به گزارش شرق، پرونده قتل زن جوان به سه سال پیش برمی گردد؛ هنگامی که مأموران در جریان یک تصادف و مرگ فردی در این حادثه قرار گرفتند. هنگامی که پلیس به محل رسید، حاضران به مأموران گفتند راننده ای این زن را زیر گرفت و رفت. آن ها تأکید کردند خودشان دید ه اند که این حادثه تعمداً رخ داد. یکی از شاهدان گفت:راننده زن را کنار جاده پیاده کرد و بعد با سرعت از روی او رد شد.
هنگامی که مأموران دوربینهای مداربسته را بررسی کردند، دریافتند خودرویی که مقتول را زیر گرفته، مربوط به یکی از افراد مطرح منطقه و شوهر مقتول است.
به این ترتیب مأموران با معلوم شدن هویت مقتول که زنی به نام مینا بود، تحقیقات خود را ادامه دادند. شوهر مینا ادعا کرد قصدی برای قتل نداشته و همسرش را اتفاقی زیر گرفته و پس از ترس فرار کرده است.
این مرد به نام محسن به مأموران گفت:من مینا را کنار جاده دیدم و خواستم توقف کنم تا او را سوار ماشین کنم، اما به او برخورد کردم. من تصمیم کشتن همسرم را نداشتم.
هنگامی که پلیس زندگی خصوصی مینا و محسن را بررسی کرد، معلوم شد این زوج از مدت ها قبل اختلافات شدیدی با هم داشتند و حتی مدت ها بود که متهم به خانه همسرش نمی رفت.
اگرچه محسن مدعی بود عمدی در کار نبوده اما مادر مینا از دامادش شکایت کرد و گفت:محسن پیش از دخترم یک بار ازدواج کرده بود و همسر و فرزند داشت. او وقتی که با دخترم ازدواج کرد گفت عاشق دخترم شده و همسر اولش را طلاق می دهد، اما این کار را نکرد. در این سال ها که دخترم با محسن ازدواج کرده بود، از او صاحب سه فرزند شد. پسر بزرگش خیلی زود به دنیا آمد و به همین دلیل هم دیگر دخترم نتوانست از شوهرش طلاق بگیرد و به خاطر پسرش در این زندگی ماند. چند سال قبل هم دو فرزند دیگرش به دنیا آمدند. دامادم این اواخر به دخترم خیلی بی توجه شده بود، به جز دخترم به بچه ها هم اعتنایی نمی کرد و به همین دلیل هم دخترم از او ناراحت و دلخور بود و به تدریج اختلافات میان آنها خیلی شدید شد. من اطمینان دارم محسن به عمد این کار را کرده و دخترم را کشته است.
محسن با شکایت مادرزنش به اتهام قتل عمدی دستگیر شد. او در مرحله بعدی بازجویی ها باز هم منکر همه چیز شد و مدعی شد قصد نداشته همسرش را بکشد و مرگ مینا یک اتفاق ناخواسته بوده است.
محسن ادعا کرد همسرش را کنار جاده دیده و قصد داشت سوارش کند که این حادثه اتفاق افتاد. محسن پس از مدتی در بازجویی ها قتل را قبول کرد و گفت:من همچنان می گویم قصد کشتن همسرم را نداشتم. مدتی بود که با هم اختلاف داشتیم و مینا می خواست از من جدا شود. من از او سه فرزند داشتم. ضمن اینکه موقعیت اجتماعی من به خطر می افتاد. با اینکه مینا همسر دومم بود، من از روی عشق و علاقه با او ازدواج کرده بودم و خیلی دوستش داشتم. مدتی بود که مینا سر ناسازگاری داشت. روز حادثه او را سوار ماشین کردم تا با هم صحبت و اختلافات مان را حل کنیم. نمی خواستم جلوی بچه ها با هم جرو بحث کنیم. در ماشین خیلی با هم صحبت کردیم. مینا حرف های من را قبول نکرد و حرف خودش را می زد. یک دفعه به من گفت بزن کنار می خواهم پیاده شوم. من گفتم هنوز صحبت هایم تمام نشده، تو نباید هر کاری که دوست داری بکنی و باید آبروی من را هم در نظر بگیری؛ اما توجهی نکرد. او فریاد می زد و آن قدر عصبانی بود که کارهایش اصلا دست خودش نبود.
متهم افزود :من هم عصبانی شدم و اصلا نتوانستم خودم را کنترل کنم. سرعتم را کم کردم و وقتی که مینا داشت از ماشین پیاده می شد، طوری حرکت کردم که دست و پایش بشکند و تنبیه شود، قصدم کشتن او نبود؛ اما متأسفانه سرش با جایی برخورد کرد و جانش را از دست داد.
با توجه به آنچه متهم گفت کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی مادر مقتول تقاضای قصاص کرد و پسرش که به سن قانونی رسیده بود نیز گفت درخواست قصاص دارد. او گفت:پدرم به عمد مادرم را کشته است. او نسبت به ما بی توجه بود و همین موضوع مادرم را ناراحت می کرد. من از خون مادرم نمی گذرم.
بعد از گفته های این دو نفر، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت:من اتهام قتل را قبول ندارم. زنم را دوست داشتم. اگر کسی عاشق نشود که ازدواج دوم نمی کند. من عاشق شدم و ازدواج کردم و سه فرزند از مینا داشتم. من هرگز راضی به مرگ مادر بچه هایم نبودم. او را دوست داشتم. ما بگومگو کردیم و او خواست از ماشین پیاده شود که این اتفاق افتاد.
متهم سپس رو به اولیاء دم کرد و با معذرت خواهی از آنها گفت:من تقاضای بخشش دارم. سپس فرزند متهم و مقتول و مادر مقتول اعلام گذشت کردند. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به گذشت اولیای دم به حبس محکوم کردند.
رأی صادرشده مورد اعتراض متهم قرار گرفت و پرونده به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان عالی بعد از بررسی دقیق پرونده اعلام کردند نواقصی در رأی صادرشده وجود دارد و آن را نقض کردند.
قضات دیوان از دادگاه خواستند تا اولا سهم دو ولی دم صغیر دیگر را که خودشان نمی توانند درخواستی از دیه داشته باشند، معلوم کند. همچنین دادگاه موظف شد برای آنها قیّم نیز انتخاب کند. ضمن اینکه باید مشخص شود ادعای متهم درباره غیرعمدی بودن قتل درست است یا خیر؟ چراکه در این زمینه اصلا تحقیق نشده و حتما باید درباره نحوه قتل و عمدی بودن یا غیرعمدی بودن آن مشخص شود.
با نقض حکم دادگاه در دیوان عالی کشور، پرونده قتل همسر دوم مرد دوزنه یک بار دیگر برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران بازگردانده شد و متهم به این ترتیب یک بار دیگر پای میز محاکمه می رود.
- 11
- 6