پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۵۸ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۳۱۳۴۸
سایر اخبار حوادث

۲ حادثه وحشتناک برای سرایدار بدشانس مدرسه

سرایدار بدشانس مدرسه,حادثه برای سرایدار بدشانس مدرسه

 «۶۰ درصد سوختگی داشت. پزشک‌ها از او قطع امید کرده بودند. من نمی‌دانستم چه کنم. داشتم همسرم را از دست می‌دادم، آن هم به خاطر اشتباه خودم. ای کاش آن کار را نمی‌کردم...»

اینها را با صدای لرزانش می‌گوید و اشکش سرازیر می‌شود. دائم می‌گوید که اگر آن کار را نمی‌کرد همسرش دچار مشکل نمی‌شد.

ابراهیم مصیبی که چند سالی است سرایدار یک مدرسه ابتدایی در رباط کریم است به خبرنگار «ایران» می‌گوید: «۲۵ سال است در آموزش و پرورش کار می‌کنم. اوایل کارم، ۱۴ سال در یک مدرسه کشاورزی در رباط کریم در قسمت گاوداری کار می‌کردم. هر روز ساعت چهار صبح بیدار می‌شدم و گاوها را می‌دوشیدم و بعد به سایر کارهای مدرسه رسیدگی می‌کردم. من همه عمرم را تلاش کردم تا شرافتمندانه زندگی کنم ولی نمی‌دانم چرا دائماً بد می‌آوردم و این بار، بدبیاری‌هایم گریبانگیر همسرم شد.»

او تأکید می‌کند: «ماجرا به شب چهارشنبه سوری سال ۱۳۸۸ بر می‌گردد. از آنجایی که مدرسه شبکه گازرسانی نداشت، ما از گالن‌های ۲۰ لیتری گازوئیل برای سوخت‌رسانی به بخاری‌های مدرسه استفاده می‌کردیم.»

چهارشنبه سوری شوم

این بابای مدرسه که بغض گلویش را گرفته، اینگونه ادامه می‌دهد: «چهارشنبه سوری بود. پسر کوچکم محمدرضا، که آن موقع ۱۰ ساله بود، آتش بازی می‌کرد. او یک گالن گازوئیل برداشته بود تا آتش را مشتعل‌تر کند که ناگهان دستش آتش گرفت.»

به اینجای خاطره که می‌رسد، دیگر نمی‌تواند خودش را کنترل کند. مکثی طولانی می‌کند و می‌گوید: «همسرم زهرا، سریعاً خودش را به پسرمان رساند تا نجاتش دهد. بالاخره او توانست دست محمدرضا را خاموش کند ولی من که دیرتر به این ماجرا رسیده بودم، قصد داشتم شرایط را از حالتی که بود خارج کنم که حادثه بدتر، به دست من رقم خورد.»

مصیبی در ادامه ماجرا می‌افزاید: «من می‌خواستم گالن گازوئیل را از آن محیط دور کنم که با لگد آن را پرت کردم تا از آتش دور بماند ولی تمام آن گازوئیل‌ها روی همسرم ریخت. زهرا سوخت و من مانده بودم که چه کنم.»

بازگشت از مرگ

«هرچه طلا داشتیم، فروختم. از دوست و آشنا قرض کردم. اداره آموزش و پرورش رباط کریم هم ۵۰۰ هزار تومان به من کمک کرد. همسرم با ۶۰ درصد سوختگی در بیمارستانی در تهران بستری شده بود و همه پزشکان از او قطع امید کرده بودند. بیمه هم هزینه‌های درمان همسرم را تحت پوشش قرار نمی‌داد چون زیبایی به حساب می‌آمد. من نمی‌دانستم چه کنم. داشتم همسرم را از دست می‌دادم، آن هم به خاطر اشتباه خودم. ای کاش آن کار را نمی‌کردم...» اینها را می‌گوید و افسوس می‌خورد و می‌افزاید: «همسرم روحیه خوبی داشت و همه را متعجب کرد. او توانست بعد از یک ماه و نیم بستری بودن در بیمارستان، بهبود یابد. بعد از آن، آثار سوختگی در او بود ولی رفته رفته حالش بهتر می‌شد. او همچنین از نظر روانی نیز به هم ریخته بود و سریعاً عصبانی می‌شد. تا اینکه چهار ماه قبل، اتفاقی برایش رخ داد که داغ سنگینی بر دل من و فرزندانمان گذاشت.»

سفر ناگهانی

این بابای مدرسه در ادامه می‌گوید: «همسرم چهار ماه قبل، به طور ناگهانی سکته مغزی کرد. ۲۰ روز در بیمارستان بستری بود. بعد از آن دکترها به واسطه مرگ مغزی به طور کامل از خوب شدن حال زهرا ناامید شدند و از من خواستند که رضایت دهم اعضای بدنش را اهدا کنند.»

فرشته نجات

ابراهیم مصیبی با افسوسی در صدایش می‌گوید: «زهرا خیلی پیشتر وصیت کرده بود که اعضای بدنش را اهدا کنند. من به خواست خودش و برای اینکه افراد دیگری بعد از او بتوانند زندگی کنند، با این کار موافقت کردم؛ پسرم ناراضی بود و تصور می‌کرد ما قرار است اعضای بدن مادرش را بفروشیم. او می‌گفت چرا باید مادرم را تکه تکه زیر خاک بفرستیم؟»

او در ادامه می‌گوید: «پسرم کم کم با موضوع اهدای عضو آشنا شد و رضایت او را نیز کسب کردم تا از بابت این کار خیر ناراحت نشود. پسرم این شب‌ها، بسیار گریه می‌کند. من هم خیلی دلتنگ همسرم هستم. زندگی برایم سخت شده است اما اعضای بدن همسرم تعدادی بیمار را از مرگ نجات داد و او فرشته روی زمین شد.»

این بابای مدرسه می‌گوید: «بعد از آن، بچه‌های مدرسه هم سعی می‌کردند به من کمک کنند. آنها به من از دور تسلیت می‌گفتند و بعضی وقت‌ها به من کمک و دلداری می‌دادند. این روزها که مدرسه تعطیل شده است، شرایط برایم به سختی می‌گذرد. جای زهرا خیلی خالی است. فکرش را نمی‌کردم از پیش ما برود.

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش