چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳
۱۲:۴۴ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۴۳۵
تاپ طنز

طنز/ فرمون، فرمون كه ميگفتن؛ اين بود!

چند روزي هست كه ۶ ماهه شده‌ام و دارم گريه‌هايم را كم مي‌كنم. ديروز يك چشمه از هنرهايم را نشان مامان دادم ولي چون دستش آغشته به محتويات پوشكم بود، نتوانست آن را ثبت كند. بعد از آن هم هر چه ادا و اطوار آمد تا دوباره «مامان» را تكرار كنم، زير بار نرفتم. حتي پاي بابا هم به ماجرا باز شد و اسباب تفريح من فراهم. بابا آمد بالاي سرم و صورتش را جمع كرد كه مثلا موش شد. فقط نگاهش مي‌كردم تا قدم بعدي را بردارد و روي شكمش ضرب بگيرد و هي بگويد: «اگه نگي «بابايي» ميشينم عقده دل وا مي‌كنم و شكوه رو آغاز مي‌كنم.

 

بگو «بابايي»! بگو ديگه». به جاي گفتن اما برايش دست زدم و خنديدم. همين‌طور نااميد رويش را برگرداند و دور اتاق چرخيد. گفتم: «بزن بر طبل بي‌عاري كه آن هم عالمي دارد. نه؟» بابا در حالي كه چشم‌هايش داشت از كاسه در مي‌آمد برگشت و زل زد به من و فرياد زد: «مامانششش... همسر مهربانم.... بدو بيا، بدوووو!» مامان سراسيمه خودش را رساند به اتاق و رو به بابا گفت: «چي شده؟ صد دفعه گفتم گوجه سبز نده به اين بچه. گير كرد تو گلوش؟ خدا بگم چي كارت نكنه كچل» و آمد مرا بغل كند كه بابا گفت: «گوجه سبز چيه بابا؟ شعر خوند! دو ساعت خودم‌رو كشتم يه «بابايي» نگفت بعد يهو شعر فردين خدابيامرز رو خوند».

 

مامان يك ابرو انداخت بالا و يك چشم را ريز كرد و زيرلب گفت: «من كه همه رو ريختم تو چاه! اين چي زده داره چرت و پرت ميگه!». بابا گفت: «چاه؟ چي كار كردي دقيقا؟» مامان دستش را گذاشت روي پيشاني بابا و گفت: «تبم نداري كه بگم هذيون ميگي». بابا گفت: «جان خودت فردين خوند. الان غش مي‌كنم». مامان جواب داد: «اولا كه جان مامان عزيزت، دوما كه اون آهنگ فردين نيست و آهنگ ايرجه، سوما هم بچه ۶ ماهه فردين چه ميشناسه؟» بابا هم غريد كه: «حالا هي من بگم، هي تو باور نكن. اصلا همه اينا به خاطر فيلماييه كه وقتي بچه رو قورت داده بودي مي‌ديدي!». همان‌طور با لبخند كج نگاه‌شان مي‌كردم و از اتفاقات لذت مي‌بردم.

 

داشتند با هم بحث مي‌كردند اما يك‌باره انگار به نتيجه‌اي رسيدند. بابا يكي از آن كلاه‌هاي حصيري كه به نيت قيصر خريده بود را گذاشت سرش و شروع كرد به ادا آمدن. الحق كه اين مامان و باباي من بهترينند. يعني اگر دعوا نكنند و قهر نباشند و جيغ و داد و كل‌كل نكنند(كه البته كم پيش مي‌آيد) مي‌تواننم بگويم سرگرم كننده‌ترينند. خلاصه كه بابا شكم را داده بود تو و سينه‌ها را بيرون راه مي‌رفت دور اتاق و با دهانش آهنگ مي‌زد. همچين كه به محل استقرار من نزديك شد، صدايم را زمخت كردم و گفتم: «اي خدا! فرمون اومد». مامان و بابا همزمان با هم جيغ زدند و همديگر را بغل كردند. انگار كه بيرانوند يكي از آن برگردون‌هاي رونالدو را از دروازه بيرون كشيده باشد. بعد مامان فيلمي كه گرفته بود را از اول نگاه كرد.

 

نامردها گولم زده بودند. فيلم گرفته بودند و همين حالا بود كه برود توي اينستاگرام اما تا مامان اينستاگرام را باز كرد، يك صدايي از ته حلقش درآورد و گفت: «وااااي....» و گوشي را گرفت رو به صورت بابا. بابا كلاه را از سرش برداشت و نشست و گفت: «قيصر كجايي كه فرمونتو كشتن» غلتي زدم و گفتم: «كشتن؟» بابا گفت: «غصه‌ها كشتنش دخترم!» نگاهي به صورت بهت زده مامان انداختم و گفتم: «اي خدا! فرمون رفت!».

 

مريم آقايي

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش