بهگزارش همشهری، این حادثه بامداد جمعه چهارم شهریورماه در یکی از مناطق تهران رخ داد. آن روز به قاضی محمدحسین زارعی، بازپرس جنایی تهران خبر رسید که پسری جوان با شلیک گلوله به قتل رسیده است و تیم جنایی برای کشف جزئیات بیشتری از ماجرای این تیراندازی مرموز راهی محل حادثه شد که طبقه پنجم ساختمانی بود.
مقتول جوانی بود ۲۲ساله که با شلیک یک گلوله به سرش جانش را از دست داده بود. صاحبخانه که پسری جوان بود در توضیح ماجرا گفت: مقتول از دوستانم بود که شب حادثه او را به خانهام دعوت کرده بودم. علاوه بر وی، چند نفر دیگر را هم دعوت و مهمانی برپا کرده بودم. همه پسر و همسن و سال بودیم که یکی از مهمانها به نام فرشاد که از دوستانم بود ناگهان یک کلت کمری از جیبش بیرون آورد و درحالیکه رفتارهای عجیبی داشت یک گلوله شلیک کرد.
همه ما شوکه شده بودیم، فرشاد مشروبات الکلی مصرف کرده و حالت عادی نداشت. بهنظر میرسید برای خودنمایی اسلحه را با خودش به مهمانی آورده و در عالم مستی متوجه رفتارهایش نبود. گلولهای که شلیک کرد با سر یکی از مهمانها که او هم از دوستان نزدیکم بود، برخورد کرد و او خونآلود نقش زمین شد. عامل این تیراندازی وقتی دید مقتول خونآلود روی زمین افتاده از ترسش فرار کرد. در این شرایط تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران جستوجوی خود را برای دستگیری عامل شلیک مرگبار آغاز کردند. از سوی دیگر صاحبخانه که بهنظر میرسید حقایق را کتمان و اظهارات عجیب و غیرواقعی را مطرح میکند، بازداشت شد.
اشک پشیمانی
طولی نکشید که محل سکونت متهم به قتل که فرشاد نام داشت و ۲۰ساله بود، شناسایی شد، اما او پس از جنایت فرار کرده بود و در این شرایط ردیابیها به شکل ویژه برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری ادامه داشت تا اینکه او ۲روز قبل راهی اداره پلیس شد و خودش را تسلیم کرد.
وی در بازجوییها مدعی شد که ناخواسته دستانش به جنایت آلوده شده و تصور میکرده که اسلحه خالی باشد.
وی صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و وقتی پیشروی بازپرس پرونده قرار گرفت درحالیکه اشک میریخت و اظهار پشیمانی میکرد، گفت: مقتول از دوستانم بود و ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. با مهمانان دیگر مهمانی هم دوست بودم و معمولا هرچند وقت یکبار مهمانی برپا میکردیم و دور هم خوش میگذراندیم.
به جرأت میتوانم بگویم که هیچ اختلاف و دشمنی میان ما وجود نداشت، اما اتفاق تلخی رخ داد که هضم آن هنوز برای من و دوستان دیگرم مشکل است و خودم باورم نمیشود که جان دوستم را گرفتهام.
وی ادامه داد: آن شب مانند همیشه دور هم بودیم و مشروبات الکلی مصرف کردیم. سپس در عالم مستی شروع کردیم به شوخی کردن و تعریف خاطرات عجیب. من ناگهان چشمم به یک اسلحه کلت افتاد که متعلق به صاحبخانه بود. برای عرض اندام و نمایش بازی کردن آن را برداشتم. صاحبخانه یعنی دوستم میگفت آن را مدتی قبل خریده و فشنگهایش را بیرون آورده است؛ حتی فشنگها در دستش بود، اما هیچکس خبر نداشت که یک فشنگ داخل اسلحه گیر کرده و مرگ در انتظار یکی از مهمانهاست. من نمیدانستم که قرار است سرنوشت من به ورطه نابودی کشیده شود و تا این حد بدشانسی بیاورم.
متهم گفت: اسلحه را برداشتم و به شوخی آن را به طرف دوستانم گرفتم و ادای بازیگران فیلمهای اکشن را درآوردم و بعد به گمان اینکه اسلحه خالی است آن را به طرف مقتول که یکی از مهمانها بود، گرفتم و ماشه را چکاندم. ناگهان صدای شلیک در خانه پیچید و دوستم خونآلود روی زمین افتاد. همه که تا چند دقیقه قبل میخندیدیم یکباره شوکه شدیم. باورمان نمیشد اسلحه پر بوده و یکی از گلولهها در آن گیر کرده است.
من که وحشتزده بودم از ترسم پا به فرار گذاشتم، اما عذاب وجدان لحظهای رهایم نمیکرد. من اصلا نمیخواستم جان دوستم را بگیرم و همهچیز در عالم شوخی رخ داد. وی گفت: پس از این حادثه به اطراف تهران فرار کردم، اما پدرم که در جریان ماجرا قرار گرفته بود، از من خواست خودم را به پلیس معرفی کنم. حالا هم بهشدت پشیمانم و بارها خودم را سرزنش کردهام که چرا پا در آن مهمانی گذاشتم که سرنوشتم به اینجا کشیده شود.
پس از اعتراف متهم، صاحبخانه در تحقیقات گفت: اسلحه کلت کمری را چند ماه قبل از مردی ناشناس خریدم و دلیلش این بود که همیشه علاقه داشتم در خانهام یک اسلحه داشته باشم. وی ادامه داد: آن شب تمامی فشنگهای کلت را درآوردم، اما فکر نمیکردم که یک گلوله داخل کلت گیر کرده باشد و خودم هم بهشدت از اتفاق مرگباری که رخ داده متاثر و ناراحتم.
براساس این گزارش، تحقیقات در این پرونده از سوی تیم جنایی پایتخت ادامه دارد و متهم به قتل برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
- 14
- 2