به گزارش همشهری، این حادثه ظهر روز سهشنبه هفته گذشته در روستای سرتنگ برزه بخش ززوماهرو از توابع الیگودرز واقع در استان لرستان اتفاق افتاد. آن روز اعضای یک خانواده قصد داشتند برای شرکت در یک مراسم بله برون به روستای لانهشاهی که در مجاورت آنجا قرار دارد بروند. آنها برای رفتن به این روستا ۲راه داشتند. یا باید از راهی مالرو که ۶کیلومتر مسافت دارد عبور میکردند و یا اینکه با گرگر از عرض رودخانهای خروشان میگذشتند.
گرگر وسیلهای است که از چند سال قبل برای عبور روستاییان از عرض رودخانه در آنجا ساخته شده بود. وسیلهای ساده و خطرناک که از چند میله آهنی و یک سیم بکسل این سوی رودخانه را به آن طرف وصل کرده بود. آن روز میرآقا کولیوند، پدر ۵۷ساله خانواده، زهرا رشیدی، مادر ۳۵ساله خانواده، سبحان و مرضیه فرزندان ۹و ۲۰ساله خانواده همراه با مجتبی جوان ۲۳ساله از اقوام آنها سوار گرگر شدند تا به آن طرف رودخانه بروند. وقتی آنها به وسط رودخانه رسیدند درحالیکه رودخانه خروشان زیر پایشان جریان داشت، گرگر بین زمین و آسمان گیر کرد و وقتی آنها گرگر را تکان دادند ناگهان سیم بکسل آن پاره شد. با پاره شدن سیم بکسل هر ۵نفر داخل رودخانه سقوط کردند و جدالشان با مرگ آغاز شد. مرضیه و مجتبی که جوانتر بودند و قدرت بیشتری داشتند توانستند به هر قیمتی که بود خودشان را از مهلکه نجات دهند اما آب، پدر و مادر و فرزند کوچک خانواده را با خود برد.
چند دقیقه بعد وقتی این خبر به روستا رسید همه اهالی برای پیدا کردن میرآقا و همسر و فرزندش بسیج شدند. همچنین نیروهایی از هلال احمر نیز برای امدادرسانی راهی محل حادثه شدند. هرچند جریان آب رودخانه شدید بود اما بهدلیل سنگلاخی بودن آن اعضای تیم جستوجو امیدوار بودند تا بتوانند ۳حادثه دیده را پیدا کنند. جستوجوها ادامه پیدا کرد تا اینکه روز چهارشنبه امدادگران هلال احمر موفق شدند پیکر بیجان پدر خانواده را کشف کنند اما تاکنون تلاشها برای یافتن ۲مفقودی دیگر به نتیجه نرسیده است.
ابراهیم رشیدی، برادر زهرا رشیدی(مادر خانواده) که از روز حادثه تلاش زیادی برای یافتن خواهر و خواهرزادهاش انجام داده درباره این حادثه تلخ به همشهری میگوید: گرگری که این حادثه را آفرید از حدود ۲سال قبل در آنجا ساخته شد. قبل از آن هم یک گرگر قدیمیتر در آنجا بود که سقوط کرده و جان یک نفر را گرفته بود.
او ادامه میدهد: این گرگر فرسوده شده و محکم نبود. اما اهالی ۲ روستا مجبور بودند برای رفتوآمد از آن استفاده کنند یا اینکه ۶کیلومتر راه را پیاده بروند. آن روز هم خواهرم و شوهرش و فرزندانش قرار بود به مراسم بله برون یکی از اقوام مان بروند که این حادثه برایشان اتفاق افتاد. او درباره اینکه چطور ۲ نفر دیگر که سوار گرگر بودند نجات پیدا کردند میگوید: یکی خواهرزادهام مرضیه بود که ۲۰ساله است و دیگری هم مجتبی فامیلمان که ۲۳سال دارد. آنها جوان هستند و توانستند خودشان را نجات دهند اما خواهرم و شوهرش و پسرشان سبحان نتوانستند و آب آنها را با خود برد.
ابراهیم درباره شرایط روستا بعد از این حادثه میگوید: روستای مان محلی دورافتاده و محروم است اما همه اهالی یکدیگر را دوست دارند. از روزی که این حادثه اتفاق افتاد همه ناراحت هستند. همه دست بهدست یکدیگر دادند و توانستند پیکر شوهرخواهرم را پیدا کنند. از آن روز تاکنون هیچکس دست از کار نکشیده و همچنان اهالی روستا بهدنبال پیدا کردن خواهرم و پسرش هستند. نیروهای هلال احمر هم زحمت زیادی کشیدهاند و هنوز در منطقه حضور دارند. او درباره سرنوشت مراسم بله برونی که قرار بود انجام شود نیز میگوید: حادثه سقوط گرگر آنقدر تلخ بود که دیگر دل و دماغی برای مراسم بلهبرون باقی نماند و این مراسم هم برگزار نشد. حالا همه به فکر پیداکردن خواهرم و پسرش هستند و انشاالله زمان دیگری که کمی از این مصیبت دور شدیم آن مراسم را هم برگزار میکنیم.
- 16
- 1