در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند. وی گفت :افشین ۲۷ ساله که دانشجو بود، متهم است بیست و یکم مرداد سال ۹۶ پسر ۳۰ ساله ای به نام حسن را در منطقه خیرآباد با ضربه چاقو به گردنش کشت.اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برایش اشد مجازات را می خواهم .
تقاضای قصاص
سپس پدر و مادر قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای پسر دانشجو حکم قصاص خواستند .پدر داغدار با اشاره به متهم گفت: این پسر با بی رحمی فرزندم را کشته است به همین دلیل حاضر به رضایت نیستم و برایش قصاص می خواهم. وقتی افشین در جایگاه ویژه ایستاد گفت: قتل را قبول دارم اما من عمدی حسن را نکشتم. وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت : دانشجو بودم و برای این که بتوانم هزینه های تحصیلم را تامین کنم، دست فروشی می کردم. من در منطقه خیرآباد روسری می فروختم و اصلا حسن را قبلا ندیده بودم و هیچ خصومتی با او نداشتم. در حال دست فروشی بودم که حسن را که در حال صحبت با گوشی همراه بود، دیدم.
او عصبانی بود و مدام فحش میداد. چند نفر به او اعتراض کردند اما حسن بعد از این که گوشی همراهش را قطع کرد با ما درگیر شد .او فحش ناموسی داد که من او را هل دادم تا ساکت شود، اما او به سمتم حمله کرد و دعوا میان ما با وساطت یکی از کسبه پایان یافت . وی ادامه داد: من مشغول کار بودم که یک ساعت بعد حسن به همراه هفت نفر از دوستانش در حالی که چاقو و قمه داشتند به سمتم حمله ور شدند .همان موقع یکی از دوستانم که کنار خیابان زعفران می فروخت به من گفت آن ها اوباش هستند و میخواهند تو را بزنند. من می خواستم فرار کنم اما نشد .
حسن و دوستانش باقمه به سمتم حملهور شدند. یکی از آن ها با چاقو به کتفم زد که زخمی شدم و من برای دفاع از خودم چاقویی را که همراه داشتم بیرون آوردم و به سمت آن ها پرتاب کردم اما چاقو ناخواسته به گردن حسن برخورد کرد و موجب مرگ وی شد . وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد: من واقعا قصد کشتن حسن را نداشتم و اصلا او را نمی شناختم.من درس خوانده بودم و برای این که هزینه های تحصیلم را تامین کنم و دست به خلاف نزنم دست فروشی می کردم.
من هیچ سابقه ای در پرونده ام ندارم و هرگز دست به خلاف نزده بودم .من کار و ورزش می کردم اما حالا متهم به قتل هستم. ناخواسته و غیرعمد مرتکب قتل شدم و واقعا پشیمانم و از اولیای دم طلب بخشش دارم . این متهم در پاسخ به سوال قاضی درباره این که اگر اولیای دم با دریافت دیه رضایت دهند حاضری دیه را بپردازی؟ گفت: خانواده من وضع مالی خوبی ندارند. پدرم تا زمانی که زنده بود مستأجر بود و ما هیچ ملکی نداریم تا بفروشیم و به اولیای دم بپردازیم .من فقط از قضات تقاضای کمک دارم. با پایان دفاعیات این متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده، پسر دانشجو را به قصاص محکوم کردند.
- 15
- 4