به گزارش ایران چند روز قبل، مرد میانسالی که تاجر فرش بود با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد. او گفت: چند روز قبل دختر جوانی با تلفن همراهم تماس گرفت و خودش را خدمتکار معرفی کرد. از آنجایی که در جست و جوی خدمتکار بودم، تصور کردم یکی از دوستانم او را معرفی کرده است. دختر جوان برای نظافت وارد خانهام شد و شروع به تمیز کردن خانه کرد و بعد هم برایم شربت آورد. با خوردن شربت بی هوش شده و زمانی که به هوش آمدم متوجه سرقت عابر بانکها، پول و طلاهایم شدم.
با شکایت مرد تاجر تحقیقات آغاز شد و مأموران در نخستین گام به سراغ دوربینهای مداربسته خانه مرد تاجر رفتند. در بازبینی دوربینها مشخص شد که دختر سارق پس از بی هوش کردن مرد میانسال، در خانه را باز کرده و دختر دیگری وارد خانه شده است. دو دختر جوان پس از سرقت آنجا را ترک میکنند.
در حالی که تحقیقات در رابطه با دستگیری دو دختر سارق ادامه داشت، مالباخته اطلاعات جدیدی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: چند ماه قبل در سایت همسریابی با دختر ۲۰ سالهای به نام آرمیتا آشنا شدم. بعد از مدتی او را به عقد موقت خودم درآوردم. آرمیتا کلاً ۲ هفته با من زندگی کرد و در این دو هفته برای او یک خودرو و مقدار زیادی طلا خریدم.
او ادامه داد: من حتی میخواستم برای او جشن مفصلی بگیرم و آرمیتا را با خانوادهام آشنا کنم. اما ناگهان او تغییر چهره داد و گفت میخواهد به این رابطه پایان دهد. وقتی علتش را پرسیدم گفت خانوادهاش از ماجرا با خبر شدهاند و باید به این رابطه پایان دهد. به ناچار من نیز پذیرفتم و عقد ما فسخ شد. در مدتی که آرمیتا با من زندگی میکرد او نه تنها از محل نگهداری طلا و پولها و کارت عابر بانکم باخبر بود بلکه هنگام خرید رمز عابر بانکم را هم شنیده و آن را حفظ کرده بود. چرا که بعد از سرقت خانهام، کلیه عابر بانکهایم خالی شده است.
با اطلاعاتی که مرد تاجر در اختیار ماموران قرار داد به آرمیتا ظنین شدند و او بازداشت شد. زن ۲۰ ساله ابتدا مدعی شد که از سرقت بی خبر است اما زمانی که با مدارک پلیسی مواجه شد واقعیت را برملا کرد و گفت: به خاطر فاصله سنی زیادی که با این مرد داشتم نتوانستم به ازدواج موقتم ادامه دهم و به دروغ به او گفتم خانوادهام با این رابطه مخالف هستند. در این مدت توانسته بودم پول خوبی از مرد تاجر بگیرم وقتی جدا شدیم به مشکل مالی خوردم و به همین دلیل به فکر سرقت از خانهاش افتادم.
او ادامه داد: به دو نفر از دوستانم ماجرا را گفتم و در حقیقت آنها را برای این سرقت اجیر کردم. آنقدر پول و طلا داخل خانه مرد تاجر بود که هر سه نفر ما پولدار میشدیم. دوستم هم به بهانه خدمتکار وارد خانه مرد تاجر شد و سرقت را انجام داد. بعد از سرقت هم باتوجه به اینکه رمز عابر بانک شاکی را میدانستم از حساب او برداشت کرده و هر چه بدست آوردیم را تقسیم بر
سه کردیم.
با اعتراف زن جوان به اجیر کردن دو سارق، تحقیقات برای دستگیری دو همدست او ادامه دارد.
- 21
- 3