یکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۵۱ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۱۲۰۱۰۸۶
جرم و جنایت

خواهری که قربانی عشق برادرش شد

به گزارش ایران، وارد اداره یازدهم پلیس آگاهی که شدم در گوشه‌ای از اتاق پسر جوانی رنگ پریده و مستأصل مقابل یکی از افسران نشسته بود و  در حالی که دستانش را روی پاهایش گذاشته بود، انگار سعی داشت حرکت ناخودآگاه زانوانش را با فشار دست کنترل کند. حالت پریشان و نگرانش توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کرد.

دقایقی بعد وقتی پسر جوان از اتاق خارج شد، مطابق هر روز که برای کسب خبر به سراغ تک تک شعبه‌های اداره آگاهی و افسران پرونده می‌رفتیم تا بتوانیم برای صفحه حوادث روز بعد خبر داغ و جالبی پیدا کنیم، به سراغ همان افسر اداره رفتم و گفتم: چقدر این پسر جوان نگران و ناراحت بود موضوع پرونده‌اش چیست؟

افسر جوان هم گفت: خواهرش گمشده است. البته آن طور که خودش می‌گفت ظاهراً خواهر ناتنی‌اش بوده یعنی پدرش دو تا همسر داشته و این دختر از همسر اول پدرش بوده است. حدود ۱۰ سالی اختلاف سنی دارند. اما بعد از مرگ پدر و مادرش با خواهر خود در خانه پدری زندگی می‌کرده است. می‌گفت خواهرش قصد ازدواج داشته و قرار بوده به زودی عروسی کند اما دو سه روز است که گم شده و خبری از او ندارند. حالا شکایت کرده و پیگیر ماجرا هستیم.

پرسیدم: چرا آنقدر اضطراب داشت من داشتم نگاهش می‌کردم زانوهایش می‌لرزید.

- بله من هم متوجه شدم ولی انگار خیلی با خواهرش ارتباط عاطفی داشته و از گم شدنش خیلی نگران است. می‌گفت به دامادشان شک دارد حالا باید تحقیق کنیم.

سه روز پس از این ماجرا صبح روز شنبه بود که برای کسب خبر دوباره به اداره یازدهم رفتم اما به محض ورود با دیدن همان پسر جوان که به دست‌هایش دستبند زده بودند، جا خوردم. با کنجکاوی پیش افسر پرونده رفتم و گفتم: چرا دستبند زدید به این پسر؟

افسر پرونده گفت: به قتل خواهرش اعتراف کرد.

در حالی که بسیار کنجکاو بودم و از طرفی خیالم بابت به دست آوردن خبر آن روز راحت شده بود گفتم چرا کشته؟ مگه نگفته بود خواهرش را خیلی دوست داشته و با هم زندگی می‌کردند؟

- بله به همین خاطر هم او را کشته چون فکر می‌کرده اگر خواهرش ازدواج کند و برود او تنها می‌شود و از ترس تنهایی دست به جنایت زده است. وقتی به سراغ دامادشان رفتیم او هم ابراز بی اطلاعی کرد اما در بررسی از خانه‌شان متوجه شدیم تکه‌ای از موکت گوشه اتاق بریده شده است همین موضوع شک ما را برانگیخت وقتی پیگیر شدیم مشخص شد به علت خونی شدن موکت آن را بریده است. الان هم داریم میریم به محلی که جسد خواهرش را مخفی کرده است.

بدون تأمل با تیم کارآگاهان و تشخیص هویت راهی محل شدم. بین راه برایم تعریف کردند که این پسر ۲۰ ساله که از چند سال قبل با خواهرش زندگی می‌کرده و او برایش در حکم یک مادر بوده است وقتی متوجه می‌شود خواهرش قصد ازدواج با مرد جوانی را دارد و می‌خواهد به سر خانه و زندگی خودش برود، شروع به بهانه‌جویی می‌کند و به هر راهی که فکر  می‌کرده می‌تواند خواهرش را از ازدواج منصرف کند متوسل شده اما وقتی اصرار خواهرش را برای ازدواج با آن مرد دیده شروع به کتک زدن خواهرش کرده و وقتی او را هل داده سر خواهرش به دیوار خورده و جان باخته است. او نیز از ترس جسد خواهرش را به داخل حمام خانه برده و پس از مثله کردن داخل یک چمدان بسته‌بندی کرده و سپس به اطراف شهر برده و در یک چاه انداخته است.

حدود نیم ساعتی از شهر خارج شده بودیم که به یک محوطه بیابانی رسیدیم چند دقیقه‌ای از یک جاده خاکی به سمت بیابان رفتیم و مقابل چند حلقه چاه خودرو متوقف شد. با راهنمایی متهم بالای یکی از چاه‌ها ایستادیم وقتی مأموران آتش نشانی در چاه را باز کردند و با تجهیزات مخصوص وارد چاه شدند دقایقی بعد یک چمدان از چاه خارج شد. به محض باز کردن چمدان با آنکه در یک فضای کاملاً باز بودیم اما چنان بوی تعفنی به مشام رسید که افراد حاضر در محل برای فرار از این بود ناخودآگاه چند متر به عقب برگشتند.

پس از کشف جسد پسر جوان بار دیگر به محل قتل که خانه پدریشان بود منتقل شد تا صحنه جنایت را بازسازی کند. او که در تمام مدت گریه می‌کرد درباره انگیزه‌اش از این جنایت گفت: من عاشق خواهرم بودم او تنها حامی و پشتیبان من بود نمی‌خواستم خواهرم با مرد دیگری ازدواج کند چون اگر از آن خانه می‌رفت من تنها می‌شدم مرا فراموش می‌کرد من می‌خواستم خواهرم فقط کنار من باشد اما اشتباه کردم یک لحظه عصبانی شدم و نفهمیدم چه کار می‌کنم. حالا هم خواهرم را از دست دادم و هم زندگی خودم را نابود کردم. من تازه دانشگاه قبول شده بودم و می‌خواستم مهندس شوم حالا دیگر آینده خودم هم تباه شد. با اینکه بیش از ۱۵ سال از این پرونده جنایی می‌گذرد پسر جوان به حبس محکوم شد و دوران محکومیتش را سپری می‌کند.

  • 17
  • 7
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
حالا اینقدر با آب و تاب هم توضیح نمیدادین خدا قبول میکرد !!!!!!!!!!!!!!
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش