به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از ۱۳ اردیبهشت سال ۸۷ آغاز شد. مأموران کلانتری ۱۱۵ رازی گزارش کشف جسد مادر و فرزند دو سالهاش را به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام کردند و برای بررسی ماجرا راهی طبقه دوم خانهای در خیابان خطیب شدند.
با ورود به خانه آنها با جسد الهام و ارشیای ۲ ساله مواجه شدند. معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ مادر و پسر را خفگی اعلام کردند.
فرار به خارج
تحقیقات از همسایهها حکایت از اختلافات زیاد الهام و همسرش داشته و ساعاتی قبل از کشف جسد نیز صدای مشاجره زوج جوان به گوش رسیده است. شواهد و مدارک در رابطه با دست داشتن مهدی، همسر مقتول در این جنایت زمانی قوت گرفت که مشخص شد مرد ۲۷ ساله ناپدید شده است.
در ادامه بررسیها مشخص شد مهدی سحرگاه ۱۳ اردیبهشت و ساعتی قبل از کشف جسد با هواپیما از ایران خارج شده است.
تصویر متهم جوان به دستور بازپرس جنایی به پلیس بینالملل ارائه شد. در ادامه بررسیها کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت مطلع شدند که قاتل فراری مخفیانه وارد کشور شده است.
دستگیری مرد جنایتکار
بررسیها نشان میداد که مرد جوان در خانه پسرخالهاش مخفی شده است. مأموران راهی محل شده و متهم که خود را در دام پلیس میدید ابتدا پسر خالهاش را مجروح کرد و بعد از آن رگ دست خود را زد تا به زندگیاش پایان دهد.
با انتقال بموقع مرد جوان به بیمارستان او از مرگ نجات یافت و پس از بهبودی گفت: دخالتهای مادرزنم باعث شد کانون زندگیام از هم بپاشد. «الهام» مرا دوست نداشت و اگر طلاقش میدادم با مرد دیگری ازدواج میکرد. «مهدی» اضافه کرد: اطرافیان تصور میکردند من و «الهام» عاشق همدیگر هستیم اما واقعیت چیز دیگری بود.
چهار سال پیش با «الهام» ازدواج کردم اما مدام از من ایراد میگرفت و به خاطر وضعیت بد مالیام به من سرکوفت میزد.
او ادامه داد: شب عید، سر سفره هفتسین نشسته بودیم که از زنم خواستم کمی با من مدارا کند تا اختلافهایمان را کنار بگذاریم و در سال جدید، زندگیمان را با آرامش شروع کنیم. «الهام» اما با حرفهایش تحقیرم کرد. بههمین خاطر کینه به دل گرفتم و به فکر قتل افتادم. شب حادثه وقتی از محل کارم به خانه برگشتم نقشهام را اجرا کردم و با خونسردی «الهام» را کشتم. در حالی که همهچیز را پایانیافته میدیدم، پسر دو سالهام را هم خفه کردم و تا ساعت ۲ صبح در خانه ماندم. هوا هنوز تاریک بود که چمدانم را برداشتم، راهی فرودگاه شدم و به دوبی رفتم. پس از دو ساعت سرگردانی در فرودگاه دوبی با یک هواپیمای دیگر به «کوالالامپور» مالزی رفتم. سه روز در این شهر بودم اما به خاطر آشفتگی روانم به تهران برگشتم.
با اعتراف مرد جوان به جنایت و پس از بازسازی صحنه قتل، پرونده او به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری رفت و متهم به یکبار قصاص و ۱۰ سال زندان محکوم شد. با تأیید رأی در شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور، چند روز قبل متهم پای چوبه دار رفت اما موفق شد از اولیای دم ۳ ماه مهلت بگیرد.
- 12
- 4