چکیده ای از زندگینامه میثم تمار:
نام کامل: میثم بن یحیی تمار اسدی
محل زندگی: عراق، کوفه
دلیل شهرت: صحابه امام علی، اما حسن و امام حسین (ع)
لقب: ابوسالم، ابوصالح
شهادت: ۲۲ ذیالحجه ۶۰ق، کوفه
محل دفن: مسجد کوفه
آثار: تفسیر قرآن، کتابی در حدیث
زندگینامه میثم تمار:
میثم تمار فرزند یحیی است که در یک سرزمینی به نام نهروان منطقه عراق و ایران به دنیا آمد. او فرزند یحیی بوده و برخی او را ایرانی و از مردم فارس می دانند. به ایشان ابوسالم هم می گفتند اما لقب تمار به معنای خرمافروش به جهت شغل او نسبت داده می شده است. به طورکلی می توان گفت از جزئیات زندگی ایشان در سال های ابتدای حیات اطلاعات زیادی در دسترس نیست.
در ابتدا غلام زنی از طایفه بنی اسد بود اما علی ابن ابی طالب او را خرید و آزاد کرد که بعد از آن از یاران و شاگردان امام علی شد، پیش از ایشان هم از اصحاب پیامبر اکرم محسوب می شد.
صالح، شُعَیب، عِمران و حمزه از جمله فرزندان میثم تمار بودند که با همنشینی اهل بیت بزرگ شدند. فرزندان آنها هم از اصحاب و راویان ائمه شیعیان بودند. علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم یکی از آنها بود که از زمره متکلمان شیعه امامیه و از نخستین مؤلفان کتابهای کلامی قرار دارد.
ویژگیهای میثم تمار:
میثم تمار از جمله اشخاص حاضرجواب بود، زمانی که به عنوان نماینده معترضان بازار کوفه به دربار عبیدالله بن زیاد رفت و صحبت کرد، ابن زیاد از سخنوری، منطق، فصاحت و بلاغت کلامش تحت تاثیر قرار گرفت. خطابههای او بر ضد حکومت امویان، وی را در میان دشمنان این حکومت بارز ساخت.
میثم مرگ معاویه را پیشگویی کرده بود و خبر شهادت امام حسین را برای زنی به نام جبله تعریف کرده بود، همچنین درباره زندگی خود، دستگیری توسط سرکرده طایفه و شهادتش به دستور ابن زیاد اخباری را عنوان می کرد. وی از آزادی مختار خبر داد. میثم تمار را صاحب علم منایا و بلایا می دانند زیرا از مرگ، حوادث و امتحانات به شدت آگاهی داشت.
به سبب این خصوصیت میثم تمار از اصحاب، حواریون و یاران ممتاز امام علی محسوب می شد.
مقام میثم در میان اصحاب ائمه:
میثم از یاران امام علی، امام حسن و امام حسین (ع) بوده اند اما شهرت ایشان بیشتر به دلیل شاگردی نزد امام علی است. ایشان بسیار دوستدار اهل بین بودند و اهل بیت هم توجه بسیار زیادی به میثم داشتند. براساس آنچه ام سلمه همسر پیامبر عنوان می کند؛ این حضرت بارها از میثم به نیکی یاد می کند و درباره او به امام علی سفارشاتی دارد. بعد از آشنایی میثم با امام علی در زمان خلافت ایشان در کوفه، دانش بسیاری از این امام به میثم آموخته شد امام(ع) او را از اسرار مقام وصایت خود آگاه ساخت. میثم در گروه مومنان آزمایش شده قرار دارد که در درک جایگاه پیامبر و اهل بیت به مقام بالایی دست پیدا کرده است.
زمان آشنایی میثم تمار با امام علی(ع):
درخصوص حضور میثم در جنگ های دوران حکومت اما علی صحبتی نشده است، به همین دلیل می توان گفت آشنایی میثم با امام در اواخر عمر ایشان صورت گرفته است. روایاتی که از میثم عنوان شده اند هم مربوط به دوران پایانی حکومت امام علی است، از جمله آنها می توان به حمله یاران معاویه به نواحی هِیت و اَنبار و کشتن عدهای از زنان و کودکان آنجا اشاره کرد.
معاویه زمان دشنام دادن به حضرت علی و یارانش از میثم نیز یاد می کند، بعد از اینکه امام علی به شهادت رسید میثم در زمره اصحاب امام حسن و امام حسین وارد شد. امام حسین هم به میثم توجه ویژهای داشت و از او به نیکویی یاد میکرد.
میثم و واقعه کربلا:
در سال ۶۰ قمری مدتی پیش از قیام امام حسین و واقعه عاشورا؛ میثم برای حج عمره به سمت مکه رفت و زمانی که امام را پیدا نکرد، خبر از ام سلمع گرفت. ام سلمه از احوال امام برای میثم صحبت کرد و میثم به سمت کوفه راهی شد. میثم از امّسلمه خواست به امام سلام برساند و بگوید نزد خداوند با امام دیدار خواهد کرد.
آثار میثم تمار:
تفسیر میثم تمار:
یکی از آثار که از میثم تمار به جای مانده مربطو به تفسیری است که از نزد امام علی آموخته بود. براساس روایتی که میثم خطاب به عبدالله بن عباس می گوید؛ میثم تنزیل قرآن را نزد امام علی آموخته است همچنین امام تاویلش را به او آموخته بود. زمانی که میثم به عمره رفت به بن عباس گفت هرمطلبی درباره تفسیر قرآن می خواهد از وی بپرسد. ابن عباس هم از این پیشنهاد استقبال کرد و با فلم و کاغذ نزد میثم رفت و هرآنچه عنوان می شد نوشت.
چون میثم او را از شهادت خود به دستور ابن زیاد خبر داد، ابن عباس که گمان میکرد میثم این خبر را از روی کهولت به او داده است، به وی بیاعتماد شد و درصدد برآمد مطالبی را که از او نوشته بود، پاره کند.
میثم وی را از این کار منع کرد و درخواست کرد تا تفسیر را نگه دارد و اگر آنچه پیش بینی کرده بود حقیقت پیدا نکرد همه آنها را از بین ببرد. ابن عباس قبول کرد و پس از مدتی همۀ اخباری که میثم از آینده داده بود اتفاق افتاد.
حدیث:
به نظر می رسد میثم کتابی از احادیث داشته است که فرزندانش از آن روایاتی نقل کرده اند و پاره ای از روایات آن در منابع موجود هستند.
برخی از این روایات درباره حب و بغض نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام)، برتری مسجد کوفه بر بیتالمقدس، بغض و کینۀ منافق و فاسق به علی و بغض علی نسبت به آنان، چهار بار اقرار به زنای محصنه و حدّ آن، و اینکه حضرت علی (علیهالسلام) قاتل جوانی اعرابی را برای بازماندگان او معلوم کرد، می باشد.
نحوه شهادت میثم تمار:
دربارۀ دستگیری و قتل میثم دو روایت وجود دارد:
روایت اول:
در این روایت ابن زیاد از سمت یزید مامور شده تا میثم را که از یاران و دوست داران امام علی بوده است، به دار بیاویزد. به دنبال این موضوع زمانی که میثم از عمره به سمت کوفه برمی گشت توسط ماموران ابن زیاد دستگیر شد و در زندان به حضور مختار رسید که او هم به دستگیر شده بود. در این زمان خبر آزادی مختار را برایش از پیش عنوان کرد.
ظاهرا ابن زیاد او را همراه با صد سوار از سپاهش فرستاد تا میثم را در قادسیه دستگیر کرده و به کوفه بردند سپس با دستور ابن زیاد او را به دار انداختند.
روایت دوم:
در روایتی دیگر میثم با درخواست تعداد زیادی از بازاریان برای شکایت از رفتار عامل بازار کوفه نزد ابن زیاد رفتند تا از او بخواهند عامل را برکنار کند. میثم در آنجا سخنرانی بلیغی داشت.
امیر کوفه؛ عَمرو بن حُرَیث از طرف عبیدالله ابن زیاد مامور شد تا در مجلس حضور داشته باشد. او میثم را فردی دروغگو و دوستدار دروغ معرفی کرد اما میثم خود را راستگو و دوستدار راستگویی (حضرت علی) معرفی کرد.
ابن زیاد به میثم دستور داد تا از علی دوری کند و از آن حضرت بد بگوید در عوض دوستی خود را با عثمان اعلام دارد و از نیکی او صحبت کند. وی میثم را تهدید کرد که اگر از این دستور سرپیچی کند دست و پایش را قطع کرده و او را از دار می آوزید. با وجودی که میثم می توانست تقیه کند اما شهادت را انتخاب کرد و گفت: امام علی او را آگاه کرده است که ابن زیاد چنین خواهد کرد و زبانش را خواهد برید.
به دنبال این موضوع ابن زیاد می خواست خبر غیبی را دروغ بخواند به همین دلیل دستور داد تا دست و پاهای میثم را قطع کرده و او را کنار خانۀ عَمرو بن حُرَیث به دار بکشند.
درحالی که میثم در خون غلط می خورد و لحظات سختی را می گذراند از بالای چوبه دار با صدای بلند از مردم درخواست کرد تا برای شنیدن احادیث مکنون و شگفت حضرت علی پیش او بیایند. او دربارۀ فتنههای بنی اُمیّه و فضائل بنیهاشم سخنانی گفت.
زمانی که عمرو بن حریث افشاگری میثم و ازدحام مردم را دید. شتابان نزد ابن زیاد رفت و از ماجرا برای او تعریف کرد. ابن زیاد از ترس رسوایی دستور داد تا بر دهان میثم لجام قرار دهند. گفته شده است او نخستین فردی بود که در اسلام بر دهانش لجام نهاده شد.
عمرو بن حریث نگران بود مردم به دنبال سخنان میثم شورش کرده و برعلیه حکومت بلند شوند، به همین دلیل درخواست کرد تا زبان میثم را نیز قطع کنند، ابن زیاد موفقت کرد و به یکی از نگهبانان دستور داد تا این کار را انجام دهد. میثم با یادآوری این مطلب که ابن زیاد نتوانست سخن مولایش علی را در مورد بریدن زبان و دستها و پاهایش، تکذیب کند، لحظاتی پس از آنکه زبانش قطع شد، به شهادت رسید.
روایتی دیگر می گوید ۳ روز از اینکه میثم به دار انداخته شد با خنجری شکمش شکافته شد و بعد از گفتن تکبیر در پایان روز درحالی که دهان و بینی اش خونریزی داشت شهید شد. که نوشته است یک روز پس از آنکه بر ضد بنیامیه و به نفع بنیهاشم سخن گفت و به دهانش لجام زدند، دهان و بینیاش خونریزی نمود و روز سوم از زخم آن خنجر شهید شد.
تاریخ شهادت و محل دفن میثم تمار:
شهادت میثم تمار در ذیحجه سال ۶۰ قمری ۱۰ روز قبل از ورود امام حسین به عراق اتفاق افتاد. ابن زیاد از خاکسپاری او جلوگیری کرد تا زمانی که چند خرما فروش کوفی جسد وی را شبانه از پای چوبه دار ربودند و در قبری میان گودال آب در سرزمین قبیله مراد دفن کردند.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 11
- 5