چکیده ای از امیر هوشنگ ابتهاج:
نام اصلی: امیرهوشنگ ابتهاج
تولد: ۶ اسفند ۱۳۰۶
محل تولد: رشت، گیلان
تخلص: سایه
ملیت: ایرانی
پیشه: شاعر
درگذشت: ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
امیر هوشنگ ابتهاج معروف به «ه.الف سایه» مردی از جنس شعر و ادب فارسی که شعر هاي وی طرفداران زیادی دارد. این شاعر بنام ایرانی در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. وی هماکنون در شهر کلن کشور آلمان زندگی میکند. ابتهاج در گذشته طرفدار کمونیستها و عضو حزب توده ایران بوده است.
خانواده هوشنگ ابتهاج
امیر هوشنگ ابتهاج اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود.
پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
دوران تحصیل امیر هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامهي تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری ، قاآنی ، لقمان ، و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد.
عاشقانههای هوشنگ ابتهاج
وی در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهاي شد که در آن ایام سرود. بعد ها که ایران غرق خون ریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانهاش با گالیا سرود.
ازدواج هوشنگ ابتهاج
درسال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»،آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» میباشد.
فعالیتهای اجتماعی امیر هوشنگ ابتهاج
- ابتهاج مدتی بعنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران بکار اشتغال داشت.
- از سال۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران، پس از کناره گیری داوود پیرنیا و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلهاي او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.
- درسال ۱۳۷۴ به ایالات متحده ایالات امریکا و شعرخوانی و سخنرانی درباره ي دیوان حافظ در شهر های برکلی، لوس آنجلس، دالاس، نیویورک، فیلادلفیا، سان دیه گو، سیاتل سفر کرد.
شاعری ابتهاج
هوشنگ ابتهاج درسال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.
گزیدهای از مصاحبه با امیر هوشنگ ابتهاج
هوشنگ ابتهاج از روزمرگیهایش میگوید
هوشنگ ابتهاج: من دو، سه ساعت بیشتر نمی خوابم. صبح خیلی زود بیدار می شوم. خودم چای درست می کنم. صبحانه یک لیوان چای می خورم با کمی نان خشک تا ظهر. روزها می نشینم گاهی تلویزیون تماشا می کنم و می بینم که دنیا روز به روز دیوانه تر می شود.
بعد ناهار می خورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا می کنم. برایم جالب است که بدانم آخر این دیوانگی دنیا, تا به کجا خواهد کشید. بعد شب هم کمی می روم و می خوابم. همین. هیچ کار مهمی نمی کنم.
در آلمان هم شعر می گویید؟
بله. این ویروسی است که از تن آدم نمی رود. ترسم این است که در آن دنیا هم دچار شعر گفتن شوم. شعر گفتن ایران و آلمان و ژاپن ندارد. گاهی چیزهایی به کله شما می آید و شما یاد گرفته اید, که آنچه حس می کنید، بگویید. گاهی کمتر و گاهی بیشتر.
علت مهاجرت هوشنگ ابتهاج به آلمان
هوشنگ ابتهاج: رفتن من اجباری بود. اول یکی از بچه هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد. بعد بچه های دیگرم رفتند. یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم. بالاخره من هم رفتم. البته مهاجرت نکردم، گاهی تهران هستم و در سال خوشبختانه چندین ماه ایران هستم.
سبک زندگی هوشنگ ابتهاج در آلمان
هوشنگ ابتهاج: من همه جا خودم هستم، همان طور در تهران زندگی می کنم که اینجا زندگی می کنم.
نظر هوشنگ ابتهاج دربارهی مهاجرت
هوشنگ ابتهاج: البته من خودم مهاجرت نکردم ولی اگر چیزی زندگی شما را تهدید می کند و خطر مرگ برای شما وجود دارد، شما حق دارید که هر نقطه خطرناکی را ترک کنید تا در امان باشید.
یا مثلا می خواهید کاری کنید که اصل زندگی تان است در جایی می شود و در جای دیگری نمی شود؛ حتی اگر کار عبثی باشد، مثلا می خواهید شیپور بزنید. البته منظورم از شیپور، آلت موسیقی نیست.
شما نمی توانید در خانه خودتان شیپور بزنید چون همسایه داد می زند که آقا شلوغ نکن، می خواهیم بخوابیم. شما نه تنها حق دارید بلکه وظیفه شماست جایی بروی که این تنها غرض زندگی تان را انجام دهید؛ حالا چه به بیابان بروید، چه جایی بروید که کسی مانع کارتان نشود.
درگذشت هوشنگ ابتهاج:
یلدا ابتهاج، فرزند هوشنگ ابتهاج (سایه) بامداد امروز چهارشنبه ۱۹ مردادماه ۱۴۰۱ در صفحهی اینستاگرام خود از درگذشتِ این شاعر نامدار ایرانی خبر داد. پیکر این شاعر در تاریخ ۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ در پارک محتشم رشت به خاک سپرده شد.
آرا و گرایشهای خاص امیر هوشنگ ابتهاج و تجلی آن در اشعارش
در شعر سایه دو جنبه کاملاً متفاوت به چشم میخورد، نیمی از سروده هاي او را غزلیاتی که از احساساتی کاملاً شاعرانه سرشار است، تشکیل میدهد و نیمی دیگر مجموعه ي اشعاری است که باصطلاح امروز در قالب نوین موزون ولی غیر مقفی سروده شده است.
سایه صرفنظر از توجهی که به سخن اساتید شعر پارسی دارد و آثار آنان را در نوع خود به حد کمال میداند. بکار سایر شعرای معاصر نیز معتقد است ولی این اعتقاد از آن جاست که میگوید هر پدیده اي که در مسیر کمال باشد جالب است و چون هیچ اثری کامل نیست و مطلق وجود ندارد، آنچه در مسیر تکامل گام بردارد قابل توجه است.
در حقیقت آثاری از ایشان که مبین احساسات درونی وی از تاثرات است مشخص و مربوط به پرواز اندیشه شاعرانه او است در غزلها و دوبیتی هاي وی همه ی جا متجلی است ولی تاثراتی که از زندگی مردم و وضع اجتماعی وی سخن میگوید بیشتر در فرم جدید شعر امروز خود نمایی می کند. بزرگانی معتقدند: در غزل پارسی معاصر ، شعر هاي سایه « هوشنگ ابتهاج » در شمار آثار خوب و خواندنی محسوب میشود.
به عقیده ابتهاج شعر امروز ناگزیر باید مبین احوال زمان و احساسات شاعر که تاثیر پذیر از پدیده هاي اجتماعی اوست باشد و تردید نیست بیان این احساسات و مفاهیم اگر در قالب اشعار گذشته ممکن باشد لااقل با همان ترکیبات و اشارات و واژه هاي مستعمل مقدور نیست.
عده اي از دوستداران شعرش، او را در غزلسرایی بعد از حافظ بهترین غزلسرا می دانند.
مضامین گیرا و دلکش، تشبیهات و استعارات و صور خیال بدیع، زبان روان و موزون و خوشترکیب و هماهنگ با غزل، از ویژگیهای شعر اوست و نیز رنگ اجتماعی ظریف آن یادآور شیوهٔ دلپذیر حافظ است.از جمله غزلهای برجستهٔ اوست: دوزخ روح، شبیخون، خونبها، گریهٔ لیلی، چشمی کنار پنجرهٔ انتظار و نقش دیگر.»
وی در زمینه نو سرایی نیز طبع آزمایی کرده است آنچه از این قبیل سروده درون مایع و محتوای آن ها تازه ابتکار آمیز است و چون فصاحت زبان و قوت بیان سایه با آن همگام شده ، ترکیب این دو کیفیت باهم نتیجه مطلوب به بار آورده است.
در شعر پس از نیما در حوزهٔ غزل تقسیماتی را با توجه به شاعرانی که در آن زمان حضور داشتهاند انجام دادهاند که در این بین نامهایی چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، حسن منزوی، محمدعلی بهمنی و سیمین بهبهانی به چشم میخورد.
توصیف تعدادی از مجموعههای شعر هوشنگ ابتهاج به اختصار
- «اولین نغمهها» / «نخستین نغمهها»: سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوهٔ کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. «اولین نغمهها» در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزلهاى عاشقانهى او همراه با مضامین اجتماعى نهفته در آن، غزل وى رابه بهترین غزلهاى معاصر بدل ساخته است.
- «سراب»: «سراب» نخستین مجموعهٔ او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپارهاست با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.
- «سیاه مشق»: مجموعهٔ «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار ان مینویسد.
- «شبگیر»: سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعهٔ «شبگیر» پاسخگوی این اندیشهٔ تازهٔ اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید میآورد. مجموعه شبگیر و زمین نشان میدهد.
- «چند برگ از یلدا»: مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
نمونهای از اشعار هوشنگ ابتهاج:
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنهای بر در این خانهٔ تنها زد و رفت
آثار هوشنگ ابتهاج
- نخستین نغمهها (۱۳۲۵)
- سراب (۱۳۳۰)
- سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)
- شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)
- زمین (دی ۱۳۳۴)
- چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)
- یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
- تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)
- یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)
- حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
- تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 383
- 52
مجتبی جعفری
۱۴۰۲/۷/۱۴ - ۲۰:۳۵
Permalink