چکیده ای از زندگینامه ابن رشد:
نام کامل: اِبْنِ رُشد، ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد
تاریخ تولد: سال ۵۲۰ قمری
محل تولد: قرطبه اندلس
شهرت: حفید
تالیفات: تفسیر مابعدالطبیعة؛ تلخیص الکون و الفساد؛ تلخیص کتاب الشعر؛ تلخیص کتاب العبارة و...
وفات: ۹ صفر ۵۹۵
زندگینامه ابن رشد:
اِبْنِ رُشد، ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن رشد مشهور به حفید؛ در ۵۲۰ هجری قمری در قرطبه اندلس به دنیا آمد. خانواده او از فقیهان و عالمان نامدار زمانه بودند. محمد بن احمد بن احمد بن رشد، ابوالولید پدربزرگ وی بود که نوشته های مهمی در زمینه فقه مالکی دارد، همچنین قاضی القضاة و امام مسجد جامع شهر قرطبه بوده است.
پدر او احمد بن محمد بن احمد، ابوالقاسم از فقیهان و قاضی قرطبه بوده است. اولین استاد ابن رشد در زمینه فقه پدرش بود، او کتاب موطا را حفظ کرد و مقداری هم نزد ابوالقاسم ابن بشکوال فقه را آموخت. بعد از آن ادبیات عرب را نزد سَمحون یاد گرفت. ابن رشد بعد از کسب اجازه از ابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله العازِری پزشکی را از ابوجعفر بن هارون التُّجالی یا التُّرُجالی فراگرفت.
در زمینه فقه بیشتر از روایت به درایت تمایل داشت و درهمین زمینه کتاب بِدایَة المُجتهِد و نَهایة المُقتصد را به تحریر درآورد. استادان فلسفه ابن رشد چندان شناخته شده نیستند و تنها اطلاعاتی که در این زمینه دردسترس از مربوط به شاگردی نزد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالی که مدت کوتاهی بوده است و از او ریاضیات و علوم حِکمیّه را یاد گرفته است. تسلط او بر علم کلام و به ویژه کلام اشعری هم زبانزد است البته در بعدها در نوشته های خود از متکلمان انتقاداتی داشته است.
ابن باجه استاد فلسفه ابن رشد:
برخی از منابع عنوان کرده اند که استاد فلسفه ابن رشد؛ ابن باجه بوده است. اما اگر از لحاظ تاریخی این موضوع را بررسی کنیم درست نمی باشد، زیرا ابن باجه در ۵۳۳ هجری قمری از دنیا رفته است در این زمان ابن رشد نوجوانی ۱۲ یا ۱۳ ساله بوده است. اما طبق گفته ارنست رنان «همانندی عقاید و احترام ژرفی که ابنرشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابنباجه) سخن میگوید، حق میدهد که به معنایی کلی، ابنرشد را شاگرد وی تلقی کنند». البته درباره تفصیل درگذشت ابن رشد آگاهی چندانی وجود ندارد، اما برخی از مورخان و همچنین اشاره هایی از خود ابن رشد در نوشته هایش از رویدادهای زندگی اش انعکاس دارند.
فعالیتهای اجتماعی و علمی ابن رشد:
فعالیت های علمی و اجتماعی ابن رشد به زمان فرمانروایی موحدون در اندلس برمی گردد. ابویعقوب یوسف و ابویوسف یعقوب (المنصور) دو نفر از فرمانروایان برجسته موحدون هستند که سرگذشت ابن رشد به رویدادهای دوران حکومت آنها مربوط می شود. البته باید اشاره شود شروع فعالیت های اجتماعی و علمی ابن رشد به دوران فرمانروایی بنیانگذار سلسله موحدون عبدالمؤمن علی ارتباط دارد.
بر اساس آنچه منابع عنوان می کنند عبدالمؤمن خود مردی دانشمند دانش پرور بوده است که در دوران حکومت خود دانشمندان را از سراسر دنیا فرا می خوانده تا زندگی آسوده برای آنها فراهم کند. ابن راشد در مراکش زندگی می کرده است و این احتمال وجود دارد که ابن راشد برای کمک به اهداف عبدالمؤمن در ایجاد مدارس در آن شهر مشغول به کار بوده است.
ابنرشد و ستاره شناسی:
بر اساس مدارک تاریخی در دسترس احتمالا ابن رشد در زمان حضور در مراکش به تحقیقات جدیدی در خصوص ستاره شناسی نیز مشغول بوده است و تلاش داشته تا ستاره شناسی را که در آن زمان بر پایه هیأت بطلمیوسی و ریاضیات استوار بوده را مجددا به ستاره شناسی زمان باستان که برپایه «اصول طبیعی» قرار داشته، بازگرداند.
این موضوع در بخشی از تفسیر بزرگ خود بر کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعه ارسطو این چنین عنوان می شود: «پژوهش درباره این ستارهشناسی قدیم باید یکباره از نو انجام گیرد، زیرا آن ستارهشناسی درستی است که بر اصول طبیعی استوار است. من در جوانی آرزو داشتم که این پژوهش را به انجام رسانم، اما در این دوران پیری از این کار نومید شدم، زیرا پیش از آن موانعی مرا از انجام آن بازداشته بود.
تفسیر آثار ارسطو توسط ابن رشد:
شیوه ای که ابن رشد در تفسیر در پیش می گیرد اینگونه است که ابتدا مقداری از متن ارسطو را از ترجمه عربی نقل می کند و بعد از آن به شکل دقیق و ژرف به تفسیر همان قسمت می پردازد. در این میان از تفاسیر شارحان یونانیِ ترجمه شده به عربی هم استفاده می کند و گاهی نیز از آنها انتقاد می کند، در نهایت نیز برداشت شخصی خود را از متن ارسطو عنوان می کند.
در شرح های متوسط خود با استفاده از تخلیص ها؛ کلمات اول متن ارسطو را عنوان می کند و بعد از آن بقیه مطالب را به زبان خودش شرح می دهد، در کنار این موضوع از نظریات شخصی، مطالب و منابع فیلسوفان اسلامی هم به این توضیحات اضافه می کند، به طوری که نوشته ای مستقل ایجاد شود که گفتههای ارسطو و ابنرشد در هم ادغام شده اند و نمی توان آنها را از یکدیگر تشخیص داد.
شیوه ای که ابن رشد در خلاصهها یا «جوامع» در پیش می گیرد به گونه است که گویی همواره از خودش صحبت می کند، این درحالی است که عقاید و نظریات ارسطو را عنوان می کند و در این میان از نوشتههای دیگر وی برای توضیح و تکمیل متن استفاده می کند و خود نیز مطالبی به متن اضافه می کند.
اگر از لحاظ زمان بندی تاریخی به این موضوع نگاه کنیم این پرسش ایجاد می شود که کدام یکی بر دیگری تقدم زمانی دارند؟ در زمان سدههای میانه و رنسانس این عقیده وجود داشت که ابن رشد «جوامع» را در جوانی، «تلخیصها» را در میان سالی و «تفسیرها» را در دوران سالخوردگی تالیف کرده است.
در سویی دیگر رنان معتقد است تفسیرهای بزرگ ابن رشد بعد از دو دسته دیگر پدید آورده شده اند، به طوری که در پایان ترجمه عبری، «تفسیر بزرگ طبیعت» ارسطو را در سال ۵۸۲ هجری قمری به تحریر در آورده و عنوان می کند: «من در جوانی شرح کوتاهتر دیگری از این کتاب دادهام».
در برخی از تخلیص ها ابن رشد وعده می دهد که شرح مفصل تری از آنها را بنویسد. از طرفی بیشتر نوشته های ابن رشد که متاسفانه اصل عربی آنها گم شده اند، در پایان زیرنویس هایی دارند که در ترجمه عبری آنها حفظ شده است و به تعیین زمان بندی کمک شایانی می کند.
تألیفات ابن رشد:
با وجود فراز و نشیب هایی که در زندگی ابن رشد رخ داد هیچگاه از تصنیف و نویسندگی دست نکشید و توانست کتاب های فاخری را به جامعه اسلامی تحویل دهد. از جمله این آثار می توان به: فسیر مابعدالطبیعة؛ تلخیص الکون و الفساد؛ تلخیص کتاب الشعر؛ تلخیص کتاب العبارة؛ تلخیص کتاب مابعدالطبیعة؛ فی النفس و یلیه الآراء الطبیعیة و الحاس و المحسوس و النبات؛ تلخیص کتاب القیاس؛ تلخیص کتاب أرسطوطالیس فی الجدل؛ تهافت التهافت؛ تلخیص کتاب المقولات؛ رسالة السماع الطبیعی؛ السماء و العالم و الکون و الفساد؛ رسالة الآثار العلویة؛ رسالة مابعدالطبیعة؛ تلخیص کتاب البرهان؛ الشرح لکتاب النفس؛ کتاب النفس؛ تلخیص کتاب النفس؛ تلخیص السفسطة؛ الضروری فی السیاسة؛ جوامع الکون و الفساد؛ الآثار العلویة؛ فضل المقال فی ما بین الحکمة و الشریعة من الاتصال اشاره کرد.
وفات ابن رشد:
یک سال بعد از بازگشت ابن رشد از تبعید بدون اینکه به محل تولد خود قرطبه برگردد در مراکش از دنیا رفت. تاریخ وفات این دانشمند نهم صفر ۵۹۵ هجری قمری عنوان شده است.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 14
- 6