به گزارش همشهری، سحرگاه دیروز ۷محکوم به مرگ که در جریان پروندههای مختلف دست به جنایت زده و همگی در دادگاه به قصاص محکوم شده بودند، به محوطه زندان رجاییشهر منتقل شدند تا حکم قصاصشان اجرا شود. در بین این محکومان، پسر جوانی حضور داشت که جنایت هولناکی را که در سال ۹۶رقم زد، دل خیلیها را به درد آورد. او محمدرضا نام داشت که بهدلیل قتل همسر ۱۸سالهاش به نام زیبا به قصاص محکوم شده بود. جنایتی که او مرتکب شد، ۱۸مهر سال ۹۶رقم خورد. آن روز فردی به کلانتری ۱۵۱یافتآباد رفت و خبر از ناپدید شدن مرموز دختر۱۸سالهاش به نام زیبا داد. او گفت: دخترم دانشجوی رشته رادیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او صبح برای رفتن به دانشگاه، خانه را ترک کرد اما دیگر برنگشت. ما که نگرانش شده بودیم به پرس و جو از دوستانش پرداختیم و متوجه شدیم که زیبا در کلاس درس حاضر و پس از آن از دانشگاه خارج شده است. زیبا به تازگی با پسری به نام محمدرضا عقد کرده بود، اما او هم میگفت که زیبا را ندیده است.
اعتراف هولناک
تحقیقات مأموران پلیس برای یافتن ردی از دختر گمشده شروع شد. بررسیها حکایت از این داشت که از عقد او و محمدرضا تنها ۴ماه میگذرد و قرار بوده پس از پایان خدمت سربازی محمدرضا، مراسم عروسیشان برگزار شود؛ اما حالا زیبا ناپدید شده بود و حتی شوهرش هم از او خبر نداشت. ۴روز جستوجو برای یافتن ردی از دختر گمشده به نتیجهای نرسیده بود تا اینکه محمدرضا به اداره آگاهی پایتخت رفت و مدعی شد که زیبا را به قتل رسانده است. او گفت که با همسرش بر سر اختلافاتی که با هم داشتند درگیر شده و کنترلش را از دست داده و با دستانش او را خفه کرده و جسدش را کنار جادهای در شهریار رها کرده است. با اعترافات هولناک تازه داماد، مأموران با پلیس شهریار تماس گرفتند و معلوم شد که یک روز قبل از اعتراف محمدرضا، جسد زیبا در جاده سعیدآباد پیدا و برای مشخص شدن هویتش به پزشکی قانونی منتقل شده است.
دروغهای مرگبار
هر چند محمدرضا در ابتدا مدعی شده بود که بهخاطر اختلاف با زیبا با وی درگیر شده و او را ناخواسته به قتل رسانده است، اما در ادامه تحقیقات معلوم شد که علت اصلی این حادثه دروغهایی بوده که پسر جوان به همسرش و خانواده او گفته بود. مادر زیبا در گفتوگو با همشهری میگوید: محمدرضا وقتی به خواستگاری دخترم آمد، گفت که لیسانس حقوق قضایی دارد و در یک شرکت کار میکند و بعد از سربازیاش قرار است بهعنوان وکیل همان شرکت، کارش را ادامه دهد. زیبا هم حرفهایش را باور کرده بود و ۴ماهی که با هم عقد بودند، تصور میکردم خوشبخت هستند اما اشتباه میکردم.او ادامه میدهد: شب قبل از حادثه، دامادم خانه ما بود. از دخترم پرسیدم که از زندگیاش راضی است اما او گفت که اصلا زندگی نمیکند. تعجب کردم و پرسیدم چرا؟ اما محمدرضا اجازه نداد دخترم حرفی بزند. صبح که بیدار شدیم، دوباره از دخترم درباره رابطهاش با محمدرضا پرسیدم و گفت که وقتی از دانشگاه برگردد برایم توضیح میدهد. بعد از آن دخترم به دانشگاه رفت اما دیگر خبری از او نشد. در مدتی که او گم شده بود، شوهرش پا به پای ما بهدنبال زیبا میگشت غافل از اینکه خودش دخترم را به قتل رسانده بود.
در ادامه معلوم شد که علت اصلی قتل زیبا، فاش شدن دروغهای شوهرش نزد او بوده است. چرا که زیبا متوجه شده محمدرضا نهتنها لیسانس حقوق ندارد، بلکه به جای یک شرکت معتبر، در پیک موتوری کار میکند. از سوی دیگر محمدرضا که تا پیش از این مدعی بود ناخواسته زیبا را به قتل رسانده است در ادامه بازجوییها اعتراف کرد که نقشه قتل او را کشیده بود. وی گفت: روز حادثه وقتی دانشگاه زیبا تمام شد با او قرار گذاشتم. وی را سوار ماشین کردم و به جایی در بزرگراه فتح رفتیم. در محلی خلوت توقف کردم و به بهانه حرف زدن خواستم به صندلی عقب برویم. در آنجا او را خفه کردم و با تیغ رگ دستش را هم بریدم که وانمود کنم خودکشی کرده است. بعد جسدش را داخل پلاستیک گذاشتم و به سعیدآباد شهریار بردم و رها کردم.
حکم قصاص
با اعترافات پسر جوان و بازسازی صحنه قتل، وی در دادگاه محاکمه و با توجه به خواسته خانواده مقتول به قصاص محکوم شد. این حکم مدتی بعد به تأیید قضات دیوانعالی کشور رسید و سحرگاه دیروز، محمدرضا برای اجرای حکم پای چوبه دار برده شد. مادر زیبا میگوید: به غیراز او قرار بود حکم قصاص ۶نفر دیگر هم اجرا شود. وقتی محمدرضا را دیدم، به او گفتم اگر بگوید در ۳ روزی که از دخترم خبری نبود، جسد او را کجا مخفی کرده بود و همدستش چهکسی بوده، میبخشمش اما او همهچیز را گردن گرفت و گفت خودش به تنهایی دست به قتل زده است. ما هم تصمیم گرفتیم حکم را اجرا کنیم و به این ترتیب او به دار مجازات آویخته شد. به گفته مادر مقتول، سحرگاه دیروز علاوه بر محمدرضا، ۴قاتل دیگر هم قصاص شدند اما حکم قصاص ۲محکوم اجرا نشد.
- 20
- 4