چکیده ای از زندگینامه محمد غزالی:
نام کامل: محمد بن محمد غزالی شافعی
لقب : حجت الاسلام زینالدین طوسی
تاریخ تولد: سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ ه.ق
شهر تولد طابران، یکی از شهرهای طوس
کشور تولد : ایران
محل زندگی: طوس
تاریخ وفات: جمادی الاخره سال ۵۰۵ ه.ق
شهر وفات: طوس
محل دفن: طوس
ابوحامد محمد غزالی:
ابوحامد محمد غزالی با نام کامل؛ ابیحامد محمد بن محمد الغزالی الشافعی ملقب به حجت الاسلام زینالدین الطوسی و امام محمد غزالی همهچیزدان، فیلسوف، متکلم و فقیه ایرانی است، وی در سال ۴۵۰ یا ۴۵۱ هجری قمری در طابران طوس به دنیا آمد.
پدر محمد طوسی در بازار شغل ریسندگی پشم داشت و شاید به همین دلیل به او غزالی می گفتند، او فردی با تقوا بود و از صالحان آن دوران محسوب می شد، باید اشاره کرد او معمولا در مجالس فقیهان حضور داشت.
کودکی و جوانی ابوحامد صرف آموختن علم و جهانگردی شد، او بی اندازه تند و تیز و باهوش بود و توانست علوم دینی و ادبی را از احمد راذکانی یاد بگیرد و بعد از مدتی وارد یکی از مدارس طوس شد و تحصیلش را در آنجا تکمیل کرد. هنگامی که به چهل سالگی رسید با تسلط بر انواع رشته های علمی توانست سرآمد دانشمندان زمان خودش شود.
او توانست با نوشته و تالیفات خود به علوم انسانی مختلف روح تازه ببخشد. نوآوری های زیادی در زمینه ی تصوف و عرفان، فلسفه و کلام، روان شناسی و اخلاق و بعد از ۳۹ سالگی از مردم گریخت تا روح خود را تصفیه کند.
سرانجام امام محمد غزالی در سال ۵۰۵ هجری در سن ۵۵ سالگی در زادگاهش طوس فوت کرد اما باید گفت؛ چراغ اندیشه ای که این اندیشمند روشن کرد با وجود سالهای بسیار طولانی که از وفاتش می گذرد هنوز هم باقی مانده. او توانست با روشنگری های خود در مسائل دینی، اخلاقی، اجتماعی، ادبی بسیاری از حقایق را بر مردم روشن کند. تحصیلات غزالی تنها در اصول فقه نبود، او در علم اختلاف مذاهب و جدل و منطق و فلسفه هم دانش اندوخت؛ تا آنجا که بر همه علوم شناخت پیدا کرد.
بارگاه خواجه نظامالملک و تدریس در بغداد:
هنگامی که اساتید غزالی در سال ۴۷۸ فوت کردند او به جمع دانشمندان دربار سلجوقی و خواجه نظامالملک اضافه شد. در سال ۴۸۴ هجری قمری غزالی توانست از طرف خواجه نظامالملک به عنوان یکی از اساتید اثرگذار فقه شافعی دست پیدا کند و تا ۴ سال در مدرسه نظامیه بغداد منصوب ماند.
در سال ۴۸۳ هجری قمری ابوحامد غزالی به بغداد رفت و با تلاش زیادی که از خود نشان داد توانست خیلی سریع مورد توجه دانش پژوهان قرار بگیرد. وی در بغداد علاوه بر تدریس به تفکر، تالیف، کلام و رد در فرقههای گوناگون چون باطنیه، اسماعیلیه و فلاسفه نیز مشغول بود. حلقه درسی وی هر روز گسترش می یافت و شهرت فتواهای شرعی او بیشتر می شد.
بعد از مدتی غزالی به علت بیماری جسمی و تردیدهای شدیدی که درباره مطالعات فلسفه اسلامی داشت، تدریس را رها کرد و جایگاه خود را به برادرش احمد واگذار کرد. در این سال غزالی به تردیدهای عمیق هویتی دچار شده بود و این موضوع سبب ایجاد لرزه های شدید در باورهای شناختی او ایجاد کرد.
این بحران های شناختی از زمانی آغاز شدند که خواجه نظام الملک توسط رقبای سیاسی اش و همکاری اسماعیلیها به قتل رسید آنها توانستند نقشه ترور خواجه نظامالملک را اجرا کنند، او که بعد از این ماجرا پشتیبان خود را از دست داده بود؛ به بهانه حج تدریسش را رها کرد و از بغداد فرار کرد. یکی از مهمترین عوامل دلسردی غزالی فسادی زیادی بود که در بین مجمع اساتید مدرسه در جریان بود، این موضوع بعد از بحران سیاسی که بعد از به سلطنت رسیدن رکنالدین برکیارق نوجوان در سال ۴۸۶ قمری برای غزالی آشکار شد.
سفر به شامات و بازگشت به توس:
در این زمان غزالی به دمشق رفت و زیر نظر شیخ نصر مقدسی تدریس را آغاز کرد. او در سفری که در سال ۴۸۹ هجری از سوریه به اورشلیم داشت؛ مقبره ابراهیم را در الخلیل زیارت کرد و بر اساس آنچه در زندگی نامه خود نوشته همان جا عهد کرد که دیگر برای حکومت کار نکند ، از آن صله نگیرد و با دیگر متکلمان وارد مجادله نشود. غزالی در سال ۴۸۹ هجری به مدینه و مکه سفر کرد و اعمال حج را به جا آورد، احتمالا او در همین زمان سفر کوتاهی به اسکندریه در مصر داشته و مجدد به سوریه بازگشته.
او در سال ۴۹۰ هجری بعد از اقامت کوتاهی که در بغداد داست به زادگاه خود توس بازگشت. در دورانی که غزالی در تبیعد فکری از تدریس بود و زندگی خود را در عزلت و با فقر می گذراند، خود را با نوشتن آثار مشهوری از قبیل احیاء علومالدین سرگرم کرد، او در این کتاب معنویت صوفیانه را نقطه ی اتکای مذاهب اسلامی معرفی کرد.
بازگشت به نیشابور و تدریس مجدد:
در سال ۴۹۹ از طرف فخرالملک پسر خواجه نظامالملک که به وزارت سلطان سنجر خراسان رسیده بود به غزالی پیشنهاد تدریس در نظامیه نیشابور ارائه شد. در این زمان عهدی که غزالی در مقبره ابراهیم بسته بود را شکست و این دعوت را پذیرفت و تا مدت کوتاهی قبل از مرگ هم تدریس در نیشابور را ادامه داد. غزالی این عقیده را داشت که از طرف خدا به عنوان «مجدِد» دین در آستانه قرن جدید اسلامی است و به وظیفه خود عمل می کند. در همین هنگام او زندگینامه خود به نام «المنقذ من الضلال» به اتمام رساند.
درگذشت ابوحامد محمد غزالی:
ماه های آخر زندگی ابوحامد محمد غزالی زندگی اش در خانقاهی که در توس برای مریدانش ساخته بود گذشت و سرانجام در جمادیالثانی سال ۵۰۵ قمری و سن ۵۵ سالگی در همان خانقاه که در شهر توس واقع بود درگذشت. مقبره ایشان در طابران توس واقع شده.
آثار به جا مانده از ابوحامد محمد غزالی:
از آثاری که از این دانشمند بزرگ مانده هنوز هم درباره برخی از آنها بحث و بررسی وجود دارد، یکی از مهمترین و اثرگذارترین این کتاب ها تهافت الفلاسفه و احیاء علوم الدین هستند یکی از آنها در زمینه فلاسفه و دیگری در زمینه اخلاق و تصوف تالیف شده اند.
المنقذ من الضلال؛ یکی از کتاب هایی است که می توان از آن به عنوان حجمی بسیار کوچکتر از کتابهای دیگر معرفی کرد که غزالی در اواخر عمرش آن را نوشت. او توانست در این کتاب او تجربههای نفسی و عقلی خود که در راه رسیدن به حقی که عمر خود را در راه رسیدن به آن گذرانده بود بنویسد، باید اشاره کرد ترجمه فارسی این کتاب هم وجود دارد. دیگر آثار غزالی در ادامه آمده است:
- البسیط، الوسیط، الوجیز (در فقه)
- مقاصد الفلاسفه (در فلسفه)
- تهافت الفلاسفه (در کلام)
- محک النظر (در منطق)
- معیار العلم (در منطق)
- میزان العمل (در منطق)
- المستظهری، (در کلام)
- حجةالحق (در کلام)
- الاقتصاد فی الاعتقاد، (در کلام)
- قوائد العقائد (در کلام)
- الرسالةالقدسیه (در کلام)
- احیاء علوم الدین، (در تصوف)
- بدایةالهدایة (در اخلاق)
- المقصد الاسنی
- جواهر القرآن، کتاب الاربعین (در اخلاق)
- کیمیای سعادت (در تصوف)
- الدرةالفاخره
- القسطاس المستقیم
- فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه (در کلام)
- ایهاالولد (در تصوف)
- المنقذ من الضلال
- المستصفی من اصول الفقه (در فقه)
- مشکاةالانوار (در تصوف)
- الجام العوام من علم الکلام (در تصوف)
- معراج السالکین (در تصوف)
- الادب فی الدین
- القواعد العشره
- الرسالةالوعظیه
- رسالةالطیر
- الرسالةاللدینیه
- منهاج العارفین(در تصوف)
- روضةالطالبین (در تصوف)
- الدرةالفاخره
- عجائب المخلوقات
- اسرارالکائنات
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 11
- 2