بهگزارش ایران، حدود دوسال قبل گزارش یک تصادف مرگبار در جنوب تهران به مأموران پلیس گزارش شد. بررسیهای مأموران نشان داد مردی بعد از خروج از یک بنگاه معاملات ملکی با یک خودروی کامیون تصادف کرده و قبل از رسیدن به بیمارستان جان باخته است. شاهدان این تصادف به پلیس گفتند که راننده کامیون بهعمد عابرپیاده را زیر گرفت و بعد هم فرار کرد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات از خانواده مقتول مشخص شد مقتول در کار ساخت و ساز خانه بوده و در بنگاه کار میکرد و از آنجا که زیاد معامله ملکی انجام میداد افراد متعددی با او در ارتباط بودند و اختلافات ملکی زیادی نیز داشت. خانواده این مرد به مأموران گفتند احتمال میدهند یکی از کسانی که با پدرشان اختلاف داشته دست به این کار زده است.
پلیس در جریان بررسیها پی برد روز حادثه خودروی این مرد پنچر شده بود و پنچری بهدلیل ورود چاقو به لاستیک ماشین و عمدی بود. مأموران با بررسیهای انجامشده به یکی از افرادی که با مقتول درگیری ملکی داشت مشکوک شدند. این فرد که یک کامیون نیز داشت توسط پلیس بازداشت شد و مأموران روی خودروی او لکههای خون پیدا کردند. بهاینترتیب مرد متهم مجبور به اعتراف شد.
متهم گفت: یک خانه کلنگی داشتم که همه داراییام بود. سالها قبل آن را با مقتول معامله کرده بودم و قرار بود آپارتمانسازی کنیم اما او پولم را بالا کشید و ملکم را هم پس نمیداد. در این میان به چند نفری هم چند واحد پیشفروش کرده و موضوع به یک پرونده پیچیده تبدیل شده بود. مقتول با اینکه میدانست حق با من است اما نه ملکم را پس میداد و نه پولم را میپرداخت تا اینکه تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. روز حادثه به سراغش رفتم اول ماشینش را پنچر کردم و زمانی که از بنگاه خارج شد با ماشین به سمتش رفتم. میخواستم او را بترسانم اما کنترل ماشین از دستم رفت و نتوانستم ترمز بگیرم میخواستم به ماشین مقتول بزنم که به خودش برخورد کرد. خودش آن لحظه نشسته بود تا پنچری ماشین را بگیرد.
پرونده با توجه به اعترافات متهم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پای میز محاکمه رفت او یکبار دیگر ادعا کرد قصدی برای قتل نداشته و مرگ مقتول فقط یک تصادف بود. متهم گفت من سالها با مقتول درگیری داشتم. او خودش را از من پنهان میکرد بارها مقابل خانهاش رفته بودم اما خودش را نشان نمیداد. آن روز هم با خودم فکر کردم با ماشین به سمتش حمله میکنم و او را میترسانم. من واقعاً قصد قتل نداشتم و مرگ او یک تصادف بود.
دادگاه با توجه به درخواست اولیایدم و مدارک موجود در پرونده و شهادت شهود حکم قصاص صادر کرد اما رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت و پرونده به دیوان عالی کشور رفت با این حال شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور حکم قصاص را درست تشخیص داد و مورد تأیید قرار گرفت.
- 12
- 6