به گزارش شرق، پرونده اين برادرکشي ۱۷ سال قبل در پيشواي ورامين به جريان افتاد و مرد افغانستاني به اتهام قتل برادرش بازداشت شد. او در بازجوييها به جرمش اعتراف کرد و گفت در حمايت از عمويش مرتکب اين قتل شده است. پرونده بعد از تکميل تحقيقات و صدور کيفرخواست به شعبه ۷۱ وقت دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسيدگي به اين پرونده ابتدا نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت و درخواست صدور حکم قانوني کرد. در ادامه اولياي دم که فرزندان و پدر و مادر مقتول بودند، درخواست قصاص کردند. مادر مقتول گفت: پسرم کسي بود که خرجي من و پدرش را ميداد؛ او پنج فرزند دارد و حالا من بايد با اين بچهها چه کنم. با اينکه متهم هم پسر من است اما نميتوانم از خون فرزندم بگذرم. وقتي نوبت به متهم رسيد، او پيشنهاد مصالحه داد و گفت حاضر است به اولياي دم ديه پرداخت کند و با اين راه پدر و مادرش هم ديگر نگران خرجي برادرزادههايش نخواهند بود.
اولياي دم اين پيشنهاد را قبول کردند. سپس متهم به بيان جزئيات روز قتل پرداخت. او گفت: من در روز حادثه تازه از سر کار برگشته بودم که ديدم عمويم حال بدي دارد. از او پرسيدم چه اتفاقي افتاده است، جواب داد کريم برادرم او را زده است. کريم آنچنان عمويم را زده بود که دندههايش شکسته بود و نميتوانست راحت نفس بکشد. عمويم پير بود و من از او نگهداري ميکردم، کريم با عمويم اختلاف داشت و بههميندلیل عمويم را کتک زده بود. وقتي حال و روز عمويم را ديدم، خيلي ناراحت شدم و از خود بيخود شدم. به خانه کريم رفتم و حسابي او را کتک زدم. گفتم من هم زورم به تو ميرسد، آيا اين درست است که تو را بزنم؟ آنقدر از رفتار کريم عصباني بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و با واردکردن چند ضربه چاقو باعث مرگ برادرم شدم. من از اين اتفاق بسيار پشيمان و ناراحت هستم و درخواست دارم خانوادهام من را ببخشند.
بعد از گفتههاي متهم و با توجه به توافقي که بين او و اولياي دم انجام شده بود و اوليايدم مصالحه را قبول کرده بودند و رأي به پرداخت ديه داده شد. رأي صادرشده از سوي ديوان عالي کشور تأييد شد و متهم به شرط پرداخت ديه، از قصاص نجات پيدا کرد.
تا اينکه مدتي قبل مرد جوان درخواستي به دادگاه کيفري استان تهران فرستاد و درخواست کرد با توجه به اينکه نتوانسته ديه را پرداخت کند اعسار او را مورد توجه قرار دهند. روز گذشته جلسه رسيدگي به اين درخواست از سوي دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد. در ابتداي جلسه که در شعبه ۲ دادگاه کيفري استان تهران برگزار شده بود، متهم در جايگاه ايستاد و خواسته خود را مطرح کرد؛ او گفت: زماني که من بازداشت شدم ۲۵ساله بودم و حالا ۴۲ سال دارم، زمان زيادي گذشته است، همه جوانيام در زندان گذشت، من اصلا نميدانم وضعيت بيرون چطور است و با جامعه غريبه شدهام. در اين مدت هم نتوانستم ديه را بپردازم. خانوادهام من را طرد و رها کردند؛ آنها گفتند ديگر نميخواهند به من کمک کنند و بعد از اين حادثه به افغانستان رفتند و چند سال بعد هم عمويم را از دست دادم. من ماندم و اتهام قتل برادرم.
متهم گفت: من در زندان روزهاي سختي را ميگذرانم و نميتوانم ديه را هم پرداخت کنم و آزاد شوم. با خانوادهام هم هيچ تماسي ندارم. آنها بعد از اين حادثه به افغانستان رفتند و حتي از من خداحافظي هم نکردند. از آشنايانم شنيدم که آنها به افغانستان برگشتهاند، به شماره تماسهايي هم که داشتم، زنگ زدم اما جواب ندادند. آنها ديگر من را نميخواهند، کسي را هم بيرون از زندان ندارم که کارهايم را پيگيري کند. من درخواست اعسار دارم تا آزاد شوم و بتوانم ديه را بهصورت اقساط پرداخت کنم.
بعد از گفتههاي متهم و با وجود اينکه چندينبار ابلاغ به آدرس موجود از اولياي دم ارسال شده بود و آنها در دادگاه حاضر نشده بودند، در نهايت قضات وارد شور شدند و درخواست متهم را رد کردند، چراکه او در جلسه اول مدعي شده بود ميتواند ديه را يکجا به اولياي دم پرداخت کند.
- 18
- 1