جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳
۰۹:۳۸ - ۰۳ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۵۸۶
جرم و جنایت

دردسرهای که بلندحرف زدن در تاکسی برای زن جوان ایجاد کرد

زن جوان که هنگام مکالمه تلفنی در تاکسی به دوستش شماره می‌داد، هرگز تصور نمی‌کرد این مکالمه دستاویزی شود تا زندگی‌اش به تباهی برسد.

«آوا» زن خوشرویی بود. لحن صمیمانه و آرام و لبخندی شیرین بر لب داشت. اما در پس این لبخند غمی عمیق نهفته بود که هر لحظه حلقه‌ای از اشک به چشمانش می‌نشاند. بغضی فرو خفته در صدایش موج می‌زد:

چند ماه قبل، پس از پایان ساعت کاری، شرکت را ترک کردم و برای رفتن به خانه سوار یک خودروی عبوری شدم. از آنجا که روز سختی را گذرانده و حسابی خسته بودم به همین دلیل از راننده خواستم مرا دربستی تا خانه ببرد.

راننده پسر جوان و مؤدبی بود و بجز چند جمله‌ای که درباره کرایه صحبت کردیم سکوت کرده بود.

 

در بین راه، یکی از دوستانم تماس گرفت و من هم که تنها مسافر خودرو بودم با خیال راحت مشغول صحبت شدم. آن روزها با همسرم اختلاف شدیدی پیدا کرده و از رفتار خانواده‌اش هم عصبی بودم. حتی برای خلاصی از تماس‌های آنها یک سیمکارت جدید گرفته بودم. از آنجا که دل پری از همسرم و خانواده‌اش داشتم حرف‌های نامربوط زیادی درباره آنها به دوستم گفتم. بعد هم شماره همراه جدیدم را به او دادم تا از این پس با آن تماس بگیرد. وقتی به خانه رسیدم پول راننده را دادم و او هم بدون هیچ حرفی رفت.

 

چند روز بعد سیمکارت جدیدم را فعال کردم. اما از همان روز اول فردی مدام تماس می‌گرفت و مزاحم می‌شد. وقتی مطمئن شدم مزاحم است دیگر جوابش را ندادم اما چند روز بعد همان شماره برایم در تلگرام پیام‌های عاشقانه می‌فرستاد. احتمال دادم شاید شوهرم شماره جدیدم را پیدا کرده و قصد دارد مرا امتحان کند. با همین فرضیه‌ها برای اینکه به دردسر نیفتم تلفنم را چند روز خاموش کردم. تصورم این بود که هر کس باشد بعد از این مدت دست برداشته و می‌رود اما وقتی گوشی را روشن کردم همان شماره ناشناس، پیام تهدیدآمیزی برایم فرستاد. نوشته بود: «خودت خواستی، هر بلایی سرت بیاید حقت است».

 

خیلی ترسیده بودم اما چون شوهرم خانه بود جرأت نکردم با او تماس بگیرم. تا صبح هزار فکر از ذهنم گذشت. سردرد گرفته بودم. صبح زود از خانه بیرون رفتم و با آن شماره تماس گرفتم. مرد جوانی از آن سوی خط جواب داد. صدایش برایم آشنا نبود. با عصبانیت از مرد مزاحم خواستم دیگر تماس نگیرد و برایم پیام نفرستد. اما او با خونسردی صحبت می‌کرد و به من گفت: «چیزی از تو نمی‌خواهم. من آدم تنهایی هستم و فقط می‌خواهم با تو صحبت کنم تا آرام شوم».

 

این حرفش بیشتر ناراحتم کرد و گفتم من حوصله حرف زدن با کسی که نمی‌شناسم را ندارم. اما او تهدید کرد که اگر به خواسته‌اش تن ندهم عواقب سختی در انتظارم است. حتی گفت چیزهایی از زندگی‌ام می‌داند که اگر شوهرم بفهمد برایم خیلی گران تمام می‌شود. از شنیدن این حرف خیلی جا خوردم.

 

در آن اوضاع و احوالم نمی‌توانستم ریسک کنم. به همین دلیل درخواستش را پذیرفتم. او مدام می‌گفت: «شوهرت لیاقت تو را ندارد. اما من می‌توانم خوشبختت کنم» و اصرار داشت از همسرم جدا شوم.

 

با اینکه در روز بیش از ۱۰ بار تماس می‌گرفت اما حاضر نبود خودش را معرفی کند. تا اینکه بعد از حدود سه هفته از من درخواست کرد که در رستورانی همدیگر را ملاقات کنیم. وقتی سر قرار رفتم با دیدنش شوکه شدم. این مزاحم ناشناس کسی نبود جز همان راننده مسافربری که چند روز قبل سوار خودرواش شده بودم. اسمش «سیامک» بود.

 او بارها به من ابراز علاقه می‌کرد و هدایایی برایم می‌خرید. من هم که از شوهرم بی‌محلی می‌دیدم، هر روز بیشتر به سمت او گرایش پیدا می‌کردم. روابط‌مان هر روز نزدیک‌تر می‌شد. تا اینکه یک روز پا را فراتر گذاشت و پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای مطرح کرد. من فقط به‌عنوان یک دوست کنارش بودم و نمی‌خواستم به شوهر و زندگی‌ام خیانت کنم. اما او متوجه این حرف‌ها نبود وقتی با عصبانیت به پیشنهادش پاسخ منفی دادم شروع به تهدیدم کرد و گفت اگر تن به خواسته‌اش ندهم عکس‌هایی را که از من در رستوران گرفته برای شوهرم می‌فرستد. مستأصل شده ام. به خاطر یک اشتباه و تصمیم غلط به دردسر افتاده ام. نمی‌خواهم زندگی‌ام را از دست بدهم. کمکم کنید...

 

مراقب اطراف‌مان باشیم

 «جعـــــــفری» کارشناس ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره آرامش پلیس اصفهان، در خصوص این پرونده گفت: همه ما باید مراقب حرف‌هایی که می‌زنیم باشیم؛ چه بسا حرف‌هایی که بر اثر بی‌مبالاتی ما زده می‌شود، آسیب و زیان‌های فراوانی را به وجود بیاورد.

 

در این پرونده زن جوان، با بی‌مبالاتی شماره تلفن خود را در خودرو فاش می‌کند و علاوه بر این، از همسر و خانواده‌اش هم بد گفته و همین کار، زمینه مزاحمت راننده خودرو را فراهم کرده است.

 

باید توجه داشته باشیم که اگر نیازهای فردی در خانواده تأمین نشود، هرکدام از اعضا براحتی می‌توانند درگیر آسیب‌ها و خطرات اجتماعی شوند. همان‌طور که می‌بینید در این پرونده نیز رابطه بسیار سرد و خشکی بین زن جوان و شوهرش برقرار بود و چون هیچ یک از آنها نمی‌توانستند نیازهای عاطفی یکدیگر را برطرف کنند، زمینه برای ایجاد مشکل و آسیب فراهم شده است.

 

حمید رضا محمدی /  کارشناس اجتماعی

 

iran-newspaper.com
  • 16
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش