یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
۰۹:۴۳ - ۱۰ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۲۰۷۶
جرم و جنایت

 پیامک‌های وسوسه‌انگیز

مرد بیکار را به دام انداخت چوپان دروغگو

اخبار حوادث,خبرهای حوادث,جرم و جنایت,پیامک‌های وسوسه‌انگیز

دوست داشت در کمترين زمان ممکن و بدون دردسر پولدار شود، هيچ راهي به ذهنش نمي‌رسيد تا اينکه پيامکي زندگي او را زير‌و‌رو کرد. هنوز از زمان مشاجره با همسرش مدت زيادي نگذشته بود که صداي پيامکي از موبايل به گوشش رسيد. هزينه‌هاي بالاي زندگي باعث شده بود تا در اين اواخر، روابط بين آنها با بحث و جدل همراه باشد. همسرش از او مي‌خواست تا تغييري در زندگي دهد. سطح درآمد پايين آنها زندگي را سخت کرده بود. به دنبال شغلي بود که بتواند خيلي سريع به پول برسد. متن پيامي که به دستش رسيده بود، مي‌توانست او را به تمامي آروزهايش برساند. 

 

پيامک مرموز وسوسه‌انگيز

نگاهي به متن پيامک انداخت، فرستنده ناشناس بود اما محتواي آن بسيار جذاب و فريبنده، «من در کوه‌هاي اطراف استان... چوپاني مي‌کنم. تعداد زيادي سکه‌هاي عتيقه و مجسمه‌هاي طلا پيدا کرده‌ام و نمي‌دانم با اين سکه‌ها چه‌کار بايد بکنم؛ با قرآن استخاره کرده‌ام و شماره شما را گرفته‌ام. اگر در فروش سکه‌ها کمکم کنيد يا اينکه خودتان آنها را بخريد، حاضرم اين سکه‌ها را به قيمت بسيار مناسب به شما بفروشم.

 

شما را به قرآن قسم اگر قصد خريد نداريد، اين موضوع را با کسي در ميان نگذاريد و بگذاريد مخفي بماند.» ابتدا باورش نشد، کمي دراين‌باره فکر کرد و بعد در جواب چوپان پيامکي براي او فرستاد. در این پيام براي چوپان نوشته بود: «چقدر سکه‌داري و چند مي‌فروشي؟ من کجا مي‌توانم سکه‌ها را ببينم؟» ساعتي طول کشيد که به اندازه يک ‌سال به نظرش آمد. پاسخ جديد اين‌طور نوشته شده بود: «حدود يک هزار و ۷۰۰ سکه برنجي خيلي قديمي به مبلغ ۲۰ ميليون تومان.» دوباره پيامکي فرستاد به اين مضمون: «لطفا عکس واضحي از اين سکه‌ها برام بفرست.»

 

عکس بعد از چند دقيقه ارسال شد؛ مرد آن عکس را نزد چند عتيقه‌فروشي برد و قيمت تقريبي گرفت. اگر اين معامله سر مي‌گرفت، قادر بود بيش از ۲۰ برابر قيمت اصلي سود کند اما بازهم نمي‌توانست به اين راحتي اعتماد کند. با چوپان قراري گذاشت و به شهرستان رفت و چند عدد سکه نمونه از او تحويل گرفت. اين معامله به قدري برايش ارزش داشت که حتي حاضر نبود تا يکي از دوستان کارشناسش را با خود همراه کند. 

 

معامله سکه‌ها با ترس

سکه‌ها را به يکي از شهرهاي نزديک و همجوار برد و به چند عتيقه‌فروشي نشان داد. همه قدمت آن سکه‌ها را تأييد کردند. حال وقت تهيه پول بود. ۲۰ ميليون تومان مبلغ کمي نبود، به تهران برگشت و چند روز از اول صبح تا خود شب به دنبال دوست و آشنا و غريبه راه افتاد و با هزار قرض و وام توانست همان‌قدر که لازم داشت، جمع کند. به چوپان زنگ زد تا قراري تعيين کنند اما او يکي، دو روزي معطلش کرد. 

 

کم مانده بود که نااميد شود ولي چوپان مي‌گفت که احساس مي‌کند ازطرف پليس يا افراد خاصي تحت تعقيب است و در اين شرايط ناامن، صلاح نيست سکه‌ها را به دست بگيرد و در شهر کوچکي که هر آن احتمال شناسايي مي‌رفت، بچرخد. سرانجام هردو به نتيجه رسيدند تا در يک ساعت مشخص وارد يک منطقه خلوت و دور از دسترس شوند. چوپان خيلي به او سفارش کرد: «يادتان نره که به محض اينکه سکه‌ها رو گرفتين، فرار کنيد.

 

اگه کسي دنبالتون باشه، خيلي بهتره. دزدان اينجا خيلي بيرحم هستند. اگه شما رو با اين گنج تنها پيدا کنن، ممکنه هر بلايي به سرتون بيارن. براي سلامتي خودتون بهتره که خيلي سريع از اين منطقه دور بشيد؛ براي اينکه چندين نفر از هم‌محلي‌هاي اينجا باخبر هستند که من گنج پيدا کرده‌ام و قصد فروشش رو دارم. اگر متوجه ما شده باشند، بعيد نيست که قصد دزديدن اونا رو از شما داشته باشن.» بالاخره در گوشه خيلي خلوتي از شهرستان با هم ملاقات کردند. چوپان با عجله کيف پول را از او گرفت و خيلي سريع آنها را به‌طور سرانگشتي شمرد.

 

بعد هم کيسه سکه‌ها را به طرفش گرفت و گفت: فقط عجله کن برادر، وقت خيلي کمه! مرد خيلي سريع دستش را به ميان سکه‌ها فرو برد و چند عدد از آنها را در ميان تاريک و روشني فضا مشاهده کرد. مرد چوپان گازي به موتورش داد و از آنجا رفت. 

 

سکه‌هاي تقلبي

فرداي آن روز، مرد به گمان اينکه آرزوهايش برآورده شده و مي‌تواند با فروختن حتي نيمي از اين سکه‌ها زندگي خود را زير‌و‌رو کند، با خوشحالي چند سکه را براي فروش به عتيقه‌فروشي برد اما آه از نهادش برآمد. سکه‌ها همه تقلبي بودند. باور نمي‌کرد که امکان دارد چنين اتفاقي افتاده باشد. به چندين عتيقه‌فروشي و طلافروشي سر زد اما همه يک‌صدا به او مي‌گفتند که سکه‌ها تقلبي است. بعد از شکايت، کارشناس پليس به او گفت که اين سکه‌ها از فلز سيم کابل‌هاي دزدي ساخته شده است. او بعد از شکايت فهميد که تنها شکار اين چوپان نبوده است و افراد زيادي طعمه اين چوپان‌هاي دروغگو شده‌اند.

 

 

vaghayedaily.ir
  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش