چکیده ای از زندگینامه ادیب صابر:
نام کامل: شهابالدّین شرفالادباء ادیب صابر بن اسماعیل ترمذی
تاریخ تولد: نیمه اول قرن ششم
محل تولد: ترمذ
دلیل شهرت: شاعر معروف قرن ششم
وفات: ۵۴۶ هجری قمری
دلیل فوت: غرق شدن در جیحون به دستور استز پادشاه خوارزم
زندگینامه ادیب صابر:
شهابالدّین شرفالادباء ادیب صابر بن اسماعیل ترمذی در نیمه اول قرن ششم به دنیا آمد. این شاعر در دوران سلجوقی زندگی می کرده و شاعری وی از شهر ترمذ آغاز کرده است. او بعدها نواحی دیگری مانند مرو، بلخ و خوارزم را نیز برای زندگی انتخاب می کند و مداحی سنجر را انجام می دهد. زمانی که سنجر او را برای انجام رسالت نزد اتسز خوارزمشاه فرستاد، مدتی در این شهر ماند و به مدج اتسز مشغول شد.
اتسز توطئه ای برای قتل سنجر چیده بود که سابر از آن آگاهی داشت و از طریق وی سنجر را آگاهی داد، درنتیجه نقشه اتسز باطل شد و بنا به دستور اتسز، ادیب صابر را در سال ۵۴۶ هجری قمری در رود نیل غرق کردند.
از این شاعر دیوان و نسخه هایی در دست است که دارای ۶۴۷ بیت شعر است و غزل و تغزل های لطیفی نیز مشاهده می شود. اشعار این شاعر بسیار ساده، روان و ممتاز هستند. او مذهب تشیع داشت و اشعار خود را نیز به همین معنی اشاره می کرد.
دولتشاه سمرقندی در تذکرهالشعراء درباره ادیب صابر عنوان می کند:
این دانشمند ماهر و ادیب فاضل، به عنوان شاعری کامل نیز شناخته می شد و در دوران سلطنت سنجر از ترمذ به سمت مرو حرکت کرد. اصالت این شاعر از بخارا می باشد اما در خراسان نشو و نما پیدا کرده است. ادیب صابر بی نهایت خوشگو بوده است و سخنی صاف و روان داشته به طوری که بطبایع نزدیکتر از اشعار اقران او بوده است.
مربی ادیب صابر سید اجل بزرگوار ابوجعفر علی بن حسین قدامه موسوی می باشد که وی را از تعظیم و قدر وی را رئیس خراسان می دانند، سلطان سنجر سید را برادر خود معرفی می کند.
این سوگندنامه را صابر بمدح سید انشا نموده و این است بعضی از آن قصیده ، و للخه در قائله:
تنم بمهر اسیر است و دل بعشق فدی //همی بگوش من آید ز لفظ عشق ندی
دلم فدی شدو چشمم ندید روی خلاص //خلاص نیست اسیران عشق را بفدی
من و توئیم نگارا که عشق و خوبی را//ز نام لیلی و مجنون برون بریم همی
ملامتست ازین عشق و عشق بر مجنون// غرامتست ازین حسن و حسن بر لیلی
از آن قبل که عسل را حلاوت لب تست //خدای عزوجل در عسل نهاد شفی
در تهینت آنچه سلطان سیدابوجعفر را برادر خود می خواند قصیده ای سراییده و عنوان می کند این بیت از آن قصیده آمده است: لِلخه در قائله: اگرچه بهترین خلقِ عالم را پسر باشدبزرگی را پدر شد تا برادر خواند سلطانش.
براساس آنچه حکایت شده است ادیب صابر نزد سلطهان سنجر و ارکان دولت بسیار محترم بوده است. زمانی که اتسز خوارزمشاه با سلطان در خوارزم دچار عصیان شدند، مخفیانه سلطان ادیب را به خوارزم فرستاد تا دائما حالات وی را تفحص کرده و از اخبار وی مطلع شود.
اتسز فردی فدائی را فرستاد تا روز جمع سلطان را زخمی کرده و سپس هلاک کند. صورت و هیبت این شخص توسط ادیب صابر دیده شده و درنهایت به آن را بر روی کاغذ کشید و به سمت مرو فرستاد. آن شخص در مرو پیدا شد و اتسز از این کار صابر در خوارزم اطلاع پیدا کرد و دست و پای این ادیب را بست و وی را در جیحون انداخت که موجب مرگ ایشان شد.
خوندمیر در حبیب السیر می آورد:
ادیب صابر ترمذی از جمله شاعران زمان سلطان سنجر می باشد که ادیب در سلک شعرا می باشد و فضلا نیز بروی انتظام داشتند. اشعار فصاحت شعار بر صفحات روزگار می نوشت و مهارت او در این فن به مرتبه ای رسیده بود که حکیم انوری او را بر خود ترجیح می داد. در آن قطعه که در باب تعداد فضائل خود بنظم آورده و این قطعه از جمله منظومات اوست:
دوات ای پسر آفت دولت است// بدو دولت تند را رام کن
چو خواهی که دولت کنی از دوات// الف را ز پیوند تا لام کن
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 18
- 1