توی فیلمهای هالیوودی (البته سانسورشده و منتشرشده از مجاری قانونی) دیدید که بازیگرهای اصلی فیلم یک چیزی رو زیاد مصرف میکنند و بعد از حالت عادی خارج میشوند و بعد فیلم دو روز جلو میرود و به خودشان میآیند و میبینند که چه کارهای احمقانهای کردهاند. مثلا یکی روی صورتش طرح سوسمار خالکوبی کرده (بحث در خصوص تتلو نیست)، یکی با یک زن غریبه ازدواج کرده، یکی عروسیاش به فنا رفته و.... یعنی فیلم علاوه بر اینکه حالت معماگونه دارد و بیننده مدام فکر میکند که بازیگران در آن مدت چه کارهایی کردهاند، هم طنز است و هم هیجان دارد.
اما در سینمای ایران اخیرا فیلمهایی ساخته میشود که بازیگران چیزی را مصرف میکنند بعد از حالت طبیعی خارج میشوند اما به حالتی میرسند که مدام این سوال در ذهن انسان نقش میبندد که اینها ساقیشون کی بوده؟ البته اینگونه فیلمها نقش بسزایی در هشدار به جوانان در خصوص استفاده از مواد مخدر دارند مثلا شما وقتی «مادر قلب اتمی» را ببینید، متوجه میشوید که ممکن است در اثر مصرف قرصهای توهمزا محمدرضا گلزار را در نقش شیطان ببینید و همین عامل باعث میشود که اگر سیگاری هم باشید، سریعا آن را ترک کرده و دو تا عکس سه در چهار در دست برای ثبت نام به باشگاه بدنسازی محل مراجعه کنید.
یا مثلا در فیلم «خرگیوش» جواد عزتی و بابک حمیدیان و سیامک انصاری بعد از مصرف قرص شادی آنچنان کسل کننده رفتار میکنند و دیالوگ میگویند که باید سه تا دیازپام بخوری تا فیلم به پایان برسد؛ یعنی اگر به این سه بازیگر به جای قرص شادی، دوغ آبعلی بدهی و بگویی یک ساعت و نیم جلوی دوربین با هم مستندطور صحبت کنید، فیلم خیلی هیجانانگیزتر دنبال خواهد شد. البته شاید هم دیدن این فیلمها دستورالعمل خاصی دارد مثلا باید قبل از دیدن فیلم همان ماده مصرف شده توسط بازیگران در فیلم را مصرف کنی تا فاز بازیگران فیلم را درک کنی.
چند وقت پیش مصاحبهای از سارقی پخش شده بود که در جواب اینکه معتادی یا نه، میگفت: «نه، فقط شیشه میزنم». یک سارق دیگر هم بود که بعد از ارائه چند راهکار برای جلوگیری از سرقت خودرو مانند خرید ماشینهای خوب، در پاسخ به این سوال که دیگه چیکار کنیم، گفت: باقیشم توکل به خدا. در همینجا به کارگردانهای سینما توصیه میشود برای نوشتن فیلمنامه فیلم بعدی در این سبک از چنین افرادی مشاوره بگیرند، قطعا رکورد فروش فیلمهای تایتانیک و اونجرز را هم میشکنند.
- 16
- 3