شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۵۴ - ۰۹ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۲۱۱۶
جرم و جنایت

مرد جوان با بخشش خانواده مقتول از اعدام رهایی یافت

جنایت با چاقوی خشم دردعوا بر سر پارکینگ

مرد جوان نمی دانست ناخواسته قاتل همسایه ای خواهد شد که سال ها با هم رابطه خوبی داشتند.

این مرد مهمان خانه پدری بود که برای میانجی گری بین دو همسایه بیرون رفت و دستانش به خون آغشته شد.

۳ سال قبل

عصر تابستان سال ۹۵، پسر جوانی همراه خانواده اش به خانه پدری اش در جنوب تهران رفت و ساعت ۲ ظهر روز تعطیل بود که ناگهان صدای درگیری بین دو مرد بالا گرفت.

سجاد ۳۲ ساله هر چه منتظر ماند که سر و صدا تمام شود به نتیجه نرسید و با عصبانیتی که داشت از خانه پدرش بیرون آمد و وقتی به جلوی در ساختمان شان رسید، دید دو تن از همسایه هایشان که در ساختمان کناری زندگی می کنند به خاطر جای پارک با هم درگیر شده اند.

سجاد ابتدا برای میانجی گری در این درگیری وارد بحث و جدل دو مرد جوان شد اما کم کم دعوای آن ها فیزیکی شد و به سمت هم مشت و لگد پرت می کردند. سجاد در این وسط از سوی یکی از همسایه ها هدف چند ضربه مشت قرار گرفت و وقتی این جوان به او اعتراض کرد، پاسخی تند و توهین آمیز شنید و او نیز با مرد همسایه درگیر شد.

صحنه خونین

سجاد با مرد همسایه درگیر شد و در یک لحظه چاقویی از جیب اش بیرون کشید و در حالی که این دو مرد با هم گلاویز بودند ناگهان مرد همسایه روی زمین افتاد.

چاقو به گردن مرد همسایه خورده بود و سجاد با دیدن این صحنه به سرعت از محل درگیری فرار کرد و خیلی زود تیم های امدادی و پلیس در محل درگیری خونین حاضر شدند و مرد همسایه قبل از رسیدن پلیس تسلیم مرگ شد.

با جنایی شدن این درگیری خونین، تحقیقات پلیسی برای دستگیری سجاد آغاز شد و هنوز چند ساعتی از مرگ مرد همسایه نگذشته بود که سجاد پای در اداره پلیس گذاشت و خود را تسلیم ماموران کرد.

کیفر خواست

سجاد پس از دستگیری و اعتراف به درگیری قاتل شناخته شد و پرونده برای صدور حکم نهایی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع داده شد.

روز دادگاه اولیای دم خواستار قصاص پسرشان شدند و سپس سجاد پشت تریبون دفاع قرار گرفت و در حالی که اشک می ریخت ادعا کرد که من قصد کشتن نداشتم.

سجاد گفت: من هیچ اختلافی با مرد همسایه نداشتم و وقتی از سر وصدای آن ها به خیابان آمدم برای پایان دادن به درگیری دو مرد همسایه وارد درگیری شان شدم اما مرد همسایه که عصبانی بود به من هم توهین کرد و چند ضربه مشت زد که ناگهان کنترلم را از دست دادم و چاقویم را بیرون کشیدم، وقتی به خودم آمدم دیدم مرد همسایه غرق خون روی زمین افتاده است.

وی افزود: می دانم مجازاتم اعدام است اما از خانواده مرد همسایه می خواهم مرا به خاطر مادر و خانواده ام ببخشند، من اگر قصد کشتن داشتم خودم را تسلیم  پلیس نمی کردم.

قضات دادگاه پس از پایان جلسه، سجاد را به قصاص نفس – اعدام – محکوم کردند و این حکم در دیوان عالی کشور نیز مورد تایید قرار گرفت.

بخشش بزرگ

سجاد یک بار تا پای چوبه دار رفت اما خانواده قربانی جنایت حاضر به بخشش در قبال دریافت دیه خون پسرشان شدند و خانواده سجاد و چند خیر توانستند پول دیه را آماده کنند و با پرداخت آن، اولیای دم رضایت خود را مبنی بر بخشیده شدن سجاد اعلام کردند.

گفت وگو در پایان کابوس اعدام

سجاد حالا در حال روزشماری برای آزادی است او شش ماه دیگر آزاد می شود و از این که می تواند بار دیگر به آغوش خانواده  اش بازگردد برای آزادی اش لحظه شماری می کند.

سابقه داری؟

یک بار در سن ۲۰ سالگی دعوا کردم و به دلیل این که شاکی داشتم به زندان رفتم اما خیلی زود آزاد شدم.

شغل؟

آزاد، وضعیت مالی خوبی داشتم.

ازدواج کردی؟

بله، خیلی زود در سن ۲۳ سالگی ازدواج کردم.

صاحب فرزند شدی؟

بله، یک پسر دارم که دوست دارم خیلی زود آزاد بشوم و او را در آغوش بگیرم.

چرا زندان؟

یک لحظه غفلت، یک لحظه کنترلم را از دست دادم و یک عمر پشیمانی و حتی مرگ را پیش رویم دیدم.

چه اتفاقی افتاد؟

همسایه ها با هم به خاطر جای پارک درگیر شده بودند که من برای وساطت وارد دعوا شدم اما وقتی به من فحاشی شد و چند ضربه مشت خوردم، عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به مرد همسایه زدم و باعث مرگ مرد همسایه شدم.

شنیدم خودت را تسلیم پلیس کردی؟

بله، من قصد کشتن نداشتم و وقتی شنیدم مرد همسایه به قتل رسیده، عذاب وجدان داشتم و چند ساعت در خیابان ها پرسه زدم اما دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و می دانستم اول، آخر این پرونده دستگیر خواهم شد به همین دلیل خودم با پای خودم به اداره پلیس رفتم.

همیشه چاقو به همراه داری؟

همه چیز از همان چاقو شروع شد، در سن نوجوانی چون با بچه محل هایمان زیاد دعوا می کردیم همیشه چاقو همراهم بود و از همان زمان به بعد چاقو همیشه در جیب ام بود و هر جا می رفتم با چاقو بودم، زیاد از آن استفاده نکرده و حتی پس از ازدواج نیز از دوستانم فاصله گرفته بودم اما چاقو همیشه همراهم بود.

یعنی اگر روز قتل چاقو نداشتی این اتفاق نمی افتاد؟

دقیقا، من آن روز مهمان خانه پدرو مادرم بودم که بین همسایه ها درگیری پیش آمد و من برای وساطت رفتم اما وقتی عصبانی شدم دست به چاقو شدم.

فکر می کردی بخشیده شوی؟

نه، چون یک خانواده را داغدار کرده بودم و تنها امیدی که همیشه در پشت میله های زندان داشتم وساطت مادرم بود اما پس از چند سال دیگر ناامید شدم و هر روز منتظر اعدام بودم.

از همسرت خبر داری؟

بله، همسرم وفادار است و منتظر مانده تا من آزاد شوم.

چطور بخشیده شدی؟

پدر و مادرم از افراد با آبروی محل هستند و مادرم نیز در جلسات روضه و قرآن محل حضور زیادی دارد و قابل احترام است مادر همسایه مان هم از دوستان مادرم بود ، شنیدم مادرم بارها جلوی در خانه همسایه مان رفته و التماس شان کرده است و حالا پس از این  همه سال خانواده مقتول راضی شدند با گرفتن دیه رضایت بدهند. حق شان است و اصلا از این ماجرا ناراحت نیستم، باور کنید آزاد شوم دست و پاهایشان را می بوسم که به من فرصت زندگی دوباره دادند.

حرف آخر؟

دنیای لات بازی تمام شده است و از جوان ها می خواهم که هیچ وقت چاقو همراهشان نباشد، چون دقیقا در یک لحظه مسیر زندگی تغییر می کند و اتهام قاتل بر پیشانی تان می چسبد. امیدوارم بتوانم یک روز محبتی را که خانواده مقتول به من کردند جبران کنم.

تحلیل کارشناس

احساس ناامنی کاذب با حمل چاقو

دکتر کاظم قجاوند جامعه شناس و استاد دانشگاه

افرادی که با خود سلاح سرد مانند چاقو حمل می کنند از منظر روان شناسی باید از لحاظ احساس امنیت مورد ارزیابی قرار گیرند. زیرا احساس امنیت موضوعی است که از بدو تولد و حتی قبل از آن در دوران بارداری به جنین منتقل می‌شود.

مادرانی که در دوران بارداری با فرزند خود حرف می‌زنند و ارتباط برقرار می‌کنند به نوعی احساس امنیت در وجود جنین خود ایجاد می کنند و بعد از تولد با به آغوش کشیدن فرزند، نگاه کردن و توجه به وی احساس امنیت را در کودکان خود غنی می کنند و فرزندان با سبک دلبستگی ایمن پرورش می‌یابند. افرادی که با سبک دلبستگی ایمن بزرگ می شوند در دوران بزرگ سالی در مواجهه با موقعیت های خطرناک و پراسترس لزومی به استفاده از وسایلی مانند چاقو ، اشیای تیز و برنده چه در قالب استفاده  چه تهدید و ارعاب در خود نمی بینند.

اما کودکانی که از سبک دلبستگی ناایمن و اجتنابی برخوردار هستند و احساس امنیت لازم را در دوران کودکی و نوجوانی دریافت نکرده اند عموما در مواجهه با موقعیت های ترسناک و بحرانی اعتماد به نفس لازم را ندارند و از طریق حمل اشیای تیز و برنده یا سلاح سرد مانند چاقو نوعی امنیت کاذب برای خود ایجاد می کنند. از سویی دیگر در جامعه نیز اگر نظارت و کنترل برای برقراری امنیت به نحوی مطلوب وجود داشته باشد مانند حضور به موقع پلیس و دوربین های نظارتی، بی‌تفاوت نبودن شهروندان درمقابل یکدیگر و رعایت حقوق شهروندی،افراد نیازی به استفاده از سلاح سرد ، چاقو و قمه ندارند . از این رو حمل سلاح سرد و وسایل خطرناک را می توان از دو بعد پیشگیرانه توجه به احساس امنیت در دوران نوزادی و کودکی و توجه به احساس امنیت شهروندان توسط جامعه در دوره های بزرگ سالی مد نظر قرار داد.

دستگیری مرد جوان,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت

khorasannews.com
  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش