با عرض سلام خدمت ملت.
صدای ما را از روزنامه «جهان صنعت» میشنوید.
یارانهها را نمیدهند و کاغذ را گران کردهاند. هر لحظه ممکن است ارتباط ما با شما قطع شود لذا اگر ناگهان نیست و نابود شدیم در جریان ماجرا باشید.
اما ما راههایی را برای ادامه رسالت خود که همان آگاهیرسانی باشد پیشبینی کردهایم که خدایی نکرده شما بیآگاهی نمانید.
یک- اگر نتوانیم کاغذ بخریم بالاجبار باید از پوست افراد تحریریه استفاده کنیم. به این ترتیب که هر روز قرعهکشی و پوست تن یک نفر کنده میشود و مثلا آن روز روزنامه را روی پوست اشکان نظامآبادی چاپ میکنیم ولی در تیراژ کمتر چون پوست اشکان محدود است.
دو- اگر کاغذهایمان تمام شد هر روز صبح به خانههایتان زنگ میزنیم و کل روزنامه را از پشت تلفن برایتان میخوانیم. اجرای این طرح کمی سخت و وقتگیر است لذا سعهصدر و بردباری شما، ما را در این راه یاری میکند.این طرح یک مزیت بزرگ دارد آن هم اینکه بعضی از خبرهایی که نمیشود در روزنامه چاپ کرد را میشود گفت. تازه حین روایت خبر میشود به مسوول خطاکار دشنام هم داد.
سه- اگر تلفن را هم گران کردند تا ما نتوانیم شما را آگاه کنیم، اعضای تحریریه در سطح شهر پخش میشوند و هر کدام در یک نقطه مهم کل روزنامه را بلندبلند میخوانند تا رسالت خود را انجام داده باشند. لذا اگر هر کدام از ما را در شهر دیدی که در حال انجام این کار هستیم، برای رضای خدا یک پولی جلویمان بیندازید تا دلگرم شویم و تا آخرین صفحه روزنامه را بلند بخوانیم.
چهار- اگر گماشتههایی آمدند و جمعمان کردند نگران نباشید. «جهان صنعت» از پای نمینشیند. اینبار اعضای تحریریه نصف شبها به خوابتان میآیند و خبرهایی که برایتان آماده کردهاند را در خواب برایتان میخوانند.
پنج- اگر در سیستم مغزی شما وارد شدند و اجازه ندادند خواب ببینید، ما فکر آنجایش را هم کردهایم. در این مرحله ما و شما باید دست به دست هم دهیم و از ایران خارج شویم و به حبشه مهاجرت کنیم. هرچند می دانم ممکن است کمی سخت باشد چون عوارض خروج را هم سه برابر کردند.اگر توانستیم از این خوان هم بگذرید دیگر مهم نیست. دولت هر چقدر خواست می تواند یارانه مطبوعات مخصوصا بخش خصوصی را ندهد، کاغذ را هم گران و بیمه سلامت را هم منحل کند!
محمدرضا ستوده
- 14
- 4