بر اساس اوراق این پرونده، در سال ۹۳ سرگرد محمد جلال کاشانی با شلیک گلوله به قتل رسید.
در تحقیقاتی که مأموران انجام دادند مشخص شد که این افسر پلیس هنگام گشت به متهم جوان ظنین شده و دستور ایست داده اما وی متواری شده و در جریان تعقیب و گریز به سمت افسر پلیس شلیک کرد و باعث مرگ او شد.
اشکان - متهم - در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: وقتی مأمور پلیس به طرفم آمد من همراه دختر مورد علاقهام بودم و از ترس اینکه بازداشت شوم اقدام به شلیک کردم و از کرده خودم پشیمان هستم.
صبح دیروزاین مرد جوان پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه چهارم دادگاه کیفری به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد ابتدا کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. درمتن این کیفرخواست آمده است: در سال ۹۳ سرگرد کاشانی هنگام گشت در منطقهای که پاتوق مواد فروشان بوده است به یکی از آنها ظنین شده و دستور ایست را صادر میکند، مرد جوان به سمت مأمور شلیک کرده و او را به قتل میرساند.
بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، یاسمین دختری که روز حادثه همراه متهم بود در بازجویی گفت:اشکان مواد فروشی میکرد و آن روز وقتی مأموران رسیدند او ترسید و سعی کرد فرار کند اما نتوانست و به مأموران حمله کرد که در نهایت با شلیک گلوله افسر پلیس را به قتل رساند.زن جوان دیگری به نام زیبا هم که شاهد واقعه بود نیز شهادت داده است که مرد جوان را هنگام شلیک دیده است.
به این ترتیب متهم بازداشت شده و هنگام بازجوییها به قتل و شلیک گلوله به مقتول اعتراف کرد.
اما متهم وقتی در جایگاه قرار گرفت اتهامش را رد کرد و گفت: من در روز حادثه اصلاً شلیک نکردم. زمانی که من و یاسمین را بازداشت کردند ما هردو زیر فشار بازجویی شدید بودیم، یاسمین در آن زمان نوجوان بود و خیلی ترسیده بود من هم برای اینکه از زیر فشار خارج شویم به قتل اعتراف کردم اما این اعترافات درست نیست. او سپس نام مأموری را بر زبان آورد و مدعی شد وی را تحت بازجویی شدید قرار داده است. در همین هنگام قاضی از مأمور خواست در جایگاه قرار گیرد. وی گفت: ما هیچ فشاری به متهم و دختر جوان وارد نکردیم بخصوص اینکه اصلاً دلیلی برای ظنین بودن به دختر جوان نداشتیم. او بعد از دستگیری خیلی ناراحت بود و براحتی هم اعتراف کرد.
متهم نیز گفت: من گفتهها را قبول ندارم کسی که شلیک کرد من نبودم و حتی زیبا - زن جوانی که علیه من شهادت داده است - هم شهادت درستی نداده است چون او هم به خاطر دیدن مأموران ترسیده بود و از شدت ترس متوجه چیزی نبود.
پس از پایان اظهارات متهم و وکیلش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
معصومه مرادپور
- 9
- 5