به گزارش رکنا، مردان عشایر با دستان خالی به دل شعلههای بلند زده بودند؛ نه مجهز به لباس اطفای حریق بودند، نه دمندههای خاموشکننده. تنها با شاخ و برگ تر به جنگ آتش رفته بودند؛ مثل همیشه. ظهر سهشنبه بود که گردباد به تنگه زد دامنه مثل باروت منفجر شد اما فرار برای خانواده بهزادی نجاتبخش نبود؛ شعلههای قطور زاگرس را چند متری جا گذاشتند اما نشد، گرفتار آتش شدند.
۶ نفر بودند اما در این میان پدر و پسر و خواهرزاده بیستساله با تنی بیجان برگشتند.
نفسهایشان بند آمد از دود سیاه و سوختند در شعلهها و خاکستر شدند. پدربزرگ رضا هم با زخمی بر تن برگشت. جهانبخش بهزادی برای کمک به بلندیهای گُرگرفته هایقر رفته بود. تا پیش از گردباد، دوشادوش خانوادهاش بود. هجوم باد را که دید به زمین بدون گیاه و بوته پناه برد؛ اما از آتش در امان نماند، سوخت. او را با ۶۰درصد سوختگی دست و پا در ظهر سوزان هایقر به پایین آوردند و به بیمارستان صدرا بردند.
تنگه هایقر در ۳۵ کیلومتری جنوب غرب فیروزآباد است، در کنار سد هایقر. آتشسوزیها که در قسمت شرقی این تنگه بود، از دو نقطه شروع شد. شامگاه دوشنبه بود که «اطفا» شد، هر چند با وزش باد بار دیگر جان گرفت. آتش در درهها میتاخت که این حادثه تلخ رخ داد.
آتش پرجانتر از آن بود که جان ناصر، رضا و حامد در مقابلش تاب بیاورد. آنان ساعت ۱۱ صبح سهشنبه به منطقه هایقر رفتند که در آتش میسوخت. امیرحسین بهزادی پسرعموی ناصر است. مردی از طایفه جبل انارویه که جزئیات حادثه را خوب میداند.
«وقتی مردم روستا شعلههای آتش را دیدند داوطلبانه پا به ارتفاعات گذاشتند. بدون تجهیزات به جنگ شعلههایی با قطر ۴۰۰ متر رفتند. دستشان خالی بود با چوب درختان تر، آتش را سرکوب میکردند. ظهر نشده بود که به همراه نیروهای منابع طبیعی به تنگه رفتند، تقسیم شدند تا از چند جهت آتش مهار شود.
یک گروه ۶ نفره از مردم محلی به سمت کوه شاهآباد حرکت میکنند. در حال اطفای حریق بودند که ناگهان شعلههای آتش با وزش باد شدت میگیرد. همه فرار میکنند اما ناصر و رضا و حامد به سمت وزش باد حرکت کردند. آتش اما سرعت بیشتری گرفته بود. همین میشود که این خانواده گرفتار شعلههای جهنمی آتش میشوند. آتش امان نداد آنها را سوزاند و خاکستر کرد. آتش که از آنجا گذشت، توانستند پیکرهایشان را پیدا کنند. جهانبخش هم همراه این تیم بود. پدرزن ناصر. او هم همزمان با وزش باد به نقطهای خالی از گیاه میرود. جانش را نجات میدهد. اما با ۶۰درصد سوختگی وضعیت مناسبی دارد؛ چرا که بیشتر سوختگی در قسمت دست و پایش است.»
از این جهنم مرگ اما دو مرد هم جان سالم به در میبرند. آنها جهت مخالف باد فرار کرده و در نقطه بدون پوشش گیاهی پناه گرفته بودند. او میگوید بادها در این منطقه، آتش را چنان وحشی میکند که جانها را میگیرد. آنها در حلقه محاصره آتش گیر میکنند، جانشان در آتش خاکستر میشود.
رضا یکی از شهدای تنگه ۲۲ سال داشت. دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه فیروزآباد که ثبت اختراع کرده بود. شاهین همکلاسی این قربانی محیط زیست از مخترع دانشگاهشان گفت. رضا یک نابغه بود. در دانشگاه زبانزد بود. تمام وقتش را به پژوهش میگذراند. دو سالی بود که روی پروژهاش کار کرد.
موجگیر دستگاه تراش ساخت و پاییز سال گذشته به ثبت رساند. خیلی پرتلاش بود. برای ادامه تحصیلاتش مجبور شد به شهر کوچ کند اما هیچ وقت از خانوادهاش غافل نمیشد. پدرش دامدار بود. او بزرگترین پسر خانواده بود و ۴ خواهر کوچکتر داشت. رضا وقتی شنید ارتفاعات هایقر در آتش میسوزد به همراه پسرعمهاش که او هم در دانشگاه ما درس میخواند به روستایشان رفت. با پدر و پدربزرگشان همراه شدند اما قربانی این آتش جهنمی شدند.
شهیدان جنگل را صبح پنجشنبه به خاک خواهند سپردند؛ آنها را شهیدان فداکار خدمت نامیدهاند. میخواستند مراسمی برای یادبود بگیرند اما به دلیل مصوبه ستاد مقابله با کرونا برگزاری هر مراسمی به آینده موکول شد.
شیوع کرونا همه را از برگزاری مراسم منع کرده است. اما در خانه ناصر بهزادی همه سوگوارند. مادر و خواهرها همه اشک میریزند. باورشان نمیشود هم پدرشان را از دست داده باشند هم تنها برادرشان را. حالا مادر مانده است و داغ آتشین هایقر.
در و دیوار خانه خواهر ناصر را هم با پرچمهای سیاه پوشاندهاند. داغ پسر بیستساله برایشان بزرگ است؛ باور نکردند هنوز این غم را . مردان ردیف به ردیف با ماسکهایی به صورت روی صندلیهای رنگی گوشه دیوار نشستهاند و با نوحههایی که از بلندگو خانه پخش میشود همنوایی میکنند. زنان هم در خانه رخت عزا به تن کردهاند و برای پسر بزرگ این خانواده عزاداری میکنند.
«حامد ۲۰ سال داشت. او هم پسر بزرگ خانواده بود. یک برادر کوچکتر دارد.» اینها را هم امیرحسین بهزادی پسر عموی ناصر به «شهروند» می گوید. « حامد هم دو سالی بود که مهندسی شیمی می خواند در دانشگاه فیروز آبادی. او هم دوستدار طبیعت بود. وقتی شنید که تنگه آتش گرفته است با رضا خود را به ارتفاعات رساند. از شهر آمدند. آمدند تا آتش را خاموش کنند اما سوختند.»
عشایر روستای چهار قاش بارها و بارها در سالهای گذشته آتش را دیدهاند که به جان جنگلها و ارتفاعات هایقر افتاده است. بهزادی میگوید هر ساله مردم بسیج میشوند و آتش را خاموش میکنند. ارتفاع این تنگه ۴۵۰ متر است و حدود هشت تا ۱۴ کیلومتر طول دارد. وسعت بالایی دارد. در این منطقه گونههای گیاهی همچون بنه وجود دارد که خاموشکردن آتش کندههای بنه سخت است.
با تلاش نیروهای منابع طبیعی، هلال احمر و بسیج مردمی آتشسوزی تنگه هایقر مهار شد. این را عبدالحسن صمدنژاد، مدیرکل منابع طبیعی استان فارس صبح چهارشنبه گفت. در پی حریق گسترده این منطقه که از یازدهم مرداد شروع شد، فراخوان مردمی برای کمک اعلام شد و هلال احمر استان فارس نیز ۷ تیم عملیاتی و بالگرد به منطقه اعزام کرد. هفت تیم عملیاتی از جمعیت هلال احمر شهرستانهای فیروزآباد، کازرون، قیر و کارزین و فراشبند به منطقه اعزام شدند.
حسین آرگیو، فرماندار شهرستان فیروزآباد فارس، هم میگوید: «با توجه به پوشش گیاهی منطقه و وجود درختان کهنسال و تنومند، از آنجا که همانند روز سهشنبه (دوازدهم مرداد) که آتش یک مرتبه مهار و دوباره شعلهور شد، برای جلوگیری از بروز چنین اتفاقی مشغول پایش منطقه هستیم که از خاموششدن کامل آتش اطمینان حاصل کنیم.»
او از کوشش و همراهی نیروهای مردمی و بسیج، نیروهای نظامی و انتظامی، نیروهای هلال احمر، منابع طبیعی و سایر مجموعهها که در مهار این آتش نقش داشتند، قدردانی کرد. این مقام مسئول همچنین به مشارکت سه فروند بالگرد در عملیات خاموشکردن این آتشسوزی اشاره کرد.
در منطقه تنگه که رودخانه قره آقاج هم از آن عبور میکند، گونههای گیاهی همچون بنه، بادام کوهی (الوک) کُل خُنگ، گیاه تربین که در رنگرزی به کار میرود، درخت ارژن، کهکم، آویشن، ریواس، انار، گیلاس وحشی، کتیرا، گل گاوزبان و گل بنفشه و کندوهای عسل طبیعی و گیاه ّتلو نیز وجود دارد.
همچنین خرس، پلنگ، کفتار، روباه، کَل، بُزکوهی، میش، قوچ و پازن هم در این منطقه وجود داشته که بسیاری از این گونهها ازجمله خرس نسلشان از بین رفته اما پلنگ در این کوهها دیده شده است. شهرستان فیروزآباد در ۹۲ کیلومتری جنوب غرب شیراز واقع است.
- 15
- 4