سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
۱۵:۲۵ - ۰۲ آذر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۹۰۱۸۶
جرم و جنایت

ماجرای تلخ دختری که به فروش گذاشته شد!

فروش دختر,خرید دختر
مرد ۵۱ ساله‌ گفت: آن‌ها کودک را «ستایش» صدا می‌زدند. من هم برای آن که «سندی» داشته باشم، یک قولنامه دستی نوشتم و او را به مبلغ ۸۰۰ هزار تومان خریدم که آن‌ها هم زیر قولنامه را امضا کردند. مرد میان‌سال در حالی که دست نوشته مذکور را روی میز قاضی «صفائیان» می‌گذاشت، ادامه داد: من با نظر همسرم نام آن دختر را «مهلا» گذاشتم و از آن روز به بعد فرزند خوانده ام را به نام «مهلا» صدا می‌زدیم.

مرد ۵۱ ساله‌ای است که در دی سال ۹۲ به اتهام نگهداری غیرقانونی یک دختر خردسال با دستور ویژه قاضی دستگیر شد.

به گزارش خراسان، من از گذشته آن نوزاد هیچ اطلاعی ندارم، فقط از سر استیصال و حفظ زندگی مشترکم تصمیم گرفته بودم تا نوزادی را به فرزندخواندگی قبول کنم به همین دلیل...

این‌ها بخشی از اظهارات مرد ۵۱ ساله‌ای است که در دی سال ۹۲ به اتهام نگهداری غیرقانونی یک دختر خردسال با دستور ویژه قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی وقت شعبه ۸۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) دستگیر شده بود.

این مرد که ابتدا به دلیل ترس از مجازات هربار قصه‌ای را درباره دختر ۳ ساله سرهم می‌کرد، بالاخره با راهنمایی‌ها و ارشاد‌های مقام قضایی، داستان دختری به نام «مهلا» را این گونه بازگو کرد: ۲۱ ساله بودم که با همسرم به طور سنتی ازدواج کردم و او را خیلی دوست داشتم، اما در طول ۳۰ سال زندگی مشترک، صاحب فرزندی نشدیم.

او زنی بسیار مهربان بود و درباره این مشکل هیچ گاه گلایه‌ای نکرد، ولی می‌دانستم که در قلب او غوغایی برپاست و خیلی دوست دارد مانند دیگران فرزندی را در آغوش بگیرد. این بود که بعد از ۳۰ سال به فکر افتادم تا به هر طریقی نوزادی را به فرزندخواندگی بپذیرم، اما موفق نشدم.

روز‌ها می‌گذشت و من عطش بیشتری پیدا می‌کردم تا همسرم را خوشحال کنم. یک روز با مردی آشنا شدم و با او در این باره سخن گفتم. آن مرد که هم اکنون یکی از متهمان پرونده است، ادعا کرد به راحتی می‌تواند برای من یک نوزاد دختر بیاورد که پدر و مادر ندارد و هم اکنون نزد پدربزرگش زندگی می‌کند.

آن مرد ادامه داد: البته این کار شرطی دارد و من باید مبلغ زیادی هزینه کنم چرا که او مدعی بود پدربزرگ آن دختر به موادمخدر اعتیاد دارد و باید پول بیشتری بدهیم!...

با شنیدن این ماجرا از خوشحالی در پوستم نمی‌‎گنجیدم. بلافاصله قبول کردم و از آن مرد جدا شدم. چند روز بعد طبق قراری که باهم گذاشته بودیم، او کودک را که آن زمان ۸ تا ۱۲ ماه بیشتر نداشت به خانه ام آورد و در حضور یکی دیگر از دوستانش که او نیز دستگیر شده است، به من تحویل داد.

آن‌ها کودک را «ستایش» صدا می‌زدند. من هم برای آن که «سندی» داشته باشم، یک قولنامه دستی نوشتم و او را به مبلغ ۸۰۰ هزار تومان خریدم که آن‌ها هم زیر قولنامه را امضا کردند. مرد میان‌سال در حالی که دست نوشته مذکور را روی میز قاضی «صفائیان» می‌گذاشت، ادامه داد: من با نظر همسرم نام آن دختر را «مهلا» گذاشتم و از آن روز به بعد فرزند خوانده ام را به نام «مهلا» صدا می‌زدیم.

از این که همسر بیمارم خوشحال بود، بسیار لذت می‌بردم و هیچ گاه به این موضوع فکر نکردم که با سرنوشت یک انسان بازی می‌کنم! فقط چیزی که شفاهی در این باره شنیدم این بود که نزدیکان آن دختر اهل قوچان بودند، اما از راست یا دروغ بودن آن مطمئن نیستم! خلاصه این دختر در آغوش همسرم بزرگ می‌شد تا این که دو روز قبل حال همسرم در محل سکونتمان (منطقه همت آباد) به شدت وخیم شد و او در مرکز درمانی از دنیا رفت.

من هم که در عزای او لباس سیاه به تن داشتم و مشغول مراسم عزاداری بودم، ناگهان نیرو‌های انتظامی را دیدم که برای بررسی ماجرای «مهلا» آمده بودند. گویا بعد از مرگ همسرم، فردی با پلیس تماس گرفته و از نگهداری او در منزلم خبر داده بود. آن‌ها بعد از طرح چند سوال، موضوع را به کارشناسان بهزیستی اطلاع دادند و سپس مرا به دادسرا آوردند...

 «مهلا» (ستایش) نیز با دستور مقام قضایی به شیرخوارگاه حضرت علی اصغر (ع) مشهد انتقال یافت و حدود ۲ سال بعد از این ماجرا (مهر ۹۴) هنوز این دختر که حدود ۵ ساله بود، در شیرخوارگاه مذکور زندگی می‌کرد تا شاید روزی پدر و مادرش را در آغوش بگیرد.

این درحالی بود که یکی از متهمان پرونده ادعا کرد: پدر «ستایش» فوت شده و مادرش او را رها کرده بود...

  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش