سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۱:۴۶ - ۲۵ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۵۶۱۲
جرم و جنایت

ناگهان دستور لغو شد

ماجرای بازگشت عروس قاتل ازپای چوبه دار

قاتل,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

تازه عروسی که پس از قتل مادرشوهرش از پای چوبه دار به زندگی برگشته دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد.

قتل  زن ۷۰ ساله

رسیدگی به این پرونده از بیست و هفتم بهمن ۹۲ به دنبال ناپدید شدن طیبه ۷۰ساله در دستور کار پلیس قرار گرفت. شواهد نشان می داد این زن که با کسی خصومت شخصی نداشت،پس از شرکت در  کلاس های مذهبی به طرز مرموزی ناپدید شده است. تلاش برای افشای راز ناپدید شدن این زن ادامه داشت تا این که یک روز بعد در ظهر بیست و هشتم بهمن ۹۲ جنازه پتوپیچ  این زن در دشت مزار دماوند پیدا  شد.

اعتراف عروس

بررسی ها نشان می داد این زن با ضربه های جسمی سخت به سرش از پای در آمده است.

 تحقیقات برای روشن شدن راز جنایت آغاز شده بود که پلیس در راه پله های خانه طیبه با آثار خون روبه رو شد و دریافت به احتمال زیاد وی  قربانی جنایت یک آشنا شده است. تحقیق از اعضای خانواده قربانی آغاز شده بود تا این که یکم اسفند ۹۲ تازه عروس ۳۲ساله خانواده به نام فرشته لب به اعتراف گشود و به قتل مادرشوهرش اعتراف کرد.

 وی گفت: هفت ماه از ازدواج من و همسرم می گذرد اما چون مادرشوهرم از همان ابتدای ازدواج مخالف این وصلت بود مدام در زندگی مان دخالت می کرد. من ، همسرم و مادرشوهرم در یک آپارتمان زندگی می کردیم و  او مدام مرا تحقیر می کرد تا این که آخرین بار در غیاب شوهرم با او درگیر شدم و او را کشتم. من برای حمل جنازه از مرد جوانی به نام بهمن که وکیل دادگستری است کمک گرفتم. به دنبال اظهارات تازه عروس ردیابی متهم فراری آغاز شد  و هفت ماه بعد در آبان سال ۹۳ بهمن ۴۲ساله بازداشت شد و به کمک کردن به فرشته در حمل جنازه اعتراف کرد. در بررسی های بعدی روشن شد بهمن شوهر قبلی فرشته بوده است.

در دادگاه

دو متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در آن جلسه دو پسر قربانی برای فرشته و همدستش اشد مجازات خواستند.سپس فرشته در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مادرشوهرم را کشتم اما من قصد قتل نداشتم و در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم. وی درحالی که اشک می ریخت گفت: در کلاس سوم راهنمایی درس می خواندم که به اجبار ازدواج کردم اما چند سال بعد از همسرم جدا شدم و در دفتر وکالت بهمن به عنوان منشی شروع به کار کردم. سال ۹۱ بهمن به من پیشنهاد ازدواج داد که پذیرفتم اما بعد از نزدیک به یک سال وقتی فهمیدم بهمن بچه دار نمی شود از او جدا شدم. اوایل سال ۹۲ بود که از طریق یک سایت همسریابی با همسرم آشنا شدم و با وجود مخالفت های مادرشوهرم با هم ازدواج کردیم ولی همسرم اراده ای از خودش نداشت و به همین خاطر مادرشوهرم مدام در زندگی مان دخالت می کرد. از رفتارهای مادرشوهرم خسته شده بودم به همین دلیل از همسرم خواستم تا به خانه دیگری برویم .

 وی  ادامه داد: صبح بیست و هفتم بهمن مادرشوهرم از طبقه بالا به خانه مان آمد . او که عصبانی و دلخور بود گفت: اجازه نمی دهد به خانه جدیدی برویم.من سعی کردم ماجرا را برای او توضیح دهم اما قانع نشد او به سمت من حمله کرد و موهایم را کشید و با مشت به سرم کوبید. من هم با میله قالیبافی که روی مبل بود چند ضربه به سر مادرشوهرم زدم که بیهوش شد. ترسیده بودم و نمی دانستم با جنازه چه کنم. به همین دلیل با بهمن تماس گرفتم .سپس  بهمن به دفاع پرداخت و گفت: من وقتی به خانه فرشته رفتم اصرار کردم تا با پلیس تماس بگیرد اما او قبول نکرد . به همین خاطر تحت تاثیر التماس های او قرار گرفتم و یک وانت و دو کارگر اجاره کردم. به کارگر ها گفتم قصد دارم سم کشاورزی را به زمین های دماوند منتقل کنم. آن ها در انتقال جنازه به من کمک کردند و بعد از آن ماجرا چند ماه فراری بودم.در پایان آن  جلسه هیئت قضایی وارد شور شد و فرشته را به قصاص و زندان محکوم کرد. بهمن نیز به اتهام مشارکت درحمل و مخفی کردن جنازه به زندان محکوم شد.این حکم در شعبه چهارم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید شد.

بازگشت از چوبه دار

فرشته پای چوبه دار رفته بود که توانست رضایت بدون قید و شرط اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد. وی دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد .وی در تشریح جزئیات زندگی‌اش به قضات گفت :شوهرم مرد بدی نبود  و ما  اختلافی با هم نداشتیم اما بچه دار نمی شد .من این موضوع را از همان ابتدای زندگی  مشترک متوجه شدم اما سکوت کردم.من به خاطر علاقه‌ای که به همسرم داشتم حاضر بودم زندگی را با او ادامه دهم اما مادر شوهرم مدام در زندگی ما دخالت می‌کرد .

او حتی اجازه نمی‌داد لباس هایم را به انتخاب خودم بخرم .او لباس های سی سال قبلش  را به خانه ا م می آورد و مرا مجبور می‌کرد تا آن ها را بپوشم . از بدرفتاری های مادر شوهرم خسته شده بودم به همین خاطر آخرین بار با او درگیر شدم و او را کشتم. وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت : من واقعا اشتباه کردم .من زندگی خودم و همسرم را نابود کردم .من می توانستم از همسرم جدا شوم و با مادرم زندگی کنم اما با اشتباهی که مرتکب شدم باعث شدم شش سال از زندگی ام را در زندان بمانم.

ساعت های قبل از اجرای حکم

وی درباره نحوه جلب رضایت اولیای دم گفت : یک روز قبل از اجرای حکم  خواهر و برادرهایم به ملاقاتم آمدند و من با آن ها صحبت کردم. برادرم از من پرسید قرار است فردا حکم را اجرا کنند  اما  من که از این ماجرا بی خبر بودم گفتم  قرار است یک ماه دیگر حکم اجرا شود .من بعد از دیدار با خانواده ام به زندان برگشتم. اما ساعت ۲ نیمه شب مرا به سوئیت بردند و گفتند صبح قرار است حکم اجرا شود .من به آن ها اعتراض کردم اما اعتراض من بی فایده بود.  ساعت ۵:۳۰ صبح بود که من پای چوبه دار رفتم. آن جا از شوهر و برادر شوهرم خواستم تا مرا ببخشند اما برادرشوهرم گفت حاضر به رضایت نیست. وقتی پای چوبه دار رفتم  مرگ را با چشمانم دیدم .من برای اعدام آماده بودم . آن روز شش مرد جوان را همراه من برای اعدام پای چوبه دار آورده بودند.

من به اولیای دم آن ها التماس کردم تا آن ها را ببخشند .این زن ادامه داد: همان موقع یکی از ماموران زندان به من گفت بهتر است  تلاش کنم تا از اولیای دم  پرونده خودم رضایت  بگیرم اما به او گفتم من فقط یک مادر پیر دارم .ولی سایر اعدامی ها زن و بچه دارند  و فرزندان آن ها چشم انتظار شان هستند.من پای چوبه دارم و طناب را دور گردنم احساس کردم اما مدام یک نفر در گوشم زمزمه می کرد  «فرشته امیدوار باش ».همان موقع برادرشوهرم وارد سوله  شد و اعلام گذشت کرد.من وقتی از چوبه دار پایین آمدم متوجه شدم قاضی اجرای احکام و مسئولان زندان تلاش زیادی کردند تا رضایت شوهر و برادر شوهرم را جلب کنند.من مدیون آن ها هستم و حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

گفت و گو با نوعروس

هنوز ناراحت است

سرنوشت شش  مرد اعدامی چه شد ؟

دو نفر از آن ها اعدام شدند. دو نفر رضایت گرفتند و دو نفر توانستند برای مذاکره با اولیای دم  اجرای حکم را متوقف کنند .

از همسرت خبر داری؟

دو سال است که  از او طلاق گرفته ام  و می دانم در این سال ها ازدواج نکرده است.

اگر از زندان  آزاد شوی می خواهی چه کار کنی ؟

مادر پیری دارم که با او زندگی می کنم .

از شرایط زندان بگو؟

 من در مدت شش سالی که در زندان بودم خیلی  اذیت شدم. به همین خاطر است که حتی قاضی پرونده باور نمی کرد ۳۸ سال داشته باشم و فکر می کرد من یک زن میان سال هستم.

تحلیل کارشناس

دخالت یا دلسوزی

محمود روانخواه جامعه شناس

دخالت خانواده ها در زندگی زوجین ریشه در سنت های قدیمی دارد چرا که خانواده ها که سرد و گرم زندگی را چشیده اند تصور می کنند با راهنمایی پسر یا عروسشان حتی دامادشان می توانند زندگی بهتری برای آن ها رقم بزنند.درواقع چنین تصوری آن هم از سر دلسوزی وقتی به مرحله افراط و دستور می رسد باعث می شود مقاومت هایی دیده شود به این معنا که دیگر دلسوزی معنای خودش را از دست می دهد و جای خود را به دخالت مستقیم می دهد.البته تفاوت نسل ها هم گاهی باعث برداشت اشتباه بین خانواده ها می شود یعنی داماد یا عروس تصور دخالت دارند چرا که دیدگاه خانواده های طرفین به نسل های قدیمی بر می گردد و با نسل امروزی تفاوت زیادی دارد و وقتی اصرار بر آن می شود شکل دخالت به خود می گیرد.

خانواده ها باید بدانند راهنمایی و همراهی زوجین امری بسیار پسندیده است اما افراط در آن شکلی مداخله گرانه پیدا می کند که خود باعث اتفاقات ناخوشایند مانند قهرهای طولانی، طلاق زوجین و گاهی قتل می شود.زوجین نیز باید بدانند می توانند با خوشرویی با این راهنمایی ها برخورد داشته باشند و بین خودشان آن را حل کنند.تحت تاثیر قرار گرفتن زن و شوهرها می تواند ویرانگر باشد و باید بدانیم خوشبختی در تفاهم زوجین با یکدیگر و احترام به گذشته هاست.

khorasannews.com
  • 18
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش