به گزارش شرق، مأموران پلیس سه سال پیش در جریان حریق هولناکی در یک کارگاه خیاطی قرار گرفتند. با حضور مأموران پلیس در محل و اطفای آتش سوزی تحقیقات در این زمینه شروع شد. درحالی که دو نفر از حاضران در کارگاه به شدت سوخته بودند، به بیمارستان منتقل شدند. ساعاتی از این سانحه نگذشته بود که یکی از مصدومان که زنی جوان به نام نرگس بود، درگذشت.
چند روز پس از حادثه هنگامی که آسیب دیده دیگر به نام فریدون توانست کمی حرف بزنداز طرف مأموران مورد بازجویی قرار گرفت. او اعلام کرد:من صاحب کارگاه هستم و با شریکم کار می کردم. چند وقتی قبل دیدم یکی از کارگرانم به نام ساسان حال روحی بدی دارد و متوجه شدم از همسرش جدا شده است. او می گفت همسرش به او خیانت کرده و به همین دلیل از او جدا شده است.
شرایط روحی ساسان خیلی بد بود. او پسر جوانی بود به همین دلیل من تصمیم گرفتم کاری برایش بکنم. او را با نرگس آشنا کردم. نرگس قبلا کارگر من بود و از این روش او را می شناختم. نرگس و ساسان چندباری با هم صحبت کردند و بعد به هم علاقمند شدند. ساسان او را به عقد موقت خود درآورد و بعد آن قدر عاشق او شد که تصمیم گرفت عقد دائم کند؛ اما وقتی صحبت از عقد دائم شد نرگس پا پس کشید و گفت نمی خواهد با ساسان عقد دائم کند، چون او را مناسب ازدواج دائم نمی داند. این در حالی بود که ساسان در این مدت مقدار زیادی طلا برای نرگس خریده و چند میلیون تومان خرج دندان های او کرده بود.
هنگامی که ساسان شنید نرگس حاضر نیست همسر دائم او شود از من خواست واسطه شوم. من هم نرگس را به کارگاه دعوت کردم و به ساسان هم گفتم بیاید تا با هم صحبت کنند. هنگامی که نرگس حرف هایش را زد ساسان خیلی عصبانی شد. نرگس می گفت ساسان زود عصبی می شود و آدم خشنی است و نمی تواند با این چنین فردی زندگی کند. اما ساسان فکر می کرد نرگس قصد خیانت دارد، آن قدر عصبانی شد که پیت بنزین را که همراه خودش آورده بود روی من و نرگس ریخت. بخاری در کارگاه روشن بود یکدفعه همه جا آتش گرفت و این طور شد که ما سوختیم. چون من و نرگس روی مان بنزین ریخته شده بود، زودتر از بقیه سوختیم و شدت سوختگی ما هم زیاد بود.
این مرد پس از تشریح ماجرا بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد. این در حالی بود که مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ساسان شروع کرده بودند، اما متهم فرار کرده بود.
پلیس در گام بعدی سه مجروح دیگر را که کمتر سوخته بودند مورد بازجویی قرار داد. آنها حرف های فریدون را در مورد ساسان تأیید کردند و گفتند:ساسان آدم خیلی عصبی ای بود. هنگامی که نرگس به او جواب منفی داد، سراغ فریدون آمد و از او خواست واسطه شود تا آنها آشتی کنند. فریدون اول مقاومت کرد، اما بعد قرار گذاشت و نرگس و ساسان به کارگاه آمدند، اما وقتی ساسان دید حرف هایش در نرگس اثر ندارد و فریدون هم نمی خواهد بیشتر از این دخالت کند، عصبانی شد و فریدون را عامل بهم خوردن این ازدواج دانست؛ درحالی که فریدون مرد خیر و مهربانی بود. ساسان کارگاه را آتش زد و فراری شد. ما هم سوختیم و کارایی مان را از دست دادیم. ما کار می کردیم و برای زن و بچه مان خرجی می بردیم، اما حالا گرفتار شده ایم.
بعد از گفته های این سه مرد و از آنجا که هیچ سرنخی از ساسان به دست نیامد، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و شعبه ۱۱ مسئول رسیدگی به این پرونده شد. اولیاء دم نرگس و فریدون نیز در دادگاه حاضر شدند. کیفرخواست علیه متهم خوانده و او به صورت غیابی محاکمه شد. اولیاء دم هر دو مقتول درخواست قصاص کردند. بعد سه شاکی دیگر که دچار سوختگی شده بودند در جایگاه قرار گرفتند، آ نها نیز درخواست دیه کردند. در ادامه، وکیل تسخیری متهم در جایگاه حاضر شد و از آنجا که موکلش غایب بود، درخواست کرد رسیدگی به پرونده به بعد از بازداشت متهم موکول شود.
با توجه به اینکه سه سال از ماجرا گذشته و متهم بازداشت نشده بود، هیئت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به شکایت اولیاء دم و سایر مدارک حاصل شده به دو بار قصاص و پرداخت دیه در حق مجروحان حادثه و حبس محکوم کردند.
- 19
- 1