عصر ایران نوشت: در خبرها آمده است که کمیسیون اخلاق ورزش کشور با ارسال نامهای به فدراسیون فوتبال، خواهان رسیدگی سریع به "رفتار غیرحرفهای سرمربی استقلال در دربی ۱۰۱" شده است. این کمیسیون به درستی رفتار ریکاردو ساپینتو را "به دور از شأن و جایگاه باشگاه بزرگ و مردمی استقلال" دانسته است.
اگر ساپینتو در دربی ۱۰۱ خودش را کنترل میکرد، الان شاهد چنین حساسیتی نسبت به رفتارهای عجیب و غریب او در کنار زمین، در جریان بازیهای تیمش، نبودیم. به هر حال دربی تهران، ویترین فوتبال ایران است.
ولی جدا از اینکه چه مجازاتی شامل حال ساپینتو میشود، به نظر میرسد او به روانشناس و چه بسا روانپزشک نیاز جدی دارد. تیمهای فوتبال معمولا یک روانشناس هم دارند که با بازیکنان، به ویژه در شرایط سخت، حرف میزند و به آنها کمک میکند با وضع روحی مناسبی وارد میادین حساس شوند و یا پس از تحمل شکست در مسابقات حساس، لطمۀ روحی کمتری بخورند.
مثلا روبرتو باجو که در فینال ۱۹۹۴ آن ضربۀ پنالتی را هدر داد و برزیل را قهرمان جهان کرد، در خاطراتش گفته است بارها و بارها خواب آن ضربۀ پنالتی را دیده و هر بار هم در خواب پنالتی را گل کرده است.
نفس چنین رویایی، آن هم به شکل مکرر، نشانۀ آسیب روانیِ وارده به روبرتو باجو در پایان فینال جام جهانی ۱۹۹۴ و از دست رفتن قهرمانی ایتالیا در اثر اشتباه او است. روانشناس یا رواندرمانگرِ ورزشی در همین موارد به کار میآید. و البته در مواردی دیگر.
بر نگارنده معلوم نیست که آیا باجو پس از ماجرای فینال ۱۹۹۴ با روانشناس یا روانکاو یا رواندرمانگر در ارتباط بوده یا نه. شاید عدم تمایل او به تماشای مسابقات فوتبال در دو دهۀ اخیر، یعنی در دوران بازنشستگیاش، تا حدی هم ناشی از ترومای آن پنالتی هدررفته باشد.
تروما بسته به جسمانی یا روانی بودن، تعاریف گوناگونی دارد. در بعد روانی، تروما «پاسخ به یک رویداد عمیقاً پریشانکننده یا نگرانکننده است که توانایی فرد در مقابله را تحتالشعاع قرار می دهد، باعث احساس ناتوانی می شود و در درک طیفی از احساسات و تجربیات اختلال ایجاد می کند.»
در واقع شرایطی آسیبزا موجب تروما میشود. آسیبزایی البته ملاک روشنی ندارد. ممکن است شرایط الف برای کسی آسیبزا باشد و برای کس دیگری نه.
در مجموع تروما محصول احساس درماندگی است. فردی که لطمه خورده و نمیتواند از پس لطمۀ وارده برآید و تا مدتها با آن دست به گریبان است، قطعا در وضعیتی تروماتیک قرار دارد. وضعی که باجو پس از فینال ۱۹۹۴ دچار آن شد ولی ماسارو و بارسی گرفتارش نشدند. در حالی که این دو نفر هم پنالتیهایشان را در آن فینال لعنتی از دست داده بودند.
در جام جهانی ۲۰۰۶، رفتار یورگن کلینزمن در بازی حساس آلمان و ایتالیا در مرحلۀ نیمهنهایی، تا حدی شبیه رفتار ساپینتو در دربی ۱۰۱ بود ولی نه این قدر حاد. کلنیزمن در دو مورد که بوفون مانع از گلزنی بازیکنان آلمان در فرصتهای مسلم گلزنی شد، چنان از کوره در رفت که یکبار بطری آب را جلوی آن همه تماشاگر، با عصبانیت بر زمین کوبید و بار دوم بطری آب را با شوتی سرکش، متلاشی کرد!
پس از پایان بازی، سپ بلاتر رئیس فیفا با انتقاد از یورگن کلینزمن، رفتار او را در شأن یک مربی، بخصوص در شأن مربی تیم ملی آلمان، که میزبان مسابقات هم بود، ندانست. در واقع بلاتر همین حرفی را زد که اکنون کمیسیون اخلاق ورزش کشور دربارۀ ساپینتو مطرح کرده است.
اما کاری که ساپینتو در فینال جام حذفی کرد، بسی عجیبتر از کار کلینزمن بود و شاید در تاریخ فوتبال کمنظیر باشد. اینکه یک مربی با تماشاگران تیم حریف چنان درگیر شود که به سمت همدیگر چندین بار بطری آب پرتاب کنند، مورد شگفتآوری است. اگر کسی رفتاری شبیه این را از مربی دیگری دیده، لطفا به هم اطلاع دهد. من که از ۱۹۸۴ تماشاگر مسابقات فوتبال هستم، چنین چیزی را هیچ وقت ندیده بودم.
معلوم نیست که رفتارهای عجیب ساپینتو در کنار زمین، خودخواسته و نوعی شگرد است یا اینکه او واقعا کنترلش را تا این حد از دست میدهد. یکی از رسانهها نوشته بود برخی از تیمهای حریف در طول فصل اخیر لیگ برتر، از آنجا که به این نقطهضعف ساپینتو واقف بودند، از قصد او را عصبانی میکردند تا داور اخراجش کند و استقلال تا پایان بازی بیمربی به کارش ادامه دهد.
حتی اگر رفتارهای ساپینتو را نوعی شگرد بدانیم، باز رسوایی این رفتارها برای باشگاه استقلال است. ساپینتو حتی با این کارهایش موفق نشد فاتح یکی از دو جام اصلی فوتبال ایران شود. لیگ برتر را از دست داد و در فینال جام حذفی هم باخت.
او در مجموع، به قول پیمان یوسفی، در بازیهای بزرگ به مشکل میخورد. شامورتیبازی ساپینتو در کنار زمین، شاید شگردی برای تحتالشعاع قرار دادن عملکرد فنیاش باشد. اما اگر رفتار او را نمایشی یا مصداق جنگ روانی و اموری از این دست ندانیم، قطعا ساپینتو به روانشناس و رواندرمانگر نیاز دارد. هیچ مربییی با روان سالم و عقل سلیم، چنین کارهایی در کنار زمین نمیکند.
معمولا مربی تیم نگران اخراج احتمالی بازیکنانش در جریان بازی است، ولی وضع استقلال با حضور ساپینتو به گونهای شده که بازیکنان این تیم در هر بازی باید نگران اخراج احتمالی مربیشان باشد.
شاید اگر این رفتارها نبود، تمدید قرارداد ساپینتو موجه بود. اما او نیمکت مربیگری استقلال را به سخره گرفته و رفتارهای عجیب خواسته یا ناخواستهاش هم به قهرمانی در لیگ یا جام حذفی منتهی نشده. باید دید آیا مدیران استقلال حاضرند صرفا به دلیل فتح سوپرجام سال قبل با ساپینتو، این مربی پرتغالی را نگه دارند؟
مربیان پرتغالی ظاهرا در چنین رفتارهایی تخصص دارند. مورینیو در اروپا و در حدی خفیفتر کیروش در ایران قبلا از این شلوغکاریها درمیآوردند ولی ساپینتو حقیقتا نمونهای نادر است. کیروش که هیچ، او از دوران اوج جنجالآفرینیِ مورینیو هم سبقت گرفته.
شاید هم مشکل ساپینتو با روانپزشک تا حدی حل شود. به هر حال این همه تنش و اضطراب و التهاب، ممکن است علتی داشته باشد که مهارش نیازمند مصرف دارو باشد. حل مشکل از طریق روانپزشک، معمولا راحتتر از برطرف شدن آن از طریق روانشناس و روانکاو است.
ساپینتو دستکم در سطح فوتبال ایران مربی خوبی است، ولی بعید است با این رفتارها بتواند استقلال را به جای درخوری برساند. او عامل اصلی از دست تمرکز تیمش در جریان مسابقه است. مثل همان غضنفر مشهور است که مهارش واجبتر از مهار مارادونا است!
رفتار او حتی اگر واقعا تروماتیک (محصول نوعی آسیب یا درماندگی در برابر شرایط نامطلوب) باشد، به هر حال استقلال آسیبزا است. یک تیم فوتبال شاید از تیم داوری لطمه بخورد، ولی قاعدتا نباید مکررا بابت رفتار مربی خودش آسیب ببیند.
- 9
- 2