چکیده بیوگرافی سراج قمری
نام کامل: سراجالدین قُمری آمُلی
شهرت: سراج قمری، قمری آملی
دوران زندگی: سده ششم و هفتم قمری
محل تولد: خوارزم یا گلستان
حرفه: شاعر پارسی گو
آثار: دیوان اشعار سراج قمری
وفات: ۶۲۵ قمری
زندگینامه سراج قمری
سراجالدین قُمری آمُلی یکی از شاعران اواسط قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است. او به سراج قمری یا قمری آملی معروف می باشد. بسیاری اصالت وی را به خوارزم و برخی به گرگان نسبت می دهند اما غالبا او را از اهالی آمل می دانند. او در روزگار عمادی شهریاری و کمال اسماعیل زندگی می کرد و مداحی سلطان غیاثالدین ملکشاه خوارزمی را مینمود.
برخی منابع ایشان را از شاگردان امام فخر رادی و استاد خواجه نصیرالدین طوسی می دانند.
دیوان سراج قمری
دیوان منتصب به سراج قمری دارای بیشار ۱۳ هزار بیت می باشد. او سراینده ای هجوگو و بذله گو بوده است. دیوان سراج آملی در سال ۱۳۶۸ شمسی با تلاش های دکتر بدالله شکری چاپ شد، اساس این دیوان دستنویسی است. عمر بن محمد لالای مروزی این اثر را در جمادیالاول سال ۷۱۶ قمری نوشته است. دیوان دستنویس شده اکنون در کتابخانه چستربیتی ایرلند یافت می شود.
خصوصیات شعری سراج قمری
براساس آنچه سید علی میرافضلی (در رباعیات خیام و خیامانههای پارسی) بیان می کند، شعرهای قمری دارای جنبه های اخلاقی و حکمت بوده اند و بیشتر شهرت ایشان برای هزلیات، هجویات و فراروی از هنجارهای شرعی می باشد که افراط در باده ستایی و باده پرستی دارد.
حمدالله مستوفی، اینگونه اشعار وی را فسقیات می نامد و عنوان دارد که در این نوع شعر غلوی تمام دارد. همین نکته را تقی کاشان به زبانی دیگر هم بیان می کند.
آثار سراج قمری
از سراج قمری حدود ۲۰۰ رباعی به دست رسیده است که برخی از آنها در رده خمریات جای دارند. سروده های این شاعر دارای قصیده، قطعه و رباعی می باشند. او یک کارنامه هم دارد که در قالب مثنوی آورده شده است. سراج آملی قصیدهای نیز در ستایش صوفی نامور روزگار خود، سیفالدین باخرزی (درگذشتهٔ ۶۲۹ ق) دارد و در آن آرزوی دیدار او را کردهاست.
به غیر از دیوان اشعار، سراج قمری کتابی به نثر مسجع دارد که آن را رساله چنگ می نامند و موضوع آن آواز خوش و غم انگیز چنگ می باشد. این که چگونه حالات و هیجانات درونی انسان را میتوان با آن پدید آورد. از این رساله نسخهای استنساخ شده در سال ۷۴۵ هجری قمری وجود دارد که در موزه تاشکند نگهداری میشود.
آرامگاه سراج قمری
آرامگاه سراج قمری را در ترکیه و چرنداب می دانند، البته شواهد نشان می دهند که او بعد از مرگ، به چرنداب و مقبره الوزرا منتقل شده است.
نمونه اشعار سراج قمری:
در ادامه به یکی از قصیده های سراج قمری پرداخته می شود:
نزدیک شد که زلزله ی صدمت فنا
اجزای کوه را کند از یکدگر جدا
رسمی درین حدود مجوی از بقا که هست
قصر بقا ازان سوی دروازه ی فنا
تریاک معرفت مطلب تا جدا نه ای
زین پنج افعی تن و آن چار اژدها
تا آدم ترا به سوی گندم است میل
نیزت خلاص نبود ازین کهنه آسیا
بر عرش کی شوی؟زبرای دوام عمر
تا از پی حیات مدد خواهی از هوا
زین بوته ی پراز خبث و غش گریز ازانک
خوش نیست در بلای سرب مانده کیمیا
حاصل ترا زنیل فلک، روی زردی است
خس در کنار داری ازین رو چو کهربا
هم پای دل مبند در این تنگ در، قفس
هم دست جان بشوی ازین آبگون وطا
کی پا فشرده اند عزیزان درین مقام
کی دست کرده اند بزرگان در این ابا
نقش جهان چه می نگری پاکباز شو
زیرا که مهره دزد حریفی است بس دغا
با مردم اختلاط مکن از برای آنک
در آب کم مخالطت، افزون بود صفا
وانگه برون خرام زمانی از آنکه آب
لؤلؤ کجا شود چه بود بروی اسم ما
بیگانه شو زخویش ازیرا که جز بدو
این بحر بی کران نتوان کرد آشنا
بی ما و بی شما همه آفاق امن بود
پرشر و شور و فتنه شد از ما و از شما
پیش از اجل اگر بمری، مرگ، راحت است
ور مرگ، زنده یابدت، آنگه بود عنا
تا تو، توی و، من منم، ای بس که در جهان
باشیم من زتو، تو زمن، در عذابها
مستی خوشی است، از آنکه من، از من جدا کند
ورنه خرد به بی خردی کی دهد رضا؟
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 16
- 5