خودروهای دیفرانسیل عقب و محو جلو، هر کدام ویژگیها و خصوصیات خاص خود را دارند. اما کدام نوع انتقال قدرت بهتر است؟
پس از رونق بازار خودرو در آمریکا، مردم این کشور مدتها گزینهای جز رانندگی با خودروهای محور عقب نداشتند؛ اما در سال ۱۹۶۶ و با عرضهی اولین خودروی محور جلوی آمریکایی، اولدزموبیل تورنادو (Oldsmobile Toronado)، شرایط کمی تغییر کرد.
در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ خودروهای محور جلو در آمریکا، بازار فروش بیشتری پیدا کردند؛ چرا که بهواسطهی قوانین مصرف سوخت فدرال، شرکتهای خودروسازی آمریکا مجبور شدند تولید خودروهای بزرگ و پیشرانههای حجیم آنها را پایان دهند.
خودروهای محور جلو، به دلیل نبود برآمدگی محل اتصال میلگاردان به چرخهای عقب، فضای بیشتری در ردیف عقب فراهم میکردند. علاوه بر این، تولید خودروی محور جلو ارزانتر است و نسبت به خودروی محور عقب، وزن کمتری خواهد داشت که البته آسانترین راه برای کاهش مصرف سوخت، کاهش وزن است.
در ادامه به بررسی نقاط ضعف و وقت هر دو نوع خودرو میپردازیم.
نکات مثبت و منفی خودروهای محور عقب
بیشتر خودروهای جادهای و تولید انبوه فعلی از سیستم محور جلو استفاده میکنند؛ اما سیستم محور عقب همچنان گزینهی اول برای ساخت خودروهای لوکس و اسپرت است. طرح سنتی پیشرانه در جلو و دیفرانسیل در عقب، تعادل بهتری بین اکسلهای عقب و جلوی خودرو در اختیار قرار میدهد که به همین دلیل، کیفیت و دقت فرمانپذیری افزایش مییابد. علاوه بر تعادل و فرمانپذیری بهتر، خودروهای محور عقب قابلیت منحرف کردن محور عقب در پیچها یا «دریفت» را در اختیار راننده قرار میدهند.
خودروهای محور شتاب اولیهی بهتری دارند؛ چرا که در هنگام شروع حرکت، وزن خودرو به محور عقب و چرخهایی که مسئول به جلو راندن خودرو هستند، متمایل میشود که این عمل چسبندگی تایرها را افزایش میدهد. سیستم محور عقب در مقایسه با محور جلو، دوام بهتر و قابلیت مدیریت و بهکارگیری پیشرانههای بزرگتری دارد. به همین دلیل است که خودروهای سدان پرقدرت، شاسیبلندها و وانت پیکاپهای سنگین از این سیستم استفاده میکنند و خودروهای پلیس نیز معمولا محور عقب هستند.
اگرچه خودروهای محور عقب فرمانپذیری بهتری ارائه میدهند و در مقایسه با خودروهای محور جلو، قابلیت سواری راحتتری دارند؛ اما کاملا بدون عیب نیستند. برای مثال، خودروهای محور عقب در شرایط آب و هوایی و جادههای بارانی، در مقایسه با سیستم محور جلو، خیلی راحتتر منحرف میشوند که البته به لطف وجود سیستمهای کنترلی شاسی در خودروهای مدرن و فناوریهای جدید در ساخت تایرها، احتمال انحراف این نوع خودروها در این شرایط، کمتر شده است.
علاوه بر این، خودروهای محور عقب، در جادههای شیبدار عملکرد ضعیفتری ارائه میدهند؛ معمولا کسانی که در مناطق کوهستانی ساکن هستند، در صورت نداشتن تایرهای مخصوص برف، در عبور و مرور با خودروی محور عقب به مشکل میخورند. اگر شرایط آبوهوا مناسب نبود، اصلا نباید به فکر رانندگی با خودروی اسپرت و محورعقب بود که تایرهای تابستانی دارد. خودروهای محور عقب در شرایط مناسب و جادههای خشک چسبندگی بسیار مناسبی دارند؛ ولی اگر جاده برفی یا بارانی باشد بهراحتی سُر میخورند. حداقل کاری که میتوان کرد، استفاده از تایرهای چهارفصل است.
نکات مثبت و منفی خودروهای محور جلو
در شرایط آب و هوایی نامناسب، خودروهای محور جلو به دلیل قرار دادن وزن بیشتر بر چرخهای جلو، عملکرد بسیار بهتری ارائه میدهند. در جادههای برفی، اصولا کشیدن یک جسم بهتر از هل دادن آن جوابگو خواهد بود. همانطور که قبلا ذکر شد، خودروهای محور جلو با هزینهی کمتری تولید میشوند؛ چرا که پیشرانه و جعبهدندهی آنها در قالب یک واحد در خودرو قرار دارند؛ به دلیل ترکیب قطعات در یک واحد و وزن کمتر، خودروهای محور جلو در مقایسه با خودروهای محور عقب، معمولا سوخت کمتری مصرف میکنند.
اما از نقاط ضعف خودروهای محور جلو، میتوان به وزن زیاد قسمت جلوی خودرو و تاثیر منفی آن در پیچیدن با سرعت زیاد اشاره کرد. یک خودروی محور جلو در مقایسه با یک خودروی محور عقب با ابعاد مساوی، به دلیل عملکرد همزمان انتقال نیرو و فرمانپذیری، شعاع پیچ بیشتری دارد. بهعلاوه، به دلیل فرمانپذیری، شتاب گرفتن و حفظ چسبندگی، تایرهای خودروهای محور جلو زودتر کارایی خود را از دست میدهند.
برخی خودروهای محور جلو که قدرت بالایی دارند، معمولا در هنگام شتاب گرفتن از مشکل انحراف فرمان ناشی از گشتاور رنج میبرند. سیستمهای تعلیق پیشرفته و مدرن تا حدودی این مشکل را برطرف کردهاند؛ اما در خودروهای محور جلویی که حدود ۳۰۰ اسب بخار یا بیشتر قدرت دارند، احتمال بروز این مشکل همچنان وجود دارد؛ به همین دلیل است که بیشتر خودروهای محور جلوی پرقدرت سیستم تمام چرخ محرک را بهصورت استاندارد یا آپشن به همراه دارند.
میلاد زنگانه
- 12
- 5