چکیده بیوگرافی عبدالقادر گیلانی
نام کامل: عبدالقادر بن ابیصالح
تاریخ تولد: ۱ رمضان ۴۷۱ هجری قمری
محل تولد: صومعه سرا، گیلان
محل زندگی: گیلان، بغداد
حرفه: عارف، صوفی، محدث، و شاعر
درگذشت: ۸ ربیع الاول ۵۶۱ هجری قمری
محل دفن: محله باب الشیخ بغداد
زندگینامه عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر بن ابیصالح در ۱ رمضان سال۴۷۱ هجری قمری در قریه «پشتیر صومعه سرا » از توابع گیلان به دنیا آمد. البته در خصوص سال تولد ایشان اختلاف وجود دارد و برخی آن را سال ۴۷۰، ۴۹۰ یا ۴۹۱ عنوان کرده اند. پشتیر صومعه سرا محل مقبره مادر این عارف بزرگ نیز می باشد.
عبدالقادر گیلانی در زمان حکومت ملکشاه سلجوقی به دنیا آمد، به همین دلیل حمایت این پاداشاه و وزیرش خواجه نظام الملک را نیز داشته است. به سبب علم دوستی این دو شخص دوران حکومت آنها به دوره علم مشهور شده است، البته باید اشاره کرد که کشمکش وارثان پادشاهی بعد از قتل ملکشاه همچنین ظهور فرقه نزاریه از اسماعیلیه به رهبری حسن صباح و جنگ های صلیبی و فتح بیت المقدس به وسیله مسیحیان، آرامش و ثبات را از زندگی مردم دور کرد.
سیدموسی جنگیدوست، فرزند سید ابیعبدالله گیلانی پدر عبدالقادر گیلانی بود که با فرزند بزرگان مشایخ گیلان محسوب می شدند و با امالخیرامة الجبار فاطمه ازدواج کرد. ایشان حدود ۴۹ فرزند داشت که ۲۷ نفر از آنها پسر و بقیه آنها دختر بودند. بازماندگان ایشان به دلیل اتفاقات فتح بغداد از طریق شاه اسماعیل یکم از بین النهرین اخراج شدند.
تحصیلات عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی علوم ادبی را از محضر ابوزکریا تبریزی در بغداد آموخت و سپس شروع به آموختن علم حدیث از ابوبکر بن احمد و ابوالقاسم علی بن احمد بن بیان و ابوطالب بن یوسف کرد. ایشان فقه را نیز از علی بن ابیسعید مخرمی آموخت و فنون طریقت را نزد شیخ احمد (یا حماد) دباس یاد گرفت.
عبدالقادر گیلانی یادداشت برداری مطالب علمی را آغاز کرد و تلاش های بسیار در این زمینه داشت به طوریکه ملازم سیاحت، ریاضت، تفکر و عزلت شد. برخی از این مطالب، تقریر مجالس وعظ اوست، مثل «فتح الغیب» که مشتمل بر ۷۸ مجلس اوست که پس از وفات وی، به دست فرزندش قلمی شده است.
عبدالقادر گیلانی مجالس موعظه خودش را در مدرسه ای که ابوسعد مخرمی در منطقه باب الازج بغداد ساخته بود، شروع کرد و مردم نیز از آن بسیار استقبال کردند به طوریکه بسیار از آنها نزد گیلانی می آمدند تا توبه کنند. از آنجایی که مدرسه با حضور مردم پر می شد و دیگر گنجایشی برای افراد اضافه نداشت، مدرسه را توسعه دادند. شیخ عبدالقادر تا پایان عمر، در این مدرسه تدریس میکرد و به موعظه مردم میپرداخت.
خدمات و فعالیتهای عبدالقادر گیلانی
در قرن پنجم که تصوف و طریقت از شریعت جدا می شدند، عبدالقادر گیلانی به عنوان یکی از سرسخت ترین مخالفان این موضوع برای هماهنگی طریقت با شریعت تلاش های بسیار زیادی انجام داد، همچنین اطاعت و پیروی از قرآن، سنت و حاکمیت بخشیدن به آنها در همه موارد زندگی اساس امور محسوب می کرد.
تلاش های بسیار عبدالقادر گیلانی را در جهت اصلاح تصوف در ابعاد زیر می توان طبقه بندی کرد:
اصلاح تصوف با آنچه آمیختهه شده بود و بازگردانی آن به رسالت اصلی اش، تبدیل تصوف به یک مکتب تربیتی که هدف اصلی آن کاشت و زراعت معانی تجرد و دلبریدگی خالص از دنیا و زهد درست می باشد.
مقابله با افرادی که از راه تصوف منحرف شده بودند و این موضوع را وسیله ای برای ظاهرسازی می دانستند، همچنین سبب تغییر معاتی تصوف شده بودند. عبدالقادر گیلانی بدون اینکه از طایفه صوفیه اسمی ببرد، آنهار طا طبقه بندی کرده بود تا خصوصیات که سبب پایبندی تصوف به کتاب و سنت می شود، روشن کند. از طرفی می توانست با این کار دشمنی یا ناراحتی منحرفان را برانگیخته نکند. فرقههایی با عنوانهای اباحیه، متکامله، متجاهله و...
یکی دیگر از اقدامات عبدالقادر گیلانی نظم دادن طریقت های صوفیه و ایجاد وحدت بین مشایخ بود. ایشان برای تحقق این موضوع دعوت هایی برای جمع شدن مشایخ صوفیه انجام داد و اولین گردهمایی آنها نیز در رباط (کائن) واقع در منطقه حلب بغداد صورت گرفت. در این گردهمایی ۵۰ نفر از مشایخ عراق و کشورهای دیگر حضور داشتند. قدم بعدی برای این موضوع برقراری ارتباط بین مشایخ طریق بیرون از عراق بود که برای این هدف نیز گردهمایی شیخ عبدالقادر در ایام حج، با حضور شیخ عثمان ابن منصور قرشی که تربیت مریدان در مصر را ترتیب داد. از جمله مهمترین نتایجی که این گردهمایی به دنبال داشت اتحاد بین طریقت های صوفیه به رهبری واحد بود.
از جمله آثار این گردهمایی در احیاء دین را در موارد زیر برشمردهاند:
وحدت عمل در حرکت صوفیه
طریقت های مختلف؛ طلبه و مریدان سطح بالا را که توانایی شیخ شدن داشتند به مدرسه قادریه می فرستاد. به عنوان مثال ابومدین مغربی که مریدش «صالح ابن ویرجان زرکانی» را به نزد عبدالقادر فرستاد یا شیخ ارسلان دمشقی که به مریدانش میگفت «شیخ ما و شما عبدالقادر است.»
رابطه بین فقه و تصوف به طرف نزدیکی و ناپدیدی پیش رفت تا زمانی که کسی که فقیه نامیده می شد؛ فقه و تصوف را در کنار همدیگر داشت برای کامل کردن شریعت و طریقت فرا خوانده می شد.
خروج تصوف از گوشهگیری و عزلت و رویارویی آن با تهدیداتی که جهان اسلام را با خطر روبرو می کرد. براساس گزارشات به جای مانده؛ مدرسه قادریه نقش مهمی در تجهیز و آماده سازی نیروها جهت مواجهه با خطر صلیبیون در شام داشتند. این مدرسه جوانانی را که به دنبال ورود صلیبی ها به اجبار فرار می کردند، آماده می کرد تا با فرماندهانی ورزیده به میدان نبرد بروند.
عبدالقادر گیلانی دائما از حاکمان خودکامه انتقاد می کرد، البته حاکمان با توجه به محبوبیت این فرد در بین مردم، نمی توانستند با وی مقابله کنند. درخصوص این موضوع ابن کثیر دمشقی میگوید: «امام عبدالقادر هیچگاه از اندرز حکیمانه و انتقاد غیرتمندانه حاکمان و قاضیان غفلت نمیورزید و به سختی سلوک سرسپردگان سلاطین را مورد مذمت قرار میداد؛ و آنها را به صراط مستقیم دین خداوند فرا میخواند.»
عبدالقادر گیلانی در زمان خودش تحولی شگرف بین مسلمانان ایجاد کرد و مردم را از توسل به عمال حکام عباسی دور می کرد، همچنین آنها را به تجدید نظر رد رفتار خود و توجه به خدا فرا می خواند. در کتاب فتح الربانی آمده است که گیلانی در یکی از مجالس وعظ خود اینگونه بیان می کند:
«تویی که به خویشتن، به مردم به پول و سرمایه به معامله و سلطان و حاکم و دیگر چیزها توکل نمودهای بدان که همه آنها به راستی خدای تو شدهاند!... ای بندگان حلقه به گوش بت ثروت و بت حکومت! بدانید که آنها میان شما و خدای واحد دیوار استواری را ایجاد کردهاند. هر کس تصور کند نفع و زیانش در دست غیر خداوند است به راستی بنده خداوند نیست بلکه عبد همان چیزی است که نفع و ضرر خود را از او میطلبد.»
همچنین در کتاب «قلائد الجواهر» آورده شدهاست:
زمانی که المقتضی لامر الله خلیفه عباسی مقالم قضاوت بغداد را به فرد بی لیاقتی مانند ابوالوفا یحیی بن سعید واگذار کرد، عبدالقادر گیلانی در نماز جمعه که خود خلیفه نیز در آن حاضر بود، به او گفت: خلیفه تو آدم بی لیاقتی را به مقام قضاوت رسانده ای در فردای قیامت و زمان حضور در محضر حضرت حق، زمان بررسی پرونده اعمالت چه جوابی برای این موضوع خواهی داشت؟ خلیفه از سخنان صادقانه و خیرخواهانه و در عین حال غیرتمندانه امام عبدالقادر منفعل گردید و فردای همان روز دستور عزل قاضی القضات را صادر نمود.
مجالس موعظه عبدالقادر گیلانی در مدرسه قادریه رونق بسیار زیادی پیدا کردند، گاهی جمعیت به قدری زیادی می شد که مجبور بودند در مکان های خالی خارج از بغداد مجالس مربوط را برپا کنند. مردم با اسب و قاطر نزد عبدالقادر گیلانی می آمدند و در حاشیه مجلس یا کنار دیوار می ایستادند. برخی از مورخین می گویند در مجلس این عارف، حدود هفتاد هزار نفر حاضر میشدند و کلامش گوش میکردند.
عبدالقادر گیلانی حدیث های خود را از افرادی مانند ابوغالب باقلانی و احمد بن مظفر بن سوسن تمار و ابوالقاسم بن بیان و جعفر بن احمد سراج و ابوسعد بن خشیش و ابوطالب یوسفی و دیگران شنیده بود و افرادی نظیر ابوسعد سمعانی و عمر بن علی قرشی و حافظ عبدالغنی و شیخ موفقالدین ابنقدامه و شیخ علی بن ادریس و احمد بن مطیع باجسرائی و محمد بن لیث وسطانی و اکمل بن مسعود هاشمی و دیگران نیز از او حدیث شنیده بودند.
در اصول و فروع فقه و تصوف نیز تالیفات زیادی به ایشان نسبت داده می شود. دیوان شعری این عارف به دیوان غوث اعظم معروف شده است. وی در شاعری متخلص به «محیی» است.
درگذشت عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی در سال ۵۶۱ هجری قمری از دنیا رفت و در مدرسه ای که به عمری به تدریس مردم پرداخته بود، دفن شد.
آثار عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی آثار بسیاری را در زمینه سیر و سلوک از خود به جای گذاشت، این کناب ها در قالب مناجات و اذکار، مواعظ و اشعار به تحریر درآمده اند. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- آداب السلوک و التوصل الی منازل الملوک.
- تحفة المتقین و سبیل العارفین.
- جلاء الخاطر فی الباطن و الظاهر.
- حزب الرجاء و الانتهاء.
- یواقیت الحکم.
- معراج لطیف المعانی.
- الفتح الربانی و الفیض الرحمانی.
- دیوان عبد القادر الجیلانی.
- الغنیة لطالبی طریق الحق.
- فتوح الغیب.
- رسالة الغوثیه.
- الفیوضات الربانیة فی الاوراد القادریه.
- الکبریت الاحمر.
- مراتب الوجود.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 19
- 4