به گزارش همشهری، چند روز پیش مأموران پلیس هنگام گشتزنی در غرب تهران چشمشان به پژویی افتاد که کنار خیابان پارک شده و جوانی پشت فرمان آن نشسته بود. رفتار پسر جوان مرموز بهنظر میرسید و مأموران به استعلام پلاک خودرو پرداختند و پی بردند که سرقتی است.
همین کافی بود تا آنها برای دستگیری او وارد عمل شوند. راننده مرموز به محض دیدن گشت پلیس شروع به حرکت کرد تا متواری شود اما پلیس به تعقیب او پرداخت و دستگیرش کرد. مرد جوان پس از دستگیری مدعی شد که نظافتچی است و از ماجرای سرقتی بودن ماشین خبر ندارد اما در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستش اقرار کرد. او گفت: در شرکتی کار میکردم که دچار ورشکستگی شده بود. چندماهی بود حقوقمان کم شده بود و معمولا دیر به دیر پرداخت میکردند. یکمیلیون میگرفتم که واقعا خرج زندگیام تأمین نمیشد. یکی از روزها که فکرم بهشدت درگیر بود به قهوهخانه رفتم که در آنجا با مردی به نام حمید آشنا شدم. او را دورادور میشناختم چون هرازگاهی به قهوهخانه میآمد. البته این را هم میدانستم که سابقهدار است و گاهی که پیدایش نمیشد همه میدانستند در زندان است. بیشتر در زمینه سرقت خودرو فعال بود و آن روز حمید را در قهوهخانه دیدم. به او گفتم حالم بهشدت بد است و از مشکلات مالیام برایش گفتم. حمید پیشنهاد سرقت داد و با اینکه برایم سخت بود اما وسوسه به جانم افتاد و پذیرفتم. شگردمان این بود که در اطراف سوپرمارکتها، دکههای روزنامهفروشی و... پرسه میزدیم.
بیشتر بخوانید:
معمولا صبح زود یا ظهر یا نیمههای شب میرفتیم تا خودروهایی را که صاحبان آن برای چند دقیقه، ماشین روشن را رها کرده و برای خرید سیگار یا هرچیز دیگر به سمت دکه یا مغازه میرفتند سرقت کنیم. در عرض چند ثانیه از غفلت آن سوءاستفاده کرده و پشت فرمان مینشستیم. اگر مدارک ماشین را پیدا کرده و شمارهای از صاحب ماشین بهدست میآوردیم به او زنگ میزدیم و میگفتیم اگر ماشینتان را میخواهید باید ۲ تا ۳میلیون پول بدهید. معمولا صاحب ماشین راضی میشد این مبلغ را جور کند تا به ماشینش برسد. این در مقابل ماشین بالای ۵۰میلیونشان مبلغی نبود. از سوی دیگر تهدید میکردیم که اگر به پلیس خبر بدهند هرگز رنگ ماشینشان را نخواهند دید. آنها هم التماس میکردند که ماشین را سالم تحویلشان بدهیم و اطمینان میدادند که هرگز پلیس را در جریان قرار نمیدهند. وی ادامه داد: محل قرار را تعیین کرده و از آنها میخواستیم پول را زیر یک سنگ یا زیرخاک یا پای درختی خاک کنند تا ما آن را برداریم و بعد ماشین را تحویلشان بدهیم.
به این ترتیب وقتی پول را برمیداشتیم، ماشین را کمی آن طرفتر رها میکردیم. وی ادامه داد: آنها هم به پلیس خبر نمیدادند و ماشینشان را تحویل میگرفتند. اما اگر داخل ماشین شمارهای از صاحب آن پیدا نمیکردیم، با ماشین دوری میزدیم یا مسافرکشی میکردیم و خیلی زود آنها را کنار خیابان رها میکردیم که از بخت بدم در آخرین سرقت با ماشین مسروقه گیر افتادم. این متهم تاکنون به ۵مورد سرقت با این شیوه اعتراف کرده است و تحقیقات با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی سرقتهای احتمالی دیگر و بازداشت همدست فراریاش ادامه دارد.
- 10
- 3