ادعای بی شرمانه مرد همسایه کافی بود تا زن جوانی به اشتباه توسط شوهرش کشته شود.در جنایت مشابه دیگری مردی وقتی زن دومش از او طلاق گرفت تا با پسر ۲۰ ساله یکی از آشنایانش ازدواج کند دست به جنایت زد.
شوهر بدبین
نخستین قاتلی که در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد مرد ۶۳ سالهای به نام اصغر بود که شانزدهم فروردین امسال همسر ۵۵ ساله اش به نام طلعت را در زمین های کشاورزی ورامین کشت و خودش را به پلیس معرفی کرد. وی به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت :پس از درگیری با همسرم وی را به داخل چاه زمین کشاورزی هل دادم.این قاتل دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستاد که دو پسرش از قصاص گذشتند و اعلام گذشت کردند اما دو دخترش برای او حکم قصاص خواستند.
دختر بزرگ وی وقتی در جایگاه ویژه ایستاد گفت: پدرم مرد بدبینی بود و همیشه ما را اذیت میکرد. هنگامی که من و خواهرم نوجوان بودیم مدام با ما درگیر می شد و ما را کتک می زد. او ما را مجبور کرد وقتی که خیلی کم سن و سال بودیم ازدواج کنیم به همین دلیل من و خواهرم هر دو ازدواج ناموفقی داشتیم .من بعد از ازدواج اولم با یک مرد که دو فرزند داشت ازدواج کردم اما حالا که پدرم مادرم را کشته است و به اتهام قتل او در زندان است شوهرم مرا طلاق داده و می گوید پدرم آبروی او را پیش خانوادهاش برده است .وی ادامه داد: شوهرخواهرم نیز حالا معتاد است و خواهرم زندگی خوبی ندارد . پدرم با بدرفتاری و بدبینی هایش زندگی مادرم و من و خواهرم را سیاه کرد. او موهای مادرم را از ته می تراشید و اجازه نمی داد مادرم موهایش را بلند کند.او همیشه به مادرم بدبین بود. به همین دلیل نمیتوانم از قصاص صرف نظر کنم.
بی گناهم
سپس مرد همسرکش در جایگاه ویژه ایستاد و منکر قتل عمدی شد. وی گفت: من گمان می کردم همسرم با مرد همسایه رابطه دارد .چون بازنشسته شرکت واحد بودم، بیشتر اوقات را در خانه می گذراندم و به همین دلیل هم با همسرم دعوا داشتم.وی ادامه داد: یک روز مرد همسایه به من گفت با یک زن که ساکن آپارتمان ماست رابطه دارد . گمان می کردم مرد همسایه با زن من در رابطه است و به همین دلیل عمدی این ماجرا را به من گفته است . سر این موضوع با همسرم درگیر شدم. من و طلعت سوار ماشین شدیم و به زمین های کشاورزی ورامین رفتیم.آن جا بار دیگر دعوا میان ما بالا گرفت. همسرم می خواست از روی یک چاه عبور کند که پایش پیچ خورد و به داخل چاه سقوط کرد .من همسرم را هل ندادم و او را نکشتم. به همین دلیل هم بلافاصله با پلیس تماس گرفتم .در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به دفاعیات این مرد و مدارک موجود در پرونده وی را از اتهام قتل عمدی تبرئه و او را به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کردند.
شلیک به زن دوم
دومین قاتلی که دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام همسرکشی از خود دفاع کرد سعید ۴۲ساله بود که همسر دومش را با شلیک گلوله کشته بود.رسیدگی به این پرونده از بیست و چهارم اسفند ماه سال ۹۷ به دنبال شلیک خونین به یک زن جوان به نام مرجان در یکی از خیابانهای نظرآباد آغاز شد.
این زن که همراه فرزند خردسالش پشت فرمان ماشین نشسته بود هدف شلیک مرگبار قرار گرفت. پلیس به ردیابی عامل شلیک خونین پرداخت و دریافت زن جوان به تازگی از همسر دومش جدا شده و بارها از سوی او تهدید به مرگ شده بود .با افشای این ماجرا همسر سابقش ردیابی و بازداشت شد. سعید که صاحب یک کلینیک ترک اعتیاد بود به شلیک خونین اعتراف کرد و گفت : من ۱۲ سال قبل با همسر اولم ازدواج کردم ما صاحب دو فرزند بودیم و زندگی خوبی داشتیم تا این که همسرم به بیماری ام اس مبتلا شد .او دیگر توان انجام کارهای شخصی اش را نداشت .به همین دلیل سال ها از او مراقبت کردم .
از این زندگی خسته شده بودم تا این که به پیشنهاد همسرم تصمیم به ازدواج مجدد گرفتم. من با مرجان که معاون یک مدرسه بود آشنا شدم .او می گفت به تازگی از همسر اولش جدا شده است و صاحب یک فرزند است .من او را صیغه کردم .پس از مدتی عاشق او شدم. به همین دلیل به خواستگاری اش رفتم و او را عقد کردم .من برای مرجان یک ماشین و خانه خریده بودم. ما زندگی خوبی داشتیم اما او یک باره به من گفت که قصد دارد از من جدا شود . او می گفت فرزندش اولویت زندگی اش است و به خاطر فرزندش حاضر است بار دیگر زندگی اش را با همسر اولش آغاز کند. من به او التماس کردم از من جدا نشود اما قبول نکرد تا این که با هم به محضر رفتیم و از هم جدا شدیم.وی ادامه داد: چند ماه از این ماجرا گذشته بود که به صورت اتفاقی مرجان را دیدم و متوجه شدم با یکی از آشنایان من که پسر ۲۰ ساله ای بود رابطه دوستانه برقرار کرده است .
مرجان میگفت عاشق او شده و قصد دارد با او ازدواج کند. از شنیدن این ماجرا شوکه شده بودم. من که متوجه شدم او به من دروغ گفته است و برای این که از من جدا شود ماجرای رجوع به زندگی قبلی اش را مطرح کرده است، چند بار با او تماس گرفتم و خواستم تا با من زندگی کند اما قبول نکرد. او حتی از من شکایت کرد تا دیگر مزاحم او نشوم.آن جا بود که تصمیم به قتل مرجان گرفتم. وی در تشریح جزئیات جنایت گفت: آخرین بار مقابل مدرسه ای رفتم که مرجان در آن جا کار می کرد. وقتی او و فرزندش را سوار ماشین دیدم با تفنگی که از قبل تهیه کرده بودم به سمتش شلیک کردم.گلوله به سینه مرجان خورد و جان سپرد.
اعدامم کنید
این قاتل دیروز در حالی پای میز محاکمه ایستاد که پدر و مادر مرجان و همسر سابق وی که قیم فرزند خردسالش است برای او حکم قصاص خواستند.سعید وقتی در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من قتل را قبول دارم و برای مرگ آمادهام. من از این زندگی خسته شده ام و می خواهم تا قضات هر چه زودتر برایم حکم قصاص صادر کنند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
- 20
- 5