متهم سه سال بعد از جدایی از همسرش متوجه رابطه او با مردی شد و دست به جنایت زد.
پرونده این قتل مهر سال ۹۳ تشکیل شد و مأموران در جریان جنایتی قرار گرفتند که در جریان آن مقتول با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. با انتقال جسد به پزشکیقانونی متهم که در محل حاضر بود بازداشت شد.
متهم که مردی ۴۰ ساله بود، اتهام قتل را قبول کرد و گفت: سالها قبل با همسرم ازدواج کردم و صاحب دو فرزند شدیم. من و همسرم اختلافات زیادی با هم داشتیم. این درگیریها به حدی بود که تصمیم گرفتم او را طلاق بدهم.
بچهها کوچک بودند. وقتی ما از هم جدا شدیم، آنها پیش همسرم بودند، اما من تصمیم داشتم بچهها را نزد خودم بیاورم.
این جدایی وضعیت زندگی من را بههم ریخته بود، اما گفتههای یکی از آشنایان که برای دلداری آمده بود حالم را خیلی بدتر کرد. او به من گفت: چقدر خوب که همسرت را طلاق دادی، زن خائن را باید طلاق داد و از دستش خلاص شد. من پرسیدم چه خیانتی اتفاق افتاده، او گفت: همسرت، مینا، با مردی که در محله مغازه دارد رابطه داشت و رابطه آنها هنوز هم ادامه دارد.
متهم ادامه داد: آن فرد به من گفت: همسرت سه سال با مرد مغازهدار رابطه داشت و تو خبر نداشتی. اگر نافرمانی میکرد و به حرفت گوش نمیداد به همین دلیل بود.
دوستم گفت: آن مرد خودش زن و بچه دارد، اما، چون زن تو جوان و زیبا بود به سمت زنت آمد و حالا آنها با هم رابطه دارند و تو تنها شدهای. با اینکه سه سال بود زندگیام را از دست داده بودم و دیگر مینا همسر من نبود، اما همین که فهمیدم او به من خیانت کرده و فرد دیگری در زندگیاش بوده است، مرا خیلی عصبانی کرد.
آن مرد را شناسایی کردم و به سراغش رفتم. با هم درگیر شدیم. او ارتباطش با همسر من را انکار نکرد و گفت: این موضوع به تو ربطی ندارد. خیلی ناراحت شدم و با ضربات چاقو او را به قتل رساندم.
بررسیهای بعدی نشان داد مقتول سه فرزند دختر دارد و با همسرش زندگی میکرده، همچنین ارتباط او با همسر سابق متهم نیز محرز شد، اما از آنجایی که مینا سه سال قبل از شوهرش جدا شده بود، اتهامی متوجه این زن نشد.
خانواده مقتول در نهایت درخواست دیه کردند. روز گذشته متهم به دادگاه اعلام کرد توانایی پرداخت دیه را ندارد. او گفت: من فقط یک خانه در بومهن دارم که اگر اولیایدم قبول کنند آن را میدهم.
همسر مقتول و فرزندانش این پیشنهاد را قبول نکردند. همسر مقتول گفت: همسر سابق متهم حالا با دو فرزندش زندگی میکند و خوشوخرم است، اما من اینچنین گرفتار شدهام.
من سه دختر دارم که با پول یارانه زندگیمان را میگذرانیم و وضعیت زندگی بسیار بدی داریم. من پول را برای فرزندانم میخواهم. اگر این مرد خانه دارد، آن را بفروشد و پول دیه را به من بدهد.
من چیز بیشتری از پول دیه نمیخواهم و از گرفتن همه آن هم کوتاه نمیآیم. این من هستم که بدبخت شدم، مینا که به سراغ زندگی خودش رفته و متهم هم بعد از مدتی آزاد میشود. این من و دخترانم هستیم که درآمدی نداریم و مجبوریم با پول یارانه زندگی کنیم.
قضات دادگاه با پایان جلسه، برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
- 18
- 6