فرانچسکو توتی سکوت خود را شکست و در مصاحبه ای طولانی که با آلدو کازولو در کوریره دلا سرا داشت، بعد از پایان ازدواج با ایلاری بلازی، حقیقت خود را در مورد او می گوید.
کاپیتان سابق رم تمام تقصیرها را انکار می کند و مدعی است که او اولین کسی نبوده که در این ازدواج خیانت کرده است.
خیلی مزخرفات شنیدم اما یکی اش بدترین بود. این که مقصر جدایی فقط من بودم. اینکه این ازدواج به دلیل خیانت من تمام می شود. من اولین کسی نبودم که خیانت کردم. در تابستان سال گذشته شایعات شروع شد: ایلاری یک نفر دیگر یا بهتر است بگوییم بیشتر از یک نفر را دارد. به نظرم غیرممکن بود اما من پیام هایش را پیدا کردم. وقتی از افراد مختلف که به آنها اعتماد دارم اخطار دریافت کردم، مشکوک شدم. به تلفن همراهش نگاه کردم و دیدم که یک نفر سومی هست که به عنوان واسطه بین ایلاری و دیگری عمل می کند. تازه فهمیدم ایلاری یک فرد کاملاً متفاوت با من است که متعلق به دنیایی است که از دنیای من بسیار دور است و این یک شوک بود. نه تنها به این خاطر که ایلاری شخص دیگری داشت؛ برای اینکه به چنین مردی علاقه مند شده بود. پیام ها چه می گفتند؟ چیزی شبیه به: بیا در هتل ملاقات کنیم؛ نه، فرانچسکو بیشتر مراقب من است.
توتی، به محض اینکه متوجه خیانت ادعایی شد، بلافاصله با همسرش مقابله نکرد، بلکه ترجیح داد مدتی بگذرد.
همه چیز را در درونم نگه داشتم. به کسی چیزی نگفتم، حتی به ویتو اسکالا، دوستی که از یازده سالگی در کنارم بوده است. من کسی نیستم که چشمانم را ببندم، اما ترجیح دادم فعلا این قضیه را نادیده بگیرم. تلاش کردم تا خانواده را متلاشی نکنم، مثل یک سگ رنج کشیدم! او به من گفت: امسال کمی بیشتر در میلان می مانم و کمتر به رم برمی گردم، و من این فکر به سرم زد که: همسرم یک نفر دیگر را دارد اما من هنوز هم امیدوار بودم که درست نباشد. در گذشته شایعاتی وجود داشته است. در مورد او و من. اما آنها شایعات بودند اما این فرق داشت. مستنداتی داشتم. حقایقی در کار بود و این مرا به افسردگی انداخت. دیگر نمی توانستم بخوابم. وانمود کردم که هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما این دیگر من نبودم. به لطف نوئمی (پارتنر جدیدش) از خانه بیرون آمدم.
نوئمی بوکی شریک جدید توتی است، رابطه ای که تنها پس از خیانت ادعایی کشف شده توسط کاپیتان سابق جالوروسی شروع شد.
قبل از این ما به عنوان دوست با هم دور هم جمع می شدیم. سپس، بعد از عید سال نو، این موضوع تبدیل به یک داستان شد. وقتی در ۲۲ فوریه عکسی در استادیوم منتشر شد، عکسی که در دسامبر گرفته شده بود، ایلاری از من خواست که پاسخگوی آن باشم. من آن را رد کردم. در ابتدا نه به او و نه به فرزندان حقیقت را نگفته بودم، زیرا این امر اجتناب ناپذیر بود، زیرا هنوز امیدوار بودم همه چیز را نجات دهم. اما در آن لحظه از ایلاری در مورد آن مرد دیگر پرسیدم، ابتدا تکذیب کرد. او گفت که هرگز او را ندیده است. سپس متوجه شد که من می دانم و به من گفت که فقط برای یک قهوه با آن مرد ملاقات کرده است. در واقع می دانم که آنها در اوایل مارس ملاقات کرده بودند. سال ۲۰۲۱ و اینکه او قبل از اینکه داستان من با نوئمی شروع شود با او و سایر مردان روابط خیلی نزدیکی داشت. برای نجات ازدواج مان هیچ کدام نخواستیم تلاشی کنیم. من می دانستم او چه کرده است. حتی اگر چیزی نگفتم که به تصویر او از او آسیبی وارد نشود. احتمالا خسته شده چون در واقع ازدواج تمام شده بود.
توتی همسر سابق خود را سرزنش می کند که پس از خداحافظی با فوتبال به اندازه کافی هوای او را نداشته است.
"فسانه ها وجود ندارند. ما مانند هر زوجی فراز و نشیب هایی داشته ایم. سپس شکست خوردیم. بحران واقعی بین مارس و آوریل سال گذشته اتفاق افتاد اما من مدت زیادی بود که رنج می بردم. همه چیز از سال ۲۰۱۶ شروع شد. سال آخر فوتبالی من. خداحافظی از فوتبال کار آسانی نیست. کمی شبیه مردن است. من از شانزده سالگی در سری آ بازی می کنم. و دلم برای چیزهایی تنگ می شد. آدرنالین، خستگی. در سخنرانی خداحافظی ام در استادیوم گفتم: "می ترسم، نزدیک من بمان." و هواداران رم هرگز من را تنها نگذاشتند. پس از آن من نیز رم را ترک کردم، جایی که به عنوان مدیر کار را شروع کرده بودم. وقفه در کارم با مالکان قدیمی خیلی سخت و آسیب زا بود. مثل اینکه مجبور بودم خانه را ترک کنم، شکننده بودم، فاقد تکیه گاه بودم، و ایلاری اهمیت این درد را درک نکرد. سپس ۱۲ اکتبر ۲۰۲۰ فرا رسید. پدرم درگذشت. کووید. و آخرین بار در ۲۶ آگوست او را دیدم. می دانستم که او بیمار است و من نمی توانستم او را ملاقات کنم. سپس خودم هم ویروس کووید را به شکل خشونت آمیزی گرفتم. ۲۵ روز در خانه حبس بودم، نزدیک بود که در بیمارستان بستری شوم. خلاصه این که برای من زمان وحشتناکی بود. از طرف دیگر، همسرم، زمانی که بیشتر از همیشه به او نیاز داشتم، آنجا نبود. در بهار ۲۰۲۱ ما به طور قطعی وارد بحران شدیم. سال گذشته سخت بوده است. دیگر صحبتی بین ما وجود نداشت، دیگر چیزی وجود نداشت.
با این حال، توتی منکر اشتباهات خود در پایان ازدواج با ایلاری بلازی نیست.
وقتی یک رابطه از بین می رود هر دو طرف مقصرند. من باید بیشتر با او میبودم. به جای آن آخر هفته با دوستان بیرون می رفتیم. ایلاری هم آنجا بود؛ اما باید او را به شام میبردم، باید بیشتر به او توجه میکردم.
- 14
- 2