روز گذشته رئیس جمهوری به جشنواره خوارزمی آمدند و من بهعنوان یک عدد قلم به دست مزدور وابسته به دولتهای داخلی و خارجی در ردیف اول حاضر شدم. رئیس جمهوری بعد از ورود و حال و احوال با من (البته تابلو نمیکرد مخاطبش منم که نگن اینا سر و سری با هم دارن) شروع به صحبت کرد.
تصدقش بروم با اشاره به سردمداری کشور در بحث دموکراسی بین کشورهای منطقه گفت که ما بیش از ۱۰۰ سال پیش در سایه انقلاب مشروطه، انتخابات داشتیم. وی افزود: ما الان بهجایی رسیدیم که دوستان یکهو هوس انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و مجلس هم میکنند. یعنی اگر قدیم به بچه میگفتیم قربان چشمهای بادامیات و بچه دلش بادام میخواست، الان تا اسم انتخابات را میآوریم، دلش انتخابات میخواهد و هرساعت از شبانه روز که باشد باید برایش تهیهاش کنیم.
رئیس جمهوری همچنین گفت هرچقدر دانشگاه را آزادتر بگذارید، بیشتر در مسیر پیشرفت علمی قرار میگیریم. در ادامه، مسئولان دانشگاه آزاد با سوت و کف حمایت خود را اعلام کردند و در گوش هم با پچپچ گفتند همین سالن همایشهای بینالمللی هم واسه تأسیس دانشگاه خوبهها. بعد از آن من و دکتر روحانی را نیز به چشم خریدارانه برای تدریس در دانشگاه جدیدشان برانداز کردند.
دکتر روحانی در ادامه گفت اگر یک استادی بههمایشی رفت نباید از او پرس و جو کنیم که آنجا با چه کسی حرف زدی و چه گفتی. احتمالاً از این به بعد مثل عکسهای روی پاکت سیگار، عزیزانمان عکس یک استاد دانشگاه بعد از مُقُر نیامدن را نشان استاد همایش رفته بدهند تا خودش با زبان خوش همه چیز را بگوید.
دکتر روحانی همچنین گفت که استادان باید در بیان دستاوردها و مباحث مختلف آزادی داشته باشند، البته جدای مباحث سیاسی. جای مباحث سیاسی در دانشگاه نیست، در احزاب است. بنده داشتم فکر میکردم که خب جای احزاب کجاست که مادرم از خانه زنگ زد گفت تو کمد، طبقه اول رو بگرد گذاشتم اونجا.
بعد از پایان یافتن صحبتهای دکتر روحانی یک نفر از میان جمعیت بلند شد و در میان تشویقها به سمت سن رفت. البته بقیه مثل بیذوقها فقط نگاه میکردند. فرد مذکور از همه رد شد، از مسئولان اهدای جوایز هم رد شد و به تریبون دکتر روحانی رسید و دکمه میکروفن را روشن کرد!
در انتهای مراسم نیز ۱۰ طرح داخلی و پنج طرح خارجی بهعنوان برگزیدگان این دوره از جشنواره خوارزمی انتخاب شدند. علاوه بر آن۱۰ طرح، جایزه ویژهای هم به طرح فیلمنامه یکی از عزیزان داده شد. همان عزیز روی سن آمد و ضمن عجز و لابه و اعتراض به آحاد بشر، گفت: من شکایت به خدا میبرم.
محمدامین فرشادمهر
- 10
- 5