به گزارش همشهری، شامگاه چهارشنبه گذشته به قاضی محمدحسین زارعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که جنایت هولناکی در خانهای در جنوب شرق تهران رخ داده است. اعضای تیم جنایی راهی محل حادثه شدند و دریافتند که مردی حدودا ۲۲ساله که اهل کشور افغانستان بوده به اعضای خانواده همسرش حمله کرده و یکی از آنها را به قتل رسانده و بقیه را مجروح کرده است. در تحقیقات اولیه معلوم شد که قاتل از مدتی قبل با همسرش دچار اختلاف شده بود.
همسر وی بر سر همین اختلافات قهر کرده و به خانه پدریاش رفته بود. غروب چهارشنبه مرد افغان به خانه پدرزنش رفته بود تا با همسرش آشتی کند و او را به خانهاش برگرداند اما در آنجا با اعضای خانواده همسرش درگیر شده و ناگهان با چاقو به سمت آنها حملهور شده بود. او همسرش را به همراه پدر، مادر و خواهر وی هدف ضربات چاقو قرار داده بود که با اطلاع پلیس از ماجرا، هر ۴ نفر به بیمارستان انتقال یافتند اما دقایقی بعد خبر رسید که مادرزن قاتل بهدلیل شدت جراحات فوت شده است. این در حالی بود که پزشکان حال پدرزن وی را نیز وخیم اعلام کردند اما همسر متهم و خواهرزن او بهصورت سطحی آسیب دیده بودند.
تیم جنایی پس از تحقیقات اولیه در محل جنایت و انجام تحقیقات میدانی راهی بیمارستان شدند و به تحقیق از ۲خواهر پرداختند. آنها اعلام کردند که داماد قاتل پس از آنکه با چاقو آنها را زخمی کرده فراری شده و احتمال دارد که به محل کارش رفته باشد. در این شرایط تیم جنایی با صاحبکار داماد قاتل تماس گرفتند و با دادن آموزشهای لازم از وی خواستند به محض حضور متهم در آنجا، وی را سرگرم کند.
حدس همسر قاتل و تیم جنایی درست از آب در آمد و او پس از فرار راهی محل کارش شد. صاحبکار او که از ماجرا خبر داشت وی را راضی کرد تا خودش را تسلیم پلیس کند. به این ترتیب قاتل پیش از رسیدن مأموران راهی اداره پلیس شد و خود را معرفی کرد. وی در بازجوییها گفت: این اواخر به همسرم مشکوک شده بودم.
او رفتار مرموزی داشت و مدام سرش در گوشی موبایلش بود. اصلا به زندگی اهمیتی نمیداد و هر وقت اعتراض میکردم با تندی جوابم را میداد. وی ادامه داد: آخرین بار یک هفته قبل از حادثه از سرکار به خانه آمدم و دیدم مانند روزهای قبل، همسرم سرش در گوشی موبایل و مشغول چتکردن است. به او اعتراض کردم و گفتم چرا تمام وقتت را در چتکردن و جستوجو در شبکههای مجازی هدر میدهی که با تندی جوابم را داد.
وقتی درگیری ما بالا گرفت، همسرم وسایلش را جمع کرد و به حالت قهر خانه را ترک کرد. او به خانه پدرش رفت و تا یک هفته مدام با هم در تماس بودیم و دعوا داشتیم. با وجود اینکه همچنان جدال میان ما ادامه داشت اما برای آشتی با او و برگرداندنش به خانه پدرزنم رفتم.
وقتی در آنجا درباره مسائل و اختلافاتمان صحبت شد خانواده او به جای آنکه به دخترشان تذکر بدهند، از او حمایت کرده و رفتارهای مرا زیر سؤال بردند. این برخورد آنها عصبانیت مرا بیشتر کرد و در یک لحظه از کوره در رفتم و با چاقو به سمتشان حمله کردم. اصلا متوجه نبودم و دیوانهوار ضربه میزدم. وقتی آنها خونآلود روی زمین افتادند به بیرون از خانه رفتم و چند ساعتی را در خیابان پرسه زدم. اما فکرش را نمیکردم که مادرزنم در این حادثه جانش را از دست بدهد.
من که بهشدت عصبانی بودم به محل کارم بازگشتم و در آنجا از صاحبکارم شنیدم که مادرزنم فوت شده و حال پدرزنم وخیم است. او با من صحبت کرد و خواست تا هرچه سریعتر خودم را به پلیس معرفی کنم.
متهم به قتل با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
- 9
- 3