اعتراف داماد به قتل مادرزن/از ترس لو رفتن دزدی هایم او را کشتم

به  گزارش  ایران ؛او به افسر پرونده‌اش گفت: «دو روز قبل حدود ساعت ۱۰ صبح دامادم به خانه ما آمد و با این بهانه که همسرش بیماراست، از همسرم فرنگیس خواست تا با او به خانه‌شان برود. اوهم بلافاصله سوار بر موتورسیکلت دامادم شد و رفتند. اما دیگر از همسرم خبری نشد و نمی‌دانم چه اتفاقی برایش رخ داده است.دامادمان نیزازسرنوشت همسرم ابرازبی اطلاعی می‌کند.»

به دنبال این شکایت و  با دستور بازپرس جنایی شهرستان گرگان، رسیدگی به این پرونده در دستور کارپلیس جنایی قرار گرفت.آنها در نخستین گام، به بازجویی از داماد ۲۳ ساله پرداختند. اما مرد جوان درکمال خونسردی مدعی شد همان روز، مادرزنش را به خانه‌شان برگردانده و دیگر از او خبری ندارد.

درحالی که با ناپدید شدن زن میانسال فرضیه‌های زیادی مطرح شده بود تحقیقات کارآگاهان درچند شاخه پیگیری شد تا اینکه سرنخ‌هایی به‌دست آمد که نشان می‌داد شهرام در ناپدید شدن مادرزنش نقش دارد. از سوی دیگرمأموران دریافتند شهرام، مرد شروری است که چندین سابقه سرقت نیز دارد.بنابراین دستور بازداشتش صادر شد اما کارآگاهان دریافتند او چند روز بعد از ناپدیدشدن مرموز مادرزنش از خانه رفته است. با این حال کارآگاهان جنایی استان گلستان که مطمئن شده بودند راز افشای این معما درسینه داماد فراری است ،ردیابی برای دستگیری‌اش را آغاز کردند تا اینکه سرانجام او را به دام انداختند.

متهم که پس از دستگیری چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت لب به اعتراف گشود و راز قتل مادرزنش را برملا کرد.«مدتی بود که با مادرزنم اختلاف مالی و خانوادگی داشتیم، اما سعی می‌کردم به خاطر همسرم او را تحمل کنم. البته سابقه کیفری سرقت دارم و چند وقتی بود که پنهانی و دورازچشم همسرم گرفتار کارهای خلاف شده بودم. چند روز قبل از جنایت متوجه شدم مادرزنم از ماجرای سرقت هایم با خبر شده است. بعدهم به خاطر ترس از اینکه مبادا مرا به خاطر کینه و اختلاف هایمان لو دهد، تصمیم به قتلش گرفتم. روزحادثه هم طبق نقشه او را ازخانه‌ام سوار موتورسیکلت کرده وپس ازرسیدن به جنگل با چاقو به جانش افتادم.» و...

سرهنگ مجتبی مروتی، رئیس پلیس آگاهی استان گلستان دراین باره گفت: به دنبال اعتراف‌های هولناک عامل جنایت، بلافاصله کارآگاهان جنایی به همراه بازپرس پرونده راهی محل حادثه شدندو بقایای جسد زن میانسال را در دل جنگل یافتند.این درحالی بود که متأسفانه جسد طی حدود پنج ماه متلاشی شده وبخش قابل توجهی ازآن توسط حیوانات وحشی خورده شده بود.