طرفداری نوشت: رضا درویشی، کمک داور لیگ یکی به بخش دوم و پایانی خود رسیده است. درویشی در این بخش از کنار گذاشته شدنش و مسیری که برای حق خواهی طی کرده است گفت. او همچنین ماجرایی را شرح داد که منجر به صدور حکم زندان برای او شد. درویشی مدعی شد می تواند مدارکی در اختیاری نهادهای نظارتی بگذارد که نشان از تخلف در چینش داوری رقابت های فوتبال در کشور دارد.
بخش دوم این گفتگو را حتما ببینید و بخوانید:
پس از صحبت ها و دیالوگ عجیب و غریبی که گفتید، شرایط به چه شکل پیش رفت؟
بعد از آن دیگر به هیچ عنوان برایم ابلاغ نیامد. کلا در آن فصل برایم یک بار ابلاغ آمد. به نوعی فقط می خواستند با همان یک ابلاغ، جواب مسئولین همدان را داده باشند. من بدون هیچ دلیلی تا پایان فصل محروم بودم. در پایان فصل توسط ایشان از داوری ایران حذف شده بودم. با رفتن ایشان و آمدن نفر جدید به دپارتمان داوری، دوباره با بررسی هایی که انجام داده بودند، به داوری برگشتم. شروع فصل ۹۶ پس از آن هجمه هایی که داشتم، یک ابلاغ در بازی گل گهر و صبای قم داشتم که با آقای وحید صالحی آن بازی را قضاوت می کردیم. خیلی فشار روحی و عصبی روی من بود. آن اتفاقات سال ۹۶ در آن مسابقه رخ داد. من با عدم تمرکزی که داشتم، گل را دیده بودم ولی ۳۰ ثانیه دیر اعلام کردم و ۱۶ هفته مرا محروم کردند. جالب اینجاست کمک یک استان همدان همان هفته پنالتی استقلال را روی خط ندیده بود ولی ۲-۳ هفته بعد در زمین بود. فصل ۹۶ به همین منوال گذشت. اگر بخواهند داوری را از بین ببرند، در هر فصل یکی دو بازی معمولی به او می دهند تا خودش داوری را کنار بگذارد. در همان فصل هم داریم داوری بالای ۱۰-۱۵ قضاوت کند.
فصل ۹۶ تمام شد و وارد ۹۷ شدیم. پس از مراجعات مکرر که به دبیران کل فدراسیون داشتم، حراست فدراسیون، ریاست کمیته داوران، مدیر اداره کل ورزش و جوانان کشور، همگی گفتند پیگیری حقوق ضایع شده تو دست ما نیست و باید به مرجع رسیدگی به این تخلفات یعنی کمیته اخلاق مراجعه کنی. اولین گزارش من اسفند ۹۶ برای کمیته اخلاق ارسال شد. سپس مرا با تمام اسناد و مدارک خواستند. من نیز با تمامی مدارک حتی با خانواده و بچه کوچکم به آنجا رفتم. در کمال ناباوری به من می گفتند اگر نتوانی ادعاهایت را ثابت کنی، با خودت برخورد می کنیم. پس از ۲ سال سند و مدرک بردن، نمی دانم واقعا چه جمله ای بگویم، کمیته اخلاق نتوانست آقایان را برای توضیحات بابت بلایی که سر من آوردند، احضار کند. می توانم اینطور بگویم که زورشان نرسید. پس از ۲ سال که پرونده در کش و قوس بود از من خواستند که به کمیته اخلاق بروم.
باید بگویم که در این ۲ سال چندین بار به آنجا مراجعه کرده بودم. این را بگویم که تعداد ترددهایم از همدان به تهران، بسیار بیشتر از تعداد قضاوت هایم بود. وارد چاله ای شده بودم که نمی گذاشتند بیرون بیایم. کمیته اخلاق پس از ۲ سال گفت نمی توانیم برایت کاری کنیم و از دیگر سازمان ها پیگیری کن. من گفتم که شما گفتید اگر نمی توانی ثابت کنی با خودت برخورد می کنیم. پس چرا برخوردی نمی کنید؟ نیم دانم. خلاصه گفتند کاری نمی توانید بکنید. دیگر از تمامی سلسله مراتب های فوتبال کشور که ناامید شدم، به قوه قضاییه پناه بردم. یک نامه ای سال ۹۹ به ریاست قوه قضاییه فرستادم که این تخلفات صورت گرفته و می توانم ثابت کنم سیستم چینش داوری در ایران دارای تخلف است. از دفتر قوه قضاییه با من تماس گرفتند که به دادستان همدان مراجعه کن. من یک گزارش به دادستان محترم همدان دادم که ایشان یک هفته مهلت از اداره ورزش و جوانان استان خواست تا تخلفات را بررسی کند. طی آن یک هفته جوابی که از مدیرکل به دادستانی رفته بود را در پرونده بررسی کرده بودم. مبادلات مالی بین هیات و مکانی که میزبان گرفته بودیم، در پرونده بود. مبادلات مالی که در فدراسیون فوتبال انجام شده بود، در پرونده نبود و من ندیدم. جواب نامه را دادند و پرونده من رسما وارد قوه قضاییه شد. دیگر پس از این همه هجمه که به من وارد شده بود، نمی دانستم به کجا پناه ببرم که آبروی رفته ام را برگردانم.
در درون جایگاهی که دارم خدمت می کنم مشکلاتی برایم به وجود آوردند. مشکلات خانوادگی که بحثش از دست دادن فرزندم بود. دیگر به قوه قضاییه پناه بردم. قوه قضاییه تشکیل جلسه داد. قبل از اینکه به آنجا ورود کنم که مدارک را ارائه کنم، در شروع فصل ۹۸-۹۹ پیامکی از هیات فوتبال آمد که برای پاره ای از توضیحات به هیات فوتبال همدان تشریف بیاور. رسما آنجا مرا تهدید کردند که اگر رضایت ندهی، به لیگ دعوت نمی شوی. حتی در لیگ یک که سالی دو قضاوت هم داری، دیگر قضاوت نخواهی داشت. خلاصه از من خواستند تعهدنامه رضایت را امضا کنم. من نیز مقابله به مثل کردم و گفتم من شاکی خصوصی هستم و اصلا به کسی ربط ندارد و به هیات فوتبال ربطی ندارد. من شاکی خصوصی ام و از چند شخص شکایت کرده ام. نمی دانم یا ترسیدند یا خواستند کارشان قانونی باشد، از من فردای آن روز تست گرفتند. عکسش موجود است. نفرات کمیته داوران نیز در آن عکس هستند. در همان جا از من خواستند که تعهدنامه را امضا کنم و من گفتم این کار را نمی کنم. با تمام وقاحت برگشتند و گفتند حتی اگر تستت را پاس کنی، تو را معرفی نخواهیم کرد چون می دانستند من همیشه تست را پاس می کنم.
در آن تست کسی را کنار من گذاشتند که ۱۲ سال از من کوچکتر بود. خوشبختانه من تمرینی نداشتم به خاطر فشارهایی که رویم بود ولی در همان جا نفر اول در گروهم شدم. در حین تست سال گذشته پس از آن همه فشارهای عصبی و زندگی که روی من بود، از فرط خوشحالی رو به زمین چمن کردم و ابراز احساسات کردم. این ابراز احساسات رو به کسی نبود. متاسفانه تمام داوران لیگ علیه من شهادت دروغی را لحاظ کردند که حتی در دادستانی نتوانستند آن را ثابت کنند. طبق همان شهادت کذب، یک فصل مرا رسما از داوری حذف کردند. آن ابراز شادی من که روی آن مانور داده بودند، بلافاصله به مدیرکل ورزش استان مراجعه کردم و گفتم فیلم مورد بازبینی قرار بگیرد. به مسئول حراست اداره کل ورزش پیامک دادم که فیلم را نگه دارید. اما چیزی که هم مسئولین اداره کل و هیات به من می گفتند، این بود که ۱۵ نفر شهادت داده اند و دوربین دیگر ملاک نیست. متاسفانه به ناحق، هیات فوتبال مرا ۶ ماه محروم کرد که عملا یک سال شد. چون پس از ۶ ماه که مراجعه کردم که محرومیتم تمام شده، به من دیگر داوری ندادند.
ماحصل آن اتفاقات فقط ۶ ماه محرومیت بود یا پیامدهایی دیگری هم داشت؟
من برای اینکه در این ۵ سال بتوانم حقم را بگیرم، خیلی ضربه خوردم. حتی برایم حبس بریدند که ریاست محترم قوه قضاییه، آقای رئیسی و دادستان محترم، آقای خانجانی به دادم رسیدند که جا دارد به مردم همدان تبریک بگویم بابت داشتن چنین دادستان شریفی. بالاخره من سابقه دار شدم. مشکلاتی هست که نمی توانم بگویم. در یگان و سازمان خودم برایم به وجود آوردند. فوق لیسانس مرا پس از این همه زحمت مورد قبول قرار ندادند.
خیلی از داوران که پیش ما می آیند، مسائل را بازگو می کنند ولی یک سری چیزها را نمی توانند بگویند زیرا می ترسند داوری را از آنها بگیرند. شما از این اتفاق نمی ترسید؟
من مسلمان هستم و پیشروی زندگی من امام حسین (ع) است. من از انسان بترسم و از پروردگارش نترسم. یعنی از خداوند نترسم و از بشری که ساخته، بترسم؟ فساد را باید گفت هرچند که ضربه خوردم، بچه ام را از دست دادم، حبسی شدم، در قوه قضاییه یک سابقه دار هستم. خودم نابود شدم اما این راه را ادامه می دهم. خودم نابود شدم ولی دوستانی که باند و پارتی ندارند به سرنوشت من دچار نشوند.
دقیقا وحید صالحی هم همین جمله مشابه را گفت که کسانی که دیگر در این راه می آیند نابود نشوند. وحید صالحی یک جمله دیگر نیز گفت که دلال ها در چیدمان داوران نقش دارند. شما چنین چیزی را دیدید؟
من ۵ سال تلاش کردم تا حقوق از دست رفته ام را جبران کنم. با خیلی از افراد جلسه داشتم. کسانی هم بوده اند که به من گفتند چه اتفاقاتی رخ داده. صد در صد حرف آقای صالحی را تایید می کنم و برایش مدرک دارم. همین الان که بررسی کنید، در کمیته داوران کشور ما، یک شخص هم ناظر را می چیند هم داور را. وقتی سیستم متکی به یک نفر است و یک نفر چیدمان انجام می دهد و همان ناظران آن بازی را آن نفر می چیند، خود به خود فساد به وجود می آید. هرکسی را می توانند بالا ببرند و هرکسی را می توانند زمین بزنند.
یک نمونه از چیدمان های غلط را بگویم. من یک ارتشی هستم. نیروی زمینی ارتش یک بازی با بعثت کرمانشاه در لیگ دو داشت. خیلی بازی مهمی هم برای پاس همدان بود که به لیگ یک صعود کند. چینش را ببینید. نه فقط کمیته داوران، بلکه همه مسئولین فدراسیون هم می دانند من یک ارتشی هستم. چرا باید من به بازی ای بروم که یک طرف آن نیروی زمینی است. چرا باید به بازی ای بروم که اگر بعثت کرمانشاه امتیاز می گرفت، پاس شرایطش برای صعود خیلی مسجل می شد. هرچقدر تلاش کردم این ابلاغ را کنسل کنم، نمی دانم هدفشان چه بود. می خواستند مرا مقابل استان و سازمانم قرار دهند. خوشحالم که حق را به حقدار رساندم و نیروی زمینی ارتش مقتدرانه به لیگ یک صعود کرد.
خیلی عجیب و غریب است. نمی شود یک نهاد نظارتی بگوید تو برو قضاوت کن و تو هم برو نظارت کن.
یک جمله را دوست داشتم بگویم. متاسفانه هیات های فوتبال کشور به خاطر حل کردن مسائل مالی شان، خودسر و غیر از عرف اقدام به پذیرش داور می کنند. داور با سن ۲۰ سال می آید تا به قله هایی که می خواهد برسد ولی وقتی وارد لیگ یک و لیگ برتر می خواهید بشوید، فساد مشهود می شوید. چون لیگ دو، لیگ سه و لیگ های پایه سختی خیلی دارد. پرواز ندارند، هتل ندارند و با هزینه های شخصی باید تردد کرد. اینطور لیگ ها کمتر فساد دارد. ولی در لیگ یک و لیگ برتر چون دیده می شوند و مقاصد سیاسی پیدا می شود، فساد خیلی بیشتر می شود. من رسما می گویم در هر مرجعی که بخواهند، سیستم چیدمان داوری را با سند و مدرک رو کنم. چه کسانی چه ارتباطی دارند و چطور به لیگ برتر می آیند. نمی گویم همه، چون تک و توک رد می کنند که کسی مشکوک نشود ولی ۸۰-۹۰ درصد داورانی که وارد لیست بین المللی می شوند باید وارد باند شوند. من ثابت می کنم چه کسانی از چه طریقی می آیند. یک مثال می زنم از اتفاقی که سال ۹۷ در ماهشهر رخ داد. چه اتفاقی در آن تست نامتعارف رخ داد؟ چه شد که برهم زدگان تست حتی به اموال دولتی آسیب زدند ولی آن شخص و حامیانش خیلی راحت به لیگ برتر آمد.
شما از معدود داورانی هستید که ۵ سال در لیگ یک قضاوت کردید. خیلی کم پیش می آید چنین اتفاقی رخ دهد.
من ۲۲ سال خدمت کردم و چیزی جز پاکی، مردانگی و شهامت به من آموزش ندادند. تحت سازمانی مورد آموزش قرار گرفتم که ۲۲ سال تحت آموزش مباحث عقیدتی، شرعی، شهامت و ... بودم. بالاخره من مدافع خاک وطن هستم و باید از حقم و سیستمی که فساد دارد، دفاع کنم. اگر این کار را نکنم، مرید علی (ع) نیستم. اگر این کار را نکنم حسین (ع) را نشناختم و معنای واقعی کربلا را در خودم پیدا نکرده ام. ۵ سال جنگیدم و به هرجایی که فکر کنید رفتم. اگر نیاز باشد عنوان می کنم. حتی سازمان هایی خارج از فوتبال، کمک خواستم که بگذارید به حقم برسم و آبرویم در خطر است و ضربه خوردم و مقصر شناخته شده ام ولی نتوانستم با آن لابی که مقابل من بود، مقابله کنم.
آقای رضا درویشی خیلی ممنون که مقابل دوربین طرفداری قرار گرفتید. اگر صحبت پایانی مانده یا چیزی که مانده می خواهید بگویید، در خدمتتان هستیم.
ببینید میز قدرت، لذت دارد. پست قدرت، لذت دارد. اما اگر انسانی به این معنا و درک برسد که بلافاصله پس از مرگ، روح از بدن جدا می شود و اعمالی که در طول زندگی انجام داده اعم از حق الناس و حق الله، مورد بررسی قرار می گیرد، نمی دانم باید اسم این افراد را گذاشت مسلمان؟ ۵ سال بجنگی و گریه کنی و داد بزنی. من به هر غیر مسلمان دیگری که می گفتم این کار را با من کردند، گریه می کرد. نمی دانم این لابی مقابل من چه قدرتی بود که ۴ رئیس کمیته داوران، ۳ دبیر کل فدراسیون فوتبال و ۳ مسئول اداره کل ورزش و جوانان تغییر کرده ولی روندی در کار من و حقوقم محترم شمرده نشد. دیگر هم داوری نمی کنم. داوری بودم که از فساد جلوگیری کردم و همسو نشدم. زندانی شدم، بچه ام را از دست دادم. نمی توانم به خاطر مسائل امنیتی همه چیز را بگویم. امیدوارم نهادهای نظارتی بنده را احضار کنند. اسناد مکتوب و محکمه پسند را مورد استفاده قرار دهند.
- 9
- 6