ساعت ۲۰:۳۰ شامگاه پنج شنبه ۱۴ آذر سه جوان شرور با قمه و تفنگ وارد قهوه خانهای در افسریه شدند و در دوئل سختی ۲ بی گناه را که یکی پسری ۱۳ ساله و دیگری راننده آژانس اینترنتی بود، کشتند.
تیم پلیسی در تحقیقات میدانی مطلع شدند که این درگیری ها از چند شب قبل بین دو گروه شروع شده است و در ادامه این سه جوان برای گرفتن انتقام اقدام به تیراندازی در قهوه خانه کرده اند.
دستگیری متهمان
پس از ۱۵ روز یکی از متهمان که به شهرهای شمالی سفر کرده بود، دستگیر شد و در گام بعدی یکی دیگر از متهمان خودش را تسلیم پلیس کرد و سومین متهم نیز روز سه شنبه ۲۵ آذر ماه در مخفیگاهش دستگیر شد.
ناگفته های ۳ شرور پایتخت
محسن ۳۴ ساله که متاهل و صاحب دو فرزند است، ادعا می کند من در این پرونده هیچ نقشی نداشتم و تنها به دلیل این که همراه برادرم بودم دستگیر شدم.
سابقه داری؟
نه.
ازدواج کردی؟
بله، پدر ۲ پسر هستم و دلم برایشان تنگ شده است.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
معاونت درقتل.
روز حادثه چه نقشی داشتی؟
من یک چاقو در دستم بود و همراه برادر و پسرعمویم بودم ولی نه به کسی آسیب رساندم و نه باعث تخریب خودرو و مغازه ای شدم.
همیشه چاقو همراهت است؟
من قبلا قصاب بودم و همیشه یک چاقوی کوچک همراهم است ولی تا به حال از آن استفاده نکرده ام.
درگیری سرچه موضوعی بود؟
یک نفر به نام علی در فضای مجازی و استوری هایش به ما و طایفه مان فحاشی می کرد که ما تصمیم گرفتیم به سراغش برویم.
فکر نمی کردی دستگیر شوید؟
مست بودیم و به هیچ چیز فکر نکردم.
حرف آخر؟
دو نفر بی گناه کشته شدند که خیلی ناراحت شدم و امیدوارم ما را ببخشند.
می دانستی برادرت اسلحه دارد؟
نه، حتی تا وقتی که تیراندازی نکرده بود متوجه تفنگ اش نشده بودم.
دنیای شرارت
ایمان ۳۱ ساله که دو بار به خاطر شرارت دستگیر شده است می گوید، من کاری به کسی ندارم ولی اگر کسی به من کار داشته باشد آرام نمی نشینم.
سابقه داری؟
زندان نرفتم ولی دو بار در سال ۹۱ و ۹۴ به خاطر شرارت دستگیر شدم.
چه نقشی در حمله به قهوه خانه داشتی؟
من با شمشیر اقدام به تخریب شیشه های قهوه خانه کردم و داخل قهوه خانه نیز چند قلیان را شکستم و بعد از آن دو قلیان برداشتم و از آن جا خارج شدم.
چرا قلیان را با خودت بیرون آوردی؟
چون می خواستم بگویم که ما آن جا آمدیم.
علت درگیری تان چه بود؟
یک نفر به نام علی در فضای مجازی به ما فحاشی می کرد که ما هم تصمیم گرفتیم ادبش کنیم و به سراغش رفتیم اما او درقهوه خانه نبود.
فکر نمی کردی باعث مرگ کسی شوید؟
با وارد شدن به دریا خیس می شوید و حتی وقتی خودرو را روشن می کنید احتمال همه چیز هست ولی حرکت می کنید ما هم رفتیم و این اتفاقات افتاد.
چرا از طریق قانونی وارد نشدی؟
تصمیم گرفتیم خودمان به حسابش برسیم.
مگر قانون جنگل است که خودتان تصمیم گرفتید اقدام کنید؟
درست می گویید ولی دیگر تصمیم بر این شد و نمی خواستیم شکایت کنیم.
چرا وارد دنیای شرارت شدی؟
خودم خواستم، البته محل زندگی هم تاثیر دارد.
دنیای شرارت چه حال و رنگی دارد؟
هیچ حالی ندارد. وارد نشوید بهتر است.
نمی خواهی از این دنیا بیرون بیایی؟
من کاری به کسی ندارم و سرم به زندگی خودم گرم است اما اگر کسی به من کار داشته باشد، حقم را می گیرم.
می دانستی پسرعمویت تفنگ همراه دارد؟
نه، وقتی جلوی در قهوه خانه رفتیم در بسته بود که ناصر شروع به تیراندازی کرد.
بعد از قتل کجا رفتی؟
من نمی دانستم کسی فوت کرده است بعد از این که فرار کردیم، شنیدم راننده تاکسی اینترنتی فوت کرده است و در بازداشت بودیم که شنیدم فرزین هم فوت کرده است.
چه حسی داشتی؟
ناراحتم و به خانواده هایشان تسلیت می گویم، آن ها بی گناه بودند و ما اصلا قصد کشتن کسی را نداشتیم و همه این ماجراها یک اتفاق بود.
چه برنامه ای برای بعد از آزادی داری؟
هر شب تا صبح به آینده فکر می کنم، زندگی همیشگی خودم را می کنم، باشگاه می روم و قرار بود با دختر مورد علاقه ام ازدواج کنم که فعلا این اتفاقات رخ داده و باید صبر کنم تا آزاد شوم.
قاتل مسلح
ناصر ۳۱ ساله که در این ماجرا باعث مرگ دو نفر شده است، با چهره ای آشفته و ناراحت تاکید می کند که من قصد کشتن نداشتم و از این اتفاقاتی که رخ داده پشیمانم.
سابقه داری؟
نه.
شغل؟
قصاب هستم.
همیشه چاقو همراه داری؟
نه، اصلا شرور نیستم.
چطور دست به اسلحه شدی؟
چند ماه قبل یکی از دوستان و فامیل های دورمان به نام طیب توسط چند شرور به قتل رسید. از آن زمان به بعد فردی به نام علی در دنیای مجازی و اینستاگرام شروع به فحاشی و کری خوانی برای ما و طایفه مان می کرد که تصمیم گرفتیم ادبش کنیم.
اسلحه را از کجا تهیه کردی؟
چندی قبل از یکی دوستانم در شهرستان پول طلب داشتم که در ازای آن این اسلحه کلاشینکف را به من داد.
چند روز قبل تصمیم گرفتی؟
همان شب در باغ نشسته بودیم و شروع به خوردن مشروبات الکلی کردیم و پس از آن سوار بر خودرو به سمت قهوه خانه رفتیم.
شب حادثه چه شد؟
وقتی به محل قهوه خانه رفتیم، ابتدا ایمان و محسن از خودرو پیاده شدند و من به دنبالشان رفتم که دیدم چند شرور سر کوچه ایستاده اند و قصد دارند به ما حمله کنند که شروع به تیراندازی کردم. وقتی جلوی قهوه خانه رفتیم، داخل قهوه خانه پیدا نبود آن جا هم تیراندازی کردم. با شکسته شدن شیشه ها وارد آن جا شدیم ولی اثری از علی نبود که به سرعت خارج شدیم، چون نمی خواستم کسی به سمت ما بیاید، دوباره شروع به تیراندازی کردم که بعد متوجه شدم راننده تاکسی اینترنتی فوت کرده است.
چه حالی داشتی؟
سخت بود و ناراحت شدم. قرار بود یک ماه دیگر ازدواج کنم اما این اتفاقات رخ داد.
بهتر نبود از مسیر قانونی اقدام میکردید؟
بی عقلی و بچگی کردم.
اگر علی بود او را هم با گلوله می زدی؟
ما قصد داشتیم علی را بزنیم ولی نمیخواستیم باعث مرگش شویم.
دنیای شرارت خوب است؟
نه، بهتر است هیچ وقت کسی وارد این دنیا نشود. سرت در لاک خودت باشد و زندگی خودت را بکنی بهتر از هر اتفاق دیگری است.
آخر دنیای شرارت چیست؟
آخرش من هستم، زندان و پلیس آگاهی و یک عمر پشیمانی و ناراحتی که باعث مرگ دو بیگناه شده ام. نباید شروع کنید که به آخرش فکر کنید.
تحصیلات؟
سیکل، از ۱۵ سالگی سر کار می روم و خرجی خانواده ام را می دهم.
فرزین را می شناختی؟
بله، با هم رفیق بودیم. بارها به باغ ما آمده بود و من هم بارها به قهوه خانه شان رفته بودم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم. خیلی ناراحتم و امیدوارم هر دو خانواده مرا ببخشند، باور کنید من اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم و آن شب مست بودیم.
حرف آخر؟
پشیمانم و کاش از روز اول به صورت قانونی اقدام می کردیم. جان دو نفر بی گناه گرفته شد و شرمنده خانواده هایشان هستم از آن ها می خواهم که مرا ببخشند.
تحلیل کارشناس
بی اعتمادی به قانون
دکتر امان ا... قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه
در برخی موارد دیده می شود در جامعه عده ای از افراد وقتی به مشکل حقوقی برمی خورند به جای استفاده از ابزار قانونی و قدرتی که قانون دارد به قانون بی اعتماد هستند و شخصاً وارد مسائلی میشوند که نه تنها مشکلات حل نمی شود بلکه نتیجه آن اتفاقات هولناک و تلخی است که گریبانگیر آن ها و جامعه می شود.
درباره این افراد میتوان گفت آن ها قانون گریز هستند زیرا شخصیت شان طوری شکل گرفته است که هیچ گونه اعتمادی به قانون ندارند و تصور می کنند قانون نمیتواند حق ضایع شده آن ها را بازستاند. در حالی که اگر به صورت شخصی اقدام به احقاق حق خود کنند، درگیر مسائلی چون ضرب و شتم، نزاع، آدم ربایی یا حتی قتل می شوند. البته این افراد از نگاه جامعه شناختی اعتقادشان به قانون و قوانین تعیین شده ضعیف است.
این افراد دغدغه های بسیاری را در طول زندگی تحمل و به دلیل نداشتن صبر و ویژگیهای شخصیتی مثبت از روش های ناهنجار و غیررسمی برای تحقق اهداف و تامین خواسته ها و مطالبات خود اقدام می کنند.اگر در جامعه هر فردی به طور شخصی برای گرفتن حق خود اقدام کند و به اصطلاح قانون را دور بزند، قطعاً با مشکلاتی مواجه میشود که دیرتر به حق ضایع شده خود میرسد و در این موارد قانون هم از آن ها حمایت نمیکند. اگر فردی به قوانین اعتماد ندارد، احساس میکند قانون توسط نهادهای قدرت رعایت نمی شود و این احساس تبعیض در حل مشکلات به آن ها لطمه وارد می کند. عده ای دیگر نیز به دلیل ناکامی و محرومیت هایی که دارند، تصور می کنند قانون به درستی اجرا نمی شود و ممکن است در حق شان اجحاف شود. آن ها به تدریج در شخصیت شان بدبینی، ناکامی و محرومیت مفرط شکلگرفته و پایدار مانده است زیرا از نظر باور درونی دچار خدشه و ضعف هستند و برای حل تعارضات باید به قانون و قوانین مراجعه کرد. اگر هر فردی هنجارها و قوانین را نقض کند، قطعاً شکافی در جامعه ایجاد میکند. برای این راه حل نیاز است تا باورهای فردی طوری شکل بگیرد که ابتدا اعتماد در افراد به اندازه کافی وجود داشته باشد. خانواده نقش بزرگی در شکلگیری پیروی و تبعیت از قانون در افراد دارد.
- 11
- 1