به گزارش شرق، یک سال قبل درگیری شدیدی در یک قهوهخانه در جنوب شهر تهران به مأموران گزارش شد. زمانی که پلیس به محل رسید شاهدان گفتند درگیری یک زخمی داشته که عدهای او را به بیمارستان رساندند. ساعاتی بعد به مأموران گزارش شد پسر جوان به نام پدرام جانش را از دست داده است. بررسیهای مأموران نشان داد پدرام با پسرعمویش، حامد، درگیری داشت و روز حادثه نیز نزاع در قهوهخانه شدت گرفت و باعث چاقوکشی بین دو پسرعمو شد. مأموران حامد را شناسایی و بازداشت کردند.
حامد در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من پدرام را زدم اما هدفم کشتن او نبود. درگیری بالا گرفت و وقتی او به من حمله کرد برای دفاع از خودم او را زدم و همین باعث مرگش شد. پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات او شد. در ادامه، وکیل اولیایدم در جایگاه قرار گرفت و گفت: متهم برادرزاده یکی از اولیایدم است و این نسبت فامیلی داغ مرگ فرزند را برای اولیایدم شدیدتر کرده است. آنها بهشدت تحت تأثیر مرگ فرزندشان هستند و نمیتوانند این غم را فراموش کنند با اینکه درخواست قصاص کردهاند، اما من همه تلاشم را میکنم که رضایت آنها را جلب کنم، هرچند به خودشان هم گفتهام درخواست قصاص برای برادرزاده کاری بسیار سنگین است و آنها را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد، اما فعلا درخواست موکلانم قصاص است.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او با ابراز پشیمانی از کاری که کرده بود، گفت: من و پدرام از بچگی باهم بزرگ شده و مثل دو برادر بودیم؛ یا پدرام خانه ما بود یا من در خانه عمویم بودم. واقعا با هم برادر بودیم و رفتوآمد زیاد پدرام به خانه ما به خاطر من بود تا اینکه مدتی قبل متوجه شدم برادرم معتاد شده است. البته پدرام در اعتیاد برادرم نقشی نداشت، اما او برای برادرم مواد میآورد و این کارش مرا عصبانی میکرد. چندبار به او گفتم برای برادرم جنس نیاور، اما پدرام نهتنها جنس میآورد بلکه از من میخواست که پولش را بدهم. متهم گفت: چندباری پول دادم و بعد هم از پدرام خواستم دیگر این کار را نکند، اما توجهی نکرد. آخرینبار سر این موضوع باهم درگیر شدیم من حتی با برادر خودم هم دعوا کردم و گفتم نباید مواد بکشد و من را با پدرام درگیر کند، اما او بهدلیل اعتیاد شدیدی که داشت به من توجه نمیکرد.
متهم درباره اینکه قتل چطور اتفاق افتاد گفت: مدتی بود من و پدرام از هم دلخور بودیم. روز حادثه من به قهوهخانه رفتم و دیدم پدرام هم آنجاست. وقتی من وارد شدم جروبحثی بین ما اتفاق افتاد. من هم عصبانی شدم و پدرام را به بیرون از قهوهخانه صدا کردم و به او گفتم بیا تا باهم صحبت کنیم. وقتی پدرام بیرون آمد به سمت من حمله کرد و مرا به باد کتک گرفت. آنقدر عصبانی شدم و ترسیدم که اصلا کارهایم دست خودم نبود، چند ضربه به پدرام زدم تا او را دور کنم. وقتی پدرام روی زمین افتاد و او را خونین دیدم بلافاصله از کارم خیلی پشیمان شدم. سعی کردم به پدرام کمک کنم و میخواستم او را به بیمارستان ببرم که دوستانش سررسیدند و من که دیدم کمک آمد دیگر دور شدم و فرار کردم، اما قصدم این نبود که پدرام را بکشم.
حامد که از کار خودش اظهار ندامت میکرد، ادامه داد: این اتفاق برای من درواقع برادرکشی است. من پدرام را خیلی دوست داشتم، پیوند خونی و عاطفی ما خیلی شدید است و من از صدمهای که به خانواده عمویم زدهام خیلی ناراحتم. خودم آنقدر عذابوجدان دارم که نمیتوانم زندگی کنم و حال روحی و روانی خوبی ندارم. من بهشدت از کرده خودم پشیمانم، درخواست بخشش دارم و از عمو و زنعمویم میخواهم حتی اگر تصمیم بر قصاص دارند قبل از آن من را از ته دلشان ببخشند. فقط آنها نیستند که آسیب دیدهاند پدر و مادر خودم هم بهشدت ناراحت هستند و آنها هم از دست من به خاطر کاری که کردهام عصبانیاند و تا مدتها با من حرف نمیزدند. این اتفاق خیلی برای من سنگین بود و من اصلا نمیتوانم تحملش کنم. واقعیت این است که اگر قصاص شوم شاید برایم بهتر شود، چون عذابوجدان کشندهای را تحمل میکنم.
بعد از گفتههای متهم، وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او نیز دفاعیات خود را مطرح کرد و خواستار بخشش موکلش شد. در پایان هیئت قضات شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی وارد شور شدند.
- 18
- 6