٩ ماه گذشته اما همچنان نبودِ آنها برای هیچکس عادی نشده است. نه خانوادهها باور دارند که دیگر عزیزانشان را نمیبینند و نه همکاران و دوستانشان به جای خالی آنها عادت کردهاند. نبود مردان سانچی که در اقیانوس سوختند و به قعر دریا رفتند، برای آنها باورکردنی نیست؛ ٣٢ سرنشینی که فقط پیکر سه نفر از آنها به وطن بازگشت؛ اما به هر حال آنها رفتند و پرونده سانچی هم مسیر خودش را طی میکند. در این مدت شرکت ملی نفتکش ایران به عنوان متولی اصلی پیگیریهای لازم را انجام داده است؛ از اقدامات حقوقی این حادثه گرفته تا بررسی دسترسی به لاشه آن نفتکش عظیم که در حال حاضر در عمق ١٢٠ متری دریای چین آرام گرفته است. رسیدگی به خانوادههای دریانوردان سانچی هم بخش دیگری از اقدامات این مجموعه است که با همه مشکلات ریز و درشت سعی کرده تا در کوتاهترین زمان ممکن خانوادههای کشتهشدگان سانچی را به حق و حقوقشان برساند. به طوری که این مجموعه طی چند روز گذشته با وجود مشکلات ناشی از تحریمها کار پرداخت غرامت بیمه خانوادههای حادثهدیده سانچی را آغاز کرده است. خانوادهها اما هنوز هم دلشان در سانچی جامانده و چشم به راه خبری از دریای چین هستند؛ با اینکه میدانند عزیزانشان دیگر برنمیگردند اما انگار حادثه تلخ برای آنها تمام نشده است.
درست مثل خانواده کاپیتان مجید قصابی که هنوز منتظرند و امید دارند که روزی دوباره به خانه بازگردد: «من و بچهها هنوز رفتن مجید را باور نکردیم. روال زندگی ما مثل همان روزها است، حتی دختر کوچکم در صحبتهایش میگوید که وقتی بابا برگشت.... او هنوز منتظر مجید است.» اینها را همسر کاپیتان سانچی به «شهروند» میگوید. این زن جوان که یکشنبه به دعوت شرکت ملی نفتکش برای انجام برخی مقدمات اداری و حقوقی برای دریافت حق بیمه همسرش به تهران سفر کرده بود، وقتی از مجید میگفت، بغض گلویش را میگرفت و صحبت را برایش سخت میکرد: «پسرم دوازده ساله است و تا حدودی با ماجرا کنار آمده است، اما دختر چهار سالهام هنوز درکی از مرگ ندارد، به همین دلیل هم فکر میکند که مجید دوباره برمیگردد، البته حال و هوای کلی خانواده هم همین است، مادر مجید که خیلی امیدوار است. روحیه عجیبی دارد و خیلی وقتها او مرا دلداری میدهد؛ اگر او نبود نمیدانم چطور میخواستم با این شرایط جدید کنار بیاییم.»
مجید اما هنوز هم حواسش به خانواده است؛ بهخصوص همسرش که نگران آینده بچهها است: «در این مدت بارها خواب او را دیدم. انگار همیشه در کنار من است. یک شب حالم خیلی بد بود، با خودم فکر میکردم که چطور تنها این دو بچه را بزرگ کنم، عصبی و کلافه بودم که خوابم برد، مجید را در خواب دیدم آنقدر به من نزدیک بود که فراموش کردم که او دیگر بین ما نیست. من را به جایی برد که خیلی زیبا و آرامشبخش بود، انگار میخواست به من بفهماند که نباید ناراحت او باشم.»
این زن جوان درباره اقدامات انجامشده برای سانچی و پیگیریهای شرکت ملی نفتکش برای برآوردهکردن درخواستهای خانوادههای جانباختگان این حادثه هم میگوید: «من بهشخصه از اقداماتی که تا الان انجام شده، راضی هستم و هیچ گله و شکایتی ندارم. به جز ما که شیرازی هستیم دو نفر دیگر از سرنشینان سانچی هم در استان فارس بودند. آنها چند باری به خانه ما آمدند، مادر مجید هم به آنها سر میزند، تا جایی که من اطلاع دارم آنها هم از شرکت نفتکش راضی هستند. اینکه هیچ جنازهای به ما تحویل داده نشد، باور این حادثه را سختتر کرد. هنوز خیلی از خانوادهها منتظرند، فکر میکنند که بالاخره خبری میشود، همین هم باعث شایعات شده است. البته حق هم دارند، وقتی خبر مرگ عزیزت را آن هم هزاران کیلومتر دورتر به تو اعلام کنند و یک قاب کوچک تلویزیون تنها دلخوشی تو برای خبردار شدن از حال آنها باشد و بعد هم هیچ جنازه یا اثر و نشانی از آنها نباشد، خوب همه اینها باورِ نبودِ این ٣٢ نفر را سخت میکند.»
همسر ملوان بهرام پوریانی هم هنوز رفتن شوهرش را باور ندارد. برای محبوبه که ٣٣ سال در کنار بهرام زندگی کرده، این روزها سخت و دردناک است، نبود بهرام حتی این زن باروحیه را هم آزرده است؛ با این حال اما محبوبه که مادر سه جوان است، سعی میکند در نبود پدر تکیهگاه قوی برای دختر و دو پسرش باشد: «وقتی کشتی بهرام دچار حادثه شد، علی روی آب بود. او فرزند کوچک من است و راه پدرش را ادامه داد، من و بهرام یک پسر و دختر دیگر هم داریم. دختر بزرگم برنامهنویس کامپیوتر است و حسین فرزند دوم ما مهندس برق است، همه ما از این حادثه مطلع بودیم؛ فقط علی آن هم به دلیل ماموریت از آتشگرفتن سانچی بیخبر بود.»
درنهایت اما تلفنی حادثه تلخی را که برای سانچی و سرنشینان آن پیش آمده بود، به علی اطلاع دادند. او هم سعی کرد خودش را زودتر به خانواده برساند تا در روزهای تلخ نبودِ پدر در کنار خانواده باشد. حالا علی هم ٩ ماه است که روی آب نرفته، چون مادر دلش راضی نیست.
محبوبه درباره اینکه چرا از رفتن علی به کشتی جلوگیری میکند، به «شهروند» میگوید: «من این حادثه و رفتن بهرام و همکارانش را یک نعمت الهی میدانم. شاید خیلیها این صحبتهای من را باور نداشته باشند، اما به نظر من بهرام و سایر همکارانش انتخاب شده بودند؛ به همین دلیل هم نبودِ بهرام را راحت تحمل میکنم، اما به هرحال بعضی وقتها در تنهایی، نبودِ بهرام خیلی دلتنگم میکند؛ همان روزهای نخستی که این حادثه اتفاق افتاد، خیلی پریشان بودم؛ به همین دلیل هم از علی خواستم که دیگر به دریا نرود. الان هم ٩ ماه گذشته؛ کمی آرامتر شدهام؛ میدانم این درخواست من از فرزندم منطقی نیست، اما من مادرم، طاقتم هم کم شده. دوری از او برای من واقعا سخت است؛ با این همه میدانم که او روزی دوباره به دریا میرود.»
همسر ملوان پوریانی همچنین درباره اقدامات انجام شده از سوی شرکت سانچی میگوید: «این مجموعه همه تلاشش را برای همسرم و همکارانش انجام داد. همه آن چند روزی که سانچی در آتش میسوخت و من فقط از طریق تلویزیون تصاویر را میدیدم، این شرکت هر کاری کرد تا شاید بتواند از بروز این حادثه جلوگیری کند. بعد از غرقشدن نفتکش هم این کارها ادامه پیدا کرد. خدا را شکر من نیاز مالی ندارم و توقعی هم ندارم، اما مدیران و کل مجموعه این شرکت بسیار بیشتر از تصور و توقع برای من و سایر خانوادهها تلاش کردند. درحال حاضر هم که کارهای دریافت حق بیمه انجام شده، با این که ما میدانیم به دلیل تحریمها انتقال پول از طرف شرکت بینالمللی بیمه به ایران تقریبا غیرممکن است، اما این شرکت خودش این حق بیمهها را پرداخت میکند. این کار و سایر اقداماتی که در این ٩ ماه برای رفاه حال خانوادهها انجام شده واقعا جای تشکر دارد.»
آغاز پرداخت غرامت به بازماندگان
اما آغاز روند پرداخت غرامت بیمه بینالمللی به خانوادهها، تازهترین خبر درباره سانچی و حواشی این حادثه است. این غرامت باید توسط بیمه ای P&I طرف قرارداد، به خانوادههای سانچی پرداخت شود، اما از آنجا که این شرکت بیمهای به دلیل مشکلات ناشی از تحریم تاکنون موفق به پرداخت و انتقال مبالغ مربوطه نشده است، شرکت ملی نفتکش ایران پرداخت غرامت به خانوادههای سرنشینان سانچی از منابع این شرکت را آغاز کرده است. البته به گفته مسئولان این شرکت، از ٣٠ خانواده ایرانی تاکنون ١١ خانواده انحصار وراثت را انجام دادهاند و مابقی خانوادهها نیز در حال انجام روال اداری و قانونی مربوط به انحصار وراثت هستند.
- 9
- 4