سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۴:۵۴ - ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۲۰۲۷۰۱
جرم و جنایت

قتل زن مسن به خاطر سرقت طلا

قتل زن مسن به خاطر سرق,اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت
کارآگاهان در بررسی‌های مقدماتی پی بردند این زن با ۱۱ ضربه چاقو کشته شده و قاتل یا قاتلان چند تکه طلای او را نیز سرقت کرده‌اند. درحالی‌که محل وقوع جرم همچنان زیرنظر پلیس بود، حضور پسری جوان که رفتاری مشکوک داشت توجه کارآگاهان را جلب کرد....

 پسری جوان که زنی مسن را با انگیزه سرقت طلا و جواهراتش کشته است، در بازجویی‌های تخصصی پلیس به جرمش اعتراف کرد.

به گزارش شرق، کارآگاهان جنایی تهران از چند روز پیش وقتی مطلع شدند زنی مسن در خانه‌اش به قتل رسیده، تحقیقات را در این رابطه آغاز کردند.

خبر قتل این زن را یکی از پسران او به پلیس داد و گفت: مادرم در خانه تنها زندگی می‌کرد و غیر از زنان کسی را راه نمی‌داد. ضمن اینکه از زمان شیوع کرونا رفت‌وآمد او کمتر شده بود. من و خواهران و برادرانم مرتب به او سر می‌زدیم و برای اینکه در نبود ما مشکلی پیش نیاید، در خانه‌اش دوربین مداربسته گذاشته بودیم. یک روز قبل او به من تلفن زد و گفت پسری برایش بسته حمایتی آورده است. من هم گفتم بسته را تحویل بگیرد. بعد از آن دیگر خبری از مادرم نشد و به تلفن جواب نداد تا اینکه وقتی به خانه‌اش آمدم، با جسد او مواجه شدم.

کارآگاهان در بررسی‌های مقدماتی پی بردند این زن با ۱۱ ضربه چاقو کشته شده و قاتل یا قاتلان چند تکه طلای او را نیز سرقت کرده‌اند. درحالی‌که محل وقوع جرم همچنان زیرنظر پلیس بود، حضور پسری جوان که رفتاری مشکوک داشت توجه کارآگاهان را جلب کرد. آنها که از پیش به فرد تحویل‌دهنده بسته حمایتی ظنین بودند و احتمال می‌دادند این بسته بهانه‌ای برای ورود به خانه پیرزن و سرقت مرگ‌بار بوده باشد، پسر مشکوک را بازداشت کردند. او وقتی تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: من بسته حمایتی را به خانه پیرزن بردم، اما بعد از آن دیگر خبری از او نداشتم و نمی‌دانم چه کسی وی را کشته است.

این ادعای مظنون ۲۱ ساله که بابک نام دارد، پلیس را قانع نکرد، به‌همین‌دلیل او بازداشت شد و بازجویی‌ها ادامه یافت تا اینکه بابک دیروز به قتل اعتراف کرد. این پسر توضیح داد: من در یک کارگاه مبل‌سازی کار می‌کنم. چند ماه پیش از صاحبکارم مبلغ ۱۰ میلیون تومان قرض گرفتم و با بخشی از پول برای خودم موتورسیکلت خریدم. بقیه آن را هم به ‌دلیل بیماری پدرم صرف امور زندگی کردم. بعد از عید، صاحبکارم از من طلبش را خواست، ولی اصلا پول نداشتم. از طرفی نمی‌توانستم این مبلغ را از کسی قرض بگیرم، چون تمام دوستانم مثل خودم گرفتار مشکلات مالی بودند. در این میان صاحبکارم مرتب به من فشار می‌آورد تا ۱۰ میلیون تومان را پس بگیرد. در نهایت به‌ناچار موتورم را به مبلغ ۵.۵ میلیون تومان فروختم، اما برای ۴.۵ میلیون مابقی هنوز مشکل داشتم.

بابک در ادامه اعترافاتش گفت: در اوج گرفتاری به یاد پیرزنی افتادم که در محله‌ ما زندگی می‌کرد. می‌دانستم او مقداری طلا و جواهر دارد، برای همین از یک هفته قبل از قتل نقشه‌ای کشیدیم. این‌طور فکر کردم که به خانه‌اش می‌روم و با زدن ضربه به سرش او را بیهوش می‌کنم. بعد طلاهایش را می‌دزدم، می‌فروشم و بدهی‌ام را می‌دهم. از طرفی پیرزن بعد از به‌هوش‌آمدن از من شکایت می‌کند، اما من تا آن زمان مشکل مالی‌ام را رفع خواهم کرد و با پرداخت پول رضایت او را می‌گیرم. در این نقشه اصلا به فکر کشتن کسی نبودم. این افکار در سرم می‌چرخید تا اینکه بالاخره روز حادثه فرارسید.

متهم ادامه داد: روز حادثه بسته حمایتی خانواده‌ام را تحویل گرفتم و نیمی از آن را به خانه بردم و ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر با نیمی دیگر راهی خانه پیرزن شدم. زنگ زدم و او را جلوی در کشاندم. هدفم این بود که وارد خانه شوم، اما فهمیدم آنجا دوربین مداربسته دارد، به همین دلیل داخل نرفتم و بعد از تحویل‌دادن بسته از پیرزن خداحافظی کردم.

حدودا ۱۰ دقیقه بعد از افطار بود که دوباره به منزل مقتول رفتم و با این بهانه که دسته‌کلیدم را جا گذاشته‌ام وارد منزلش شدم. پیرزن مشغول افطار بود. او برایم چای آورد و من با همان سینی ضربه‌ای به سرش زدم، اما فایده‌ای نداشت، به‌همین‌دلیل ماهیتابه‌ای را از آشپزخانه برداشتم و باز هم به سرش ضربه زدم، اما بعد فکر کردم او مرا به پلیس معرفی می‌کند و دچار دردسر می‌شوم. آن زمان بود که به فکر قتل افتادم. چاقویی را که زن برای بریدن پنیر در سفره گذاشته بود، برداشتم و چند ضربه زدم، اما آن چاقو هم شکست. چاقویی دیگر از آشپزخانه آوردم و باز هم ضربه زدم. در آخر طلاهای پیرزن را به همراه حافظه دوربین‌های مداربسته سرقت و فرار کردم.

بابک درباره ادامه وقایعی که برایش رخ داد، گفت: حافظه دوربین‌ها را دور انداختم و به خانه برگشتم. منزل ما سه‌طبقه است که یک طبقه آن را اجاره داده‌ایم و طبقه دیگرش در اختیار پدربزرگ و مادربزرگم است. طلاهای مسروقه را در یک جوراب زنانه گذاشتم. به خانه پدربزرگم رفتم و بسته دزدی را پشت آینه دستشویی خانه آنها مخفی کردم. در این مدت فکرم پیش پیرزن بود، به همین دلیل با چند نفر از دوستانم تماس گرفتم و از آنها پرسیدم آیا کسی که این تعداد ضربه چاقو بخورد زنده می‌ماند یا نه. روز حادثه نیز برای سرکشی و اطلاع از سرنوشت آن زن به نزدیکی خانه‌اش رفتم که دستگیر شدم.

بنا بر این گزارش، متهم درحال‌حاضر در بازداشت است و تحقیقات از او ادامه دارد. 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش