چکیده ای از زندگینامه حمیدالدین بلخی:
نام کامل: حمیدالدین بلخى
ملیت: ایرانی
دوران زندگی: قرن ششم هجری قمری
حرفه: نویسنده، ادیت و شاعر ایرانی
اثر: مقامات حمیدی
درگذشت: ۵۵۹ هجری قمری
زندگینامه حمیدالدین بلخی:
حمیدالدین بلخى در شاعر، نویسنده و ادیب ایرانی است که از آثار مشهور او می توان به مقامات حمیدی اشاره کرد. نام این نویسنده را محمود و عمر نیز عنوان کرده اند. اما براساس آنچه محمد قزوینی و اقبال آشتیانی عنوان می کنند به نظر می رسد نام پدر و پسر و در نوشته عوفی به تبعیت از او در تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی اشتباه آورده شده است.
در فرمانی که از سلطان سنجر در جمادىالاولى ۵۴۷ صادر شده نام وی محمد ذکر شد که نزدیک به صحت می باشد، بیشتر منابع نام وی را حمیدالدین ذکر کرده اند اما در چهارمقاله نظامىعروضى و نزههالمجالس خلیل شروانى به صورت حمید و حمید بلخى آورده شده است.
علاوه بر حمیدالدین در فرمان سلطان سنجر، لقب ظهیرالدین هم برای او آورده شده است که براساس نظر اقبال آشتیانی لقب دوم از جمله موارد واقعی محسوب می شود. کنیهاش را ابوبکر نوشته اند و چون قاضى حمیدالدین به خاندان محمودیان طالقان بلخ منسوب بوده در اغلب منابع نسبت محمودى نیز براى او ذکر شده است.
در کتاب فضائل بلخ، صفىالدین بلخى اصالت وی را به تالقان بلخ نسبت می دهد و دولتشاه سمرقندی وی را «حمیدالدین ولوالجى» (ولوالج از نواحى بلخ) عنوان می کند.
درگذشت حمید الدین بلخی:
پدر حمیدالدین بلخی از جمله قاضیان معروف بوده است که بعد از درگذشت وی براساس دستور صادر شده از جانب سلطان سنجر، قاضی القضاتی بلخ به حمیدالدین محمد واگذار می شود، این موضوع نشان دهنده موروثی بودن این منصب در آن دوران می باشد. به نظر می رسد وی تا پایان عمر در این مقام ماند.
ابناثیر درگذشت حمیدالدین بلخی را به سال ۵۵۹ نسبت می دهد.
ارتباطات حمیدالدین بلخی:
حمیدالدین مانند سایر اعضای خانواده اش به علم و فضل به خصوص در نویسندگی و شاعری روی آورد. زمانی که قاضی القضات بلخ بود با شاعر همعصر خود، انوری ابیوردى ارتباط داشت. به نظر می رسد انورى به سبب شهرآشوبى که فتوحى مروزى در هجو بلخ گفته و به نام انورى مشهور شده بود و سپس به قاضی حمیدالدین روی آورد تا با حمایت و توجه او مدتی را در بلخ زندگی کند. مناسبات شاعرانه آنان سالها ادامه داشته است و در دیوان انورى نُه مورد مدح و ذکر حمیدالدین دیده مى شود.
حمیدالدین با شاعر و ادیب بلخی؛ رشیدالدین وطواط ارتباط شاعرانه برقرار کرد و در دیوان و طواط چهار اشاره ستایش گونه ای به قاضی حمیدالدین دارد.
حمیدالدین با شاعر معاصر خود، شمسالدین دقایقىمروزى، نیز مرتبط بوده و دقایقى در نامهاى به حمیدالدین، او را ستوده است.
آثار حمید الدین بلخی:
شهرت حمیدالدین بلخی بیشتر به دنبال کتاب مقامات وی ایجاد شده است، البته آثار دیگری به وی نسبت داده می شود که منشاء بیشتر آنها عوفی در لباب الالباب می باشد. وی این رسانه ها را به حمید الدین بلخی نسبت می دهد:
او این رسالهها را به حمیدالدین نسبت داده است:
- وسیله العفاه الى اکفىالکفاه
- حنینالمستجیر الى حضرهالمجیر
- روضهالرضا فى مدح ابىالرضا
- قدح المغنى فى مدحالمعنى، که اقبال آشتیانى صحیح آن را «قدحالمعین فى مدحالمعین» مىداند
- رساله الاستغاثه الى اخوانالثلاثه
- منیه الراجى فى جوهر التاجى؛ اقبال آشتیانی صحیح آن را به نام «منیهالراج فى جوهرالتاج» معرفی می کند.
باوجود نسبت این رساله ها به حمیدالدین بلخی، اقبال آشتیانی برای هرکدام از آنها که امروزه قابل دسترسی نیست، مخاطب تاریخی درنظر دارد که درنهایت به این نتیجه می رسد؛ همه مطالب که به عوفی نسبت داده می شدند مربوط به پدر حمیدالدین می باشد و عوفى فقط تألیف مقامات حمیدى را که کار پسر است، به اشتباه، به پدر او نسبت داده است.
این موضوع باوجودی است که در کتاب فضائل بلخ صفىالدین بلخى که بعد از ۵۰ سال از درگذشت حمیدالدین تالیف شده است، علاوه بر مقامات، به رساله روضهالرضا و «رسائل متفرقه» هم اشاره شده است.
علاوه بر خوافى ابناثیر حمیدالدین را نیز از جمله افراد صاحب تصانیف می دانند، به همین دلیل به نظر می رسد که تاکید اقبال آشتیانی بر اشتباه عوفى در نسبت دادن تألیفات پدر به پسر و در نظر گرفتن مخاطب تاریخى خاص براى رسائل مذکور، چندان صحیح نیست، به خصوص که وی کتاب فضائل بلخ را ندیده است.
به گفته عوفى (همانجا) منشآت (نامهها) حمیدالدین در زمان خود او مشهور بوده است، اما از بین همه آنها تنها یک نامه در دسترس است که صاحب کتاب مختارات منالرسائل آن را به عنوان نمونهاى از یک اخوانیه در ضمن رسائل دیگر ذکر می کند. از میان این نامه ها یک عدد در اختیار می باشد که صاحب دیگر آورده، البته مخاطب آن مشخص نشده است.
باوجودی که در قرن نهم، دولتشاه سمرقندی اسمی از حمیدالدین بلخی به عنوان شاعر تذکره خود به میان نیاورده است درحالی که تنها از ارتباط او با انوری صحبت شده، بیشتر منابع وی را از شاعران می دانند.
ابناثیر (همانجا) و خوافى او را صاحب «تصانیف و اشعار» مىدانند و انورى ارائه شعر خود را در برابر شعر حمیدالدین به «زیره به کرمان بردن» تشبیه کرده است.
«نظم لطیف» وی توسط شمسالدین دقایقى مروزى «سحر حلال» نام برده شده و عوفی درکنار بیان موضوع لطیف بودن اشعار حمیدالدین، نمونه هایی از آنها را ذکر می کند.
هدایت علاوه بر اشاره به صاحب قدرت بودن قاضی حمیدالدین در شعر و شاعری، سفرنامه ای منظوم، تحت عنوان سفرنامه مرو را به حمیدالدین نسبت می دهد و در آن ۲۵ بیت را ذکر می کند.
براساس نظر اقبال آشتیانی ابیات عنوان شده در نسخه چاپی لباب الالباب وجود ندارند و هدایت از نسخه خطی لباب الالباب نقل قول می کند. بعد از آن اقبال آشتیانى به سبب اشارهاى که در این مثنوى ظاهراً به شرفالملک خوارزمى، رئیس دیوان استیفاى ملکشاه سلجوقى وجود دارد به این نتیجه رسیده است که سراینده آن حمیدالدین بلخى نیست بلکه پدر اوست.
در مجموعه رباعیات کتاب نزههالمجالس (تألیف در نیمه اول قرن هفتم) یکی از رباعیات حمیدالدین بلخی آورده شده است که نشان دهنده شهرت این ادیت در قرن هفتم می باشد.
براساس نظری که بهار دارد، اشعارى که از حمیدالدین در ضمن مطالب مقامات حمیدى آمده است «لطفى ندارد و بهتر از نثرش نیست». در کنار اشعار حمیدالدین بلخى که در مقامات آمده است «غزلهاى منثور» او نیز دلالت بر هنر شاعرى نویسنده دارد.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 10
- 3