یکشنبه ۰۲ دی ۱۴۰۳
۱۲:۰۶ - ۱۳ شهریور ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۶۱۳۴۴
جرم و جنایت

جزئیات انتقام مرگبار از 'دکتر علی محفوظی' رئیس اسبق پزشکی قانونی

قتل دکتر محفوظی,قاتل دکتر محفوظی

محله سعادت آباد, قتل دکتر محفوظی در سعادت آباد تهران, قتل دکتر محفوظی در سعادت آباد تهران, ترور یک پزشک در تهران

به گزارش همشهری، این جنایت صبح یکشنبه سی‌ام مرداد امسال در خیابان ایران‌زمین شهرک غرب رخ داد. آن روز وقتی دکتر علی محفوظی، متخصص بیهوشی و رئیس اسبق سازمان پزشکی قانونی کشور که سمت‌های دیگری مانند معاونت وزارت بهداشت را در سال‌ها قبل به‌عهده داشت، وقتی از خانه ویلایی‌اش خارج شد و منتظر راننده شخصی خود بود تا به محل کارش برود به ضرب گلوله فردی ناشناس به قتل رسید.

بررسی دوربین‌های مداربسته نشان می‌داد که قاتل کلاه به سر و ماسک مشکی به‌صورت داشت و از ساعتی قبل مقابل خانه دکتر پرسه می‌زده است. او پس از شلیک ۲گلوله به سمت آقای دکتر، فرار کرد و از همان زمان تیمی از مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به دستور سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را برای شناسایی او آغاز کردند. 

مأموران در تحقیقات خود به سرنخ‌هایی دست یافتند که نشان می‌داد دکتر علی محفوظی در جریان یک پروژه کاری با مردی به نام سجاد دچار اختلاف شده بود و این احتمال مطرح ‌شد که وی به‌دلیل اختلافات مالی قربانی جنایت شده است. وقتی مأموران به‌صورت نامحسوس سجاد، مظنون اصلی را زیرنظر گرفتند دریافتند که او قبل از جنایت بارها مقتول را تهدید کرده و پس از جنایت رفتارهای مشکوکی داشته و با یکی از همشهریانش به نام سهراب تماس و پیام‌های مرموزی برقرار کرده بود. در این شرایط بود که این دو نفر با دستور دکتر محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران به‌عنوان مظنون بازداشت شدند.

دستور شلیک به آقای دکتر

بررسی‌ها نشان می‌داد که سجاد سال‌ها با مقتول همکاری داشته و سرپرست یکی از پروژه‌های کاری وی بوده  اما چند ماهی می‌شد که آنها با یکدیگر دچار اختلاف شده و دیگر باهم کار نمی‌کردند. مرد جوان در بازجویی‌ها اصرار بر بی‌گناهی داشت و می‌گفت اگرچه با مقتول اختلافات مالی داشته اما نقشی در قتل او ندارد. در شرایطی که او جنایت را انکار می‌کرد، کارآگاهان جنایی مدارک و شواهدی پیش روی او قرار دادند که نشان می‌داد او دستور جنایت داده است. همین مسئله موجب شد تا مظنون اصلی قفل سکوتش را بشکند و اسرار قتل آقای دکتر را فاش کند. او اقرار کرد که برای انتقام از مقتول  ۲نفر را اجیر کرده تا جان وی را بگیرند.

سجاد که حدود ۴۵سال سن دارد و مغز متفکر است در بازجویی‌ها گفت: سال‌ها بود که با دکتر محفوظی کار می‌کردم. او مدیر شرکت بود و پروژه‌های عمرانی را در دست می‌گرفت. من هم سرپرست یکی از پروژه‌های کاری او بودم و سال‌ها بود که با یکدیگر مراوده‌های مالی داشتیم اما از اواخر پارسال با هم دچار اختلاف شدیم. وی ادامه داد: بحث ما با یکدیگر بر سر مسائل مالی بود و اختلافات‌مان که شدت یافت او در اقدامی غیرمنتظرانه مرا از شرکت اخراج کرد. اواخر اسفند پارسال بود و بیکار شدنم مصادف شد با شب عید. خیلی حال بدی داشتم. فشار زیادی بر من وارد شده بود و در آن شرایط مقتول از من خواست تا آپارتمانی که در آن زندگی می‌کردم را هم تخلیه کنم.

آپارتمان برای آقای دکتر بود و شنیدن این جمله عصبانیت مرا بیشتر کرد. متهم ادامه داد: ناچار شدم آپارتمان را تخلیه کنم و در این مدت بارها نزد مقتول رفتم که حق و حقوقم را از او بگیرم. او اما می‌گفت که در این مدت خیلی بیشتر از حق و حقوقم، به من پول داده و هوایم را داشته است، ‌از سوی دیگر هرچه اصرار می‌کردم تا دوباره به محل کارم برگردم فایده‌ای نداشت. این اتفاقات تلخ دست در دست هم داد و موجب شد تا من نقشه‌ای برای انتقام‌جویی بکشم. نقشه‌ای که هرگز به عواقبش فکر نکرده بودم. 

وی گفت: چند روزی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه تصمیم به قتل آقای دکتر گرفتم اما جرأت نداشتم خودم به تنهایی انجامش بدهم، به همین دلیل ابتدا به سراغ سهراب که از همشهریانم بود رفتم و موضوع را با او در میان گذاشتم. او قبول کرد تا به من کمک کند و سپس به سراغ سینا که او هم از همشهریانم است رفتیم. سینا هم قبول کرد تا در قبال دریافت پول نقشه قتل را اجرا کند.

متهم ادامه داد: برای اجرای این نقشه، وعده پول به اجیرشده‌ها دادم و آنها که مشکلات مالی داشتند پذیرفتند. سرانجام روز حادثه فرارسید و سینا و سهراب برای اجرای نقشه رفتند و بعد شنیدم که  سینا با شلیک گلوله جان آقای دکتر را گرفته است. وی ادامه داد: پس از قتل، گزارش این حادثه را در روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی خواندم. تصور می‌کردم با انتقام‌جویی به آرامش می‌رسم اما نه‌تنها به آرامش نرسیدم بلکه دچار عذاب وجدان وحشتناکی شدم  تا اینکه ماموران دستگیرم کردند.

سرهنگ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر به همشهری گفت: پس از اعترافات طراح اصلی جنایت و همدستش، عامل شلیک مرگبار به نام سینا شناسایی و مشخص شد که به یکی از شهرهای غربی کشور گریخته است که مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران موفق شدند با نیابت قضایی وی را در مخفیگاهش دستگیر کنند. وی افزود: قاتل اصلی اعتراف کرد که برای اجرای نقشه قتل از سوی یکی از همشهریانش  اجیر شده و پس از دریافت پول به ضرب گلوله جان رئیس اسبق پزشکی قانونی را گرفته است.

به‌خاطر پول تبدیل به قاتل شدم

سینا ۳۰سال سن دارد؛ مردی که قبول کرد با دریافت دستمزد، جان دکتر علی محفوظی را با شلیک ۲گلوله بگیرد. آدمکش اجیر شده می‌گوید مشکلات مالی شدیدی داشته و به‌خاطر پول حاضر شده دست به جنایت بزند اما حالا که دستگیر شده به‌شدت پشیمان است و تصور نمی‌کرده که اسرار جنایت آشکار و دست او رو شود.

چطور شد که قبول کردی به یک انسان شلیک کنی و به زندگیش پایان بدهی؟

اشتباه کردم. من سابقه دارم و کار درست و حسابی هم ندارم. معمولا با شرخری امرارمعاش می‌کنم اما این اواخر با مشکلات مالی مواجه شده بودم و شرایط سختی داشتم. وقتی دیدم برای قتل مرد سالخورده دستمزد خوبی قرار است به من بدهند قبول کردم. من اصلا مقتول را نمی‌شناختم و اصلا نمی‌دانستم آدم معروف و مهمی است. به من گفتند به فلانی شلیک کن و برگرد به شهرت. گفتند دیگر تا مدت‌ها در تهران آفتابی نشو. پولت را بگیر و برو به زندگیت ادامه بده؛ غافل از اینکه به این سرعت شناسایی و دستگیر خواهم شد.

برای گرفتن جان آقای دکتر، چقدر دستمزد گرفتی ؟ 

سجاد طراح اصلی این نقشه که با مقتول دچار اختلافات مالی شده بود، به‌صورت علی‌الحساب ۵۰میلیون تومان برای من واریز کرد و یک خودرو پراید هم زیر پایم قرار داد. البته قول داد پس از اجرای نقشه باز هم به حسابم پول واریز کند که دستگیر شدیم.

از کی نقشه قتل کشیدید؟

سجاد حدود ۳ماهی می‌شد که فکر قتل به سرش زده بود. او به همراه سهراب که هردویشان از همشهریانم هستند حدود یک ماه قبل به سراغم آمدند. آنها می‌دانستند که من گاهی خلاف می‌کنم و به‌خاطر پول حتی حاضرم آدم هم بکشم. سجاد گفت با یکی از همکارانش دچار اختلافات مالی شده و می‌خواهد از او انتقام بگیرد. به من گفت که ضرر مالی فراوانی به او زده است و وقتی پیشنهاد دستمزد میلیونی داد وسوسه شدم و قبول کردم جان آن شخص را بگیرم و در ازای این کار پول بگیرم.

از جزئیات جنایت بگو؟ روز حادثه تنها بودی؟

وقتی قبول کردم در ازای پول جان مقتول را بگیرم، سجاد عکس او را به من و سهراب نشان داد و تمام اطلاعات شخصی‌اش را در اختیارمان قرار داد. او حتی برنامه کاری و رفت‌وآمدهایش را مو به مو برایمان توضیح داد. مثلا گفت صبح‌ها چه ساعتی راننده به‌دنبالش می‌رود و تمام آمارهای دیگر را به ما داد. به این ترتیب از ۲روز قبل از جنایت از شهرستان راهی تهران شدم. در میدان آزادی با سهراب قرار گذاشتم.

دیگر سجاد (طراح اصلی نقشه) کنار رفته و منتظر بود تا ما نقشه را اجرا کنیم. او به سهراب هم پیشنهاد پول داده بود و فکر می‌کنم مبلغی هم به‌حساب او واریز کرده بود. من و سهراب از ۲روز قبل رفت‌وآمدهای مقتول را زیرنظر گرفتیم و متوجه شدیم که او هر روز صبح چند دقیقه زودتر از راننده‌اش از خانه بیرون می‌آید و منتظر او در پیاده رو می‌ماند تا راننده برسد. آنجا بود که فهمیدیم در این زمان طلایی و فرصت کوتاه نقشه قتل او را اجرا کنیم.

روز حادثه اما من تنها به محل جنایت رفتم. آن روز سهراب مرا در میدان آزادی از ماشینش پیاده کرد و یک اسلحه به من داد. اسلحه را سهراب تهیه کرده بود و از من خواست تا کار را تمام کنم. آن روز صبح با تاکسی از آزادی تا خانه مقتول رفتم و حدود نیم ساعتی در آنجا به کمین نشستم تا اینکه مقتول از خانه‌اش خارج شد. او منتظر راننده‌اش بود و نزدیکش شدم و درحالی‌که به‌شدت وحشت کرده بودم ۲گلوله به سمتش شلیک کردم. سپس به سرعت تا قبل از اینکه کسی برسد با پای پیاده از کوچه روبه‌رویی فرار کردم و آنقدر دویدم تا به خیابان اصلی رسیدم. تمام این مدت پشت سرم را نگاه می‌کردم تا ببینم کسی مرا تعقیب می‌کند یا نه. اما کسی نبود و لو نرفته بودم. این یعنی کارم را به خوبی انجام داده بودم!

بعد به کجا فرار کردی؟

با سجاد و سهراب تماس گرفتم و گفتم کار را تمام کردم و جان مرد سالخورده را گرفتم. سهراب گفت در میدان آزادی منتظرم است و من تاکسی گرفتم و برگشتم به جایی که مرا چند ساعت قبل پیاده کرده بود. سهراب از من خواست تا به شهرمان برگردم و درباره این موضوع با هیچ‌کس حرفی نزنم. من هم سوار اتوبوس شدم و به شهرستانمان برگشتم اما حالا که دستگیر شده‌ام می‌بینیم چقدر سادگی کرده‌ام. یک نفر با یک نفر دیگر اختلاف مالی داشت اما من قربانی شدم و تبدیل به یک قاتل. به‌خاطر ۵۰میلیون پول و یک پراید! اصلا ارزشش را نداشت که مهره اصلی ماجرا پایش را کنار بکشد و من قربانی این نقشه باشم. خیلی پشیمانم.

  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش