به گزارش شرق، فروردینماه سال ٨٨ به مأموران پلیس خبر دادند درگیری منجر به قتل در یکی از محلات تهران اتفاق افتاده است. وقتی مأموران به محل رسیدند فردی را که گفته میشد مرتکب قتل شده است، دستگیر کرده و جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند. وقتی مرد متهم به قتل مورد بازجویی قرار گرفت قتل را قبول کرد و گفت: من و مقتول همسایه بودیم و مدتی بود که با هم اختلاف ملکی داشتیم. اما این مسئله فقط به اختلاف ملکی ختم نشد و هر روز درگیری ما سر این موضوع بزرگتر و تبدیل به یک کینه قدیمی شد تا اینکه شب حادثه، او به من حرفهای بدی زد و من هم که به شدت عصبانی شده بودم، نتوانستم تحمل کنم و با او درگیر شدم. مقتول موضوع را بسیار بدتر کرد او به خانهاش رفت و شمیشر آورد و من هم از خانه چاقو آوردم و یک ضربه به او زدم. این در حالی بود که پزشکی قانونی نیز تأیید کرد علت مرگ مقتول ضربهای بوده است که با چاقو به او خورده و یکی از شریانهای اصلی بدنش را قطع کرده و خونریزی شدید علت اصلی مرگ است.
با توجه به این نظریه و با توجه به شکایت اولیایدم و اعترافات متهم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا نماینده دادستان خواستار صدور حکم قانونی شد و مدارکی را که نشان میداد از نظر دادسرا مرد جوان مجرم است به دادگاه ارائه کرد سپس اولیایدم در جایگاه حاضر شده و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
زمانی که نوبت به متهم رسید او یکبار دیگر گفتههایش در مرحله دادسرا را توضیح داد و گفت: قصدم کشتن مرد همسایه نبود اما وقتی که او شمشیر از خانه آورد من هم ترسیدم و قمه آوردم اگر من او را نمیزدم، او من را میزد.
دفاعیات متهم مؤثر نبود و در نهایت هیأت قضات او را به قصاص محکوم کردند. هفت سال بعد از ارتکاب جنایت، خانواده متهم موفق به جلب رضایت اولیایدم شده و متهم را از قصاص نجات دادند.
روز گذشته جلسه رسیدگی به اتهام مرد جوان به لحاظ جنبه عمومی جرم برگزار شد. در ابتدای این جلسه که در شعبه ٤ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند و خواستار رسیدگی به این پرونده بهلحاظ جنبه عمومی جرم شد. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول کرد و گفت: در لحظه نتوانستم درست عمل کنم و ضربهای زدم که هم خانواده مقتول و هم خانواده خودم را به خاک سیاه نشاند. من از کرده خودم خیلی پشیمان هستم. اختلاف ما ارزش اینکه کسی دراینمیان کشته شود، نداشت. حالا هم که اولیایدم رضایت دادهاند درخواست دارم شما هم به من کمک کنید تا بیشتر از این در زندان نمانم.
من هفت سال است که زندانی هستم و روزهای سختی را گذراندهام هر روز احساس میکردم امروز آخرین روز زندگی من است و این اضطراب واقعا زندگیام را تباه کرد. خانوادهام برای اینکه بتوانند رضایت بگیرند همه اموال و زندگیشان را دادند و من درخواست دارم در جنبه عمومی جرم به من تخفیف دهید تا بتوانم به خانوادهام برگردم و کنارشان باشم. در زندان سعی کردم از خودم یک انسان خوب بسازم نماز میخوانم و قرآن یاد گرفتهام و آن را سرلوحه زندگی خودم قرار دادم. من قول میدهم از این به بعد آدم خوبی باشم.
با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را به هفت سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند که بهاینترتیب او بهزودی آزاد میشود.
- 12
- 5