گزیده بیوگرافی شهره سلطانی
نام کامل: شهره سلطانی
سال تولد: ۱۳۴۸
محل تولد :بجنورد
ملیت: ایرانی
پیشه: بازیگر، خواننده، نوازنده سنتور و پیانو
وضعیت تاهل: متاهل
همسر: بهروز پناهنده
شهره سلطانی خواننده و بازیگر سینما و تلویزیون متولد سال ۱۳۴۸ در بجنورد به دنیا آمد. تا ۶ سللگی در بجنورد زندگی کرده و سپس به واسطه شغل پدرش در شهرهای مختلف دیگر زندگی میکردند. او مدتی در هند بود، مدتی است گیاهخوار شده است، عاشق حیوانات است و آشپزی اش هم مثل بازیگری اش عالی است.
تحصیلات شهره سلطانی
او از هنرستان موسیقی فارغ التحصیل شده است و تحصیلات دانشگاهی خود را با مدرک لیسانس موسیقی از دانشگاه آزاد اسلامی به پایان رساند
ورود شهره سلطانی به عرصه بازیگری
بازی در تئاتر را از سال ۱۳۶۶ و همچنین کار در سینما را از سال ۱۳۷۲ با فیلمی به نام «عبور از تله» به کارگردانی «غلامرضا رمضانی» آغاز کرد و با مجموعه ماندگار روزی روزگاری به شهرت رسید.
شهره سلطانی همزمان با تحصیل در هنرستان موسیقی کار تئاتر را شروع کرد و به علت معروف شدن ترغیب به تحصیل رشته تئاتر و سینما در سینما شد اما در رشته موسیقی امتحان داد و در دانشگاه هنر و معماری به تحصیل موسیقی پرداخت.
شهره سلطانی در دنیای موسیقی
او ساز سنتور را نزد خانم مینا افتاده، پیانو را توسط خانم سحرخیزان و بصیری و دیگر اساتید و آواز سنتی را نزد هنگامه اخوان آموخته است. وی در دوران دانشجویی بعنوان نوازنده روی صحنه رفته است و هم اکنون تجربه سرپرستی گروه موسیقی بانوان تیک را در کارنامه موسیقی خود داراست.
شهره سلطانی از ارتباطش با دنیای موسیقی میگوید: من سنتور را به عنوان ساز اصلی و پیانو را به عنوان ساز مادر می نوازم، در چند سال اخیر، گرایش موسیقی من از سنتی به پاپ تغییر کرده است.
ازدواج شهره سلطانی
شهره سلطانی متاهل است و همسر او، بهروز پناهنده است. شهره سلطانی از همسرش میگوید: همسرش دوست خوبی برای او می باشد و همیشه او را حمایت کرده است.
از آشنایی تا ازدواجشان
آشنایی این دو به سال ها قبل بر می گردد که بهروز پناهنده بازیگر نمایش شهره سلطانی بود، بعد از سال ها نیز شهره سلطانی در مقام داور تئاتر برای نمایش های کارگردانی شده بهروز پناهنده بود که در نهایت این آشنایی قدیمی به ازدواج ختم شد، پناهنده علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر را نیز انجام می دهد.
کافه داری پر ماجرا و حاشیه شهره سلطانی
شهره سلطانی به همراهی خواهرزاده خود مدیریت یک کافه را برعهده گرفت و در آن به فعالیت های فرهنگی و هنری پرداخته، اما به علت گزارش آواز خوانی شهره سلطانی در کافه، این کافه پلمپ شد.
شهره سلطانی در این باره می گوید: وقتی به اتفاق خواهرزادهام این کافه را باز کردیم، هدف مان این نبود که فقط محلی برای بیزنس باشد. بیشتر دلم می خواست از این فرصت و این امکان استفاده کنم و بتوانم آن را تبدیل به جایی فرهنگی هنری کنم اما با برگزاری ترانه در یکی از شبها کافه به لطف دوست عزیزی که گزارش داده بودند کافه ما پلمب شد.
وی در ادامه میگوید: ای کاش سوادمان را بیشتر کنیم و بدانیم ترانه خواندن با آواز خواندن فرق دارد، ما فقط ترانه خواندیم، بدون موسیقی متوجه بشوید. بعد از این همه سال فعالیت با قوانین کشورم آشنا هستم و دلیلی ندارد که وقتی برای کنسرت در تالار وحدت به من مجوز می دهند بخواهم در یک کافه آوازخوانی کنم.
شهره سلطانی و بیماری سختی که با آن میجنگد
بیماری شهره سلطانی ناشی از ضعف سیستم ایمنی بدن است. در این بیماری بدن به خودش حمله کرده و سلول ها را نابود می کند.
شهره سلطانی از علائم بیماری خود، کمبود ویتامین B و D و کاهش ید و منیزیم را برشمرد و بیان داشت: خستگی مفرط، اضافه وزن شدید، ریزش موی بسیار و حتی مشکلات تنفسی بسیاری داشتم، زبان و حلقم متورم شده بود و به همین دلیل حتی قدرت تکلم هم نداشتم و دچار نوعی لکنت زبان شده بودم و این مشکلات سبب شد نزدیک ۹ ماه خانهنشین باشم و از دنیای بازیگری فاصله بگیرم.
این بیماری موجب تغییر چهره و مختل شدن روند زندگی ام شده بود تا جاییکه نمی توانستم به عنوان یک بازیگر فعالیت هنری خود را ادامه دهم؛ همین موضوع سبب شد در مقطعی از بیماری حتی دچار افسردگی و مشکلات روحی روانی شوم
گرچه هنوز به طور کلی از این بیماری خلاص نشده ام اما معتقدم تقویت روحیه می تواند روند بهبود را تسریع کند. تصمیم گرفتم خوب باشم و همین کار را هم کردم. من یک سامورایی و مبارز هستم؛ یاد گرفتم زمین بخورم و بلند شوم و دستم را روی زانوی خودم بگذارم. اگرچه این بار پروسه طولانی شد و زمان برد تا احیا شوم اما به عشق مادرم، خانواده ام و مردم با بیماری ام مبارزه کردم تا دوباره زندگی ام را از نو بسازم.
فعالیتهای ورزش
پیش از بیماری ام خیلی اهل ورزش بودم و حتی به اتفاق برخی از دوستانم عضو تیم والیبال هنرمندان بودیم و به شکل مرتب ورزش می کردیم. اسکواش را هم خیلی دوست دارم و در حال حاضر و پس از بهبودی هم این ورزش را دنبال می کنم. البته ما بچه های تئاتر از همان ابتدای کار و دوره آموزش تئاتر، ورزش را شروع می کنیم چون بخشی از یادگیری تئاتر تمرینات بدنی است.قبلا سوارکاری هم کرده ام اما از وقتی علاقه ام به حیوانات شدت گرفت احساس کردم این ورزش را دوست ندارم چون در آن مجبوریم به اسب ها لگام بزنیم که قطعا باعث اذیت شان می شود. در حال حاضر ترجیح می دهم اسب های آزاد را ببینم و از دیدن شان در طبیعت لذت ببرم.
رژیم گیاهخواری شهره سلطانی
یکی از آرزوهای من این است که مردم دنیا به سمت گیاهخواری روی بیاورند. رژیم گیاهخواری اگر به شکلی درست و زیر نظر متخصص تغذیه با در نظر گرفتن برخی فاکتور ها انجام شود، بسیار هم رژیم مناسبی است. به نظر می رسد رژیم خانم شهره سلطانی بسیار منعطف و مناسب است. او فقط باید مراقب کمبود ویتامین ۱۲ B خود باشد. کمبود این ویتامین ۵ تا ۷ سال بعد از گیاهخواری نمود پیدا می کند و می تواند موجب کم خونی، اعصاب ضعیف و موارد زیان بار دیگری شود. در حال حاضر دسته ای از گیاهخواران هستند که منعطف ترند و ماهی یک تا دو بار هم فرآورده های حیوانی و گوشتی مصرف می کنند.
شهره سلطانی از دستپختش میگوید
اگر پای تعریف از خود نگذارید باید بگویم دستپخت خوبی دارم. تا به حال هرکسی دستپخت مرا خورده از آن تعریف کرده است، در آشپزی کردن به نوعی جسور و توع طلب هستم و دوست ندارم صرفا غذاهای تکراری و معمولی درست کنم، به همین خاطر سعی می کنم مواد اولیه های مختلف را با هم ترکیب کنم و همیشه همه ترکیباتم با هم جواب داده و نتیجه کار تبدیل به یک غذای خوشمزه شده است.
همکاری شهره سلطانی با بنیاد خیریه
با چند بنیاد خیریه همکاری می کند و جزو یکی از اعضای هیأت موسس خیریه ره عشق است.
جوایز و افتخارات شهره سلطانی
خانم سلطانی هنرمند فعالی در نیز تئاتر میباشد وی موفق به گرفتن جایزه بهترین نمایش نامه نویس از پانزدهمین جشنواره تاتر فجر برای بازی در نمایش شعبده و طلسم شده است.
فیلمشناسی شهره سلطانی
حضور شهره سلطانی در سینما
۱۳۸۸- زیگزاگ
۱۳۸۷- شیرین
۱۳۸۶- قرنطینه
۱۳۸۵- حس پنهان
۱۳۸۴- جای او دیگر خالی نیست
۱۳۸۴- قتل آنلاین
۱۳۸۲- تارا و تب توت فرنگی
۱۳۸۱- این زن حرف نمیزند
۱۳۸۱- رای باز
۱۳۷۷- قرمز
۱۳۷۴- توطئه
۱۳۷۳- آدمبرفی
۱۳۷۲- سه مرد عامی
۱۳۷۲- عبور از تله
مجموعه تلویزیونی با بازی شهره سلطانی
۱۳۹۶- پنچری
۱۳۹۴- قاب خاطره
۱۳۹۱- هفت سین
۱۳۸۹- خونبها
۱۳۸۷- گیلعاد
۱۳۸۶- ترش و شیرین
۱۳۸۵- مار و پله
۱۳۸۴- سقوط
۱۳۸۴- برای آخرین بار
۱۳۸۴- پای پیاده
۱۳۸۳- هنگامه
۱۳۸۰- جوانی
۱۳۸۰- رستوران خانوادگی
۱۳۷۹- همسفر
۱۳۷۹- صدایم کن
۱۳۷۸- قصه های شهرک سینمایی
۱۳۷۷- میعاد در سپیدهدم
۱۳۷۵- خانه عشق
۱۳۷۵- خانه سبز
۱۳۷۴- طاغوت
۱۳۷۳- شلیک نهایی
۱۳۷۲- ضلع ششم
۱۳۷۱- بیا تا گل برافشانیم
۱۳۷۰- این خانه دور است (پخش سال ۷۴)
۱۳۷۰- روزی روزگاری
گردآوی: بخش بیوگرافی سرپوش
- 46
- 5
مبینا
۱۳۹۸/۳/۱۶ - ۱۷:۲۱
Permalink