ستارگان فوتبال همیشه همان هایی نیستند که در تصاویر تلویزیونی می درخشند و پس از گل همدیگر را در آغوش می گیرند و با هم شادی گل می کنند. بسیاری از بازیکنان تاپ فوتبال جهان با هم مشکلات جدی داشته اند که در این مطلب چند مورد از این مثال ها را با هم مرور می کنیم.
زلاتان ابراهیموویچ و رافائل فن در فارت
(آژاکس)
در سال ۲۰۰۴ و در دیداری دوستانه بین تیم های ملی هلند و سوئد، زلاتان ابراهیموویچ و رافائل فن در فارت دو ملی پوش سوئدی و هلندی که هر دو در تیم آژاکس هم بازی کرده بودند، در جریان بازی با یکدیگر درگیری لفظی پیدا کردند. فن در فارت هلندی از ناحیه قوزک پا مصدوم شد و زلاتان سوئدی را مقصر مصدومیت خودش می دانست. ابراهیموویچ هم با حالتی تند پاسخ رافائل را داد و گفت خودت می دانی که به عمد تو را نزدم. اما اگر یک بار دیگر به من تهمت بزنی، هر دو تا پایت را می شکنم و داغانت می کنم؛ البته این بار دیگر عمدا این کار را خواهم کرد.
تدی شرینگهام و اندی کول
(منچستر یونایتد و تیم ملی انگلیس)
ماجرای اختلاف این دو بازیکن را از زبان اندی کول بشنویم؛ در بازی انگلیس برابر تیم ملی اروگوئه در سال ۱۹۹۵ می خواستم اولین بازی را برای تیم ملی انگلیس انجام دهم. در حضور حدود ۶۰ هزار تماشاگری که در ورزشگاه حضور داشتند، آماده بودم تا به جای شرینگهام به زمین بروم. انتظار داشتم شرینگهام هنگام خروج از بازی، با من دست بدهد یا مثلا بگوید موفق باشی اندی یا... من می خواستم با او دست بدهم، اما او از دست دادن خودداری کرد. او عمدا و بدون هیچ دلیلی که من از آن آگاه باشم یا بعدا متوجه آن شوم، چنین رفتاری با من کرد.
از آن زمان به بعد، این دو بازیکن که هم در تیم ملی انگلیسی و هم در منچستر یونایتد هم بازی بودند، دیگر نه درون زمین و نه بیرون از آن، حتی یک کلمه هم با هم صحبت نکردند. یک بار گری پالیستر به اندی کول گفته بود: می دانم که نه تو با تدی حرف می زنی و نه او با تو صحبت می کند، اما واقعا در کنار هم خیلی خوب بازی می کنید.
لوتار ماتیوس و اشتفان افنبرگ
(تیم ملی آلمان)
دو هافبک جنگنده تیم ملی آلمان بیشتر سال های دهه ۱۹۹۰ با یکدیگر مشکل داشتند. آن ها مدتی در بایرن مونیخ در کنار هم بازی می کردند، اما بیشتر در تیم ملی آلمان باهم هم بازی بودند. افنبرگ جام جهانی ۱۹۹۰ جرئت زدن پنالتی برابر آرژانتین را نداشت و به همین خاطر حتی به سمت توپ هم نرفت. حضور این دو هافبک ملی پوش در بایرن مونیخ خیلی دوام نداشت، چرا که در سال ۲۰۰۱ پس از شکست باواریایی ها در مقابل هانزاروشتوک، لوتار ماتیوس بایرن مونیخ را ترک کرد و به تعبیری از شر دشمن قدیمی خود خلاص شد.
افنبرگ سال ها بعد تصمیم گرفت خاطرات دوران بازی خود را بنویسد و آن را به صورت کتاب چاپ کند؛ حتی یک فصل از کتاب خود را به دشمن شماره یک و قدیمی خود یعنی لوتار ماتیوس اختصاص داد. عنوان فصل این بود: آن چه لوتار ماتیوس از فوتبال می داند و جالب این که در زیر عنوان فصل، یک صفحه خالی بود. یعنی ماتیوس از فوتبال هیچی نمی داند. انصافا حرکت جالبی بود.
مائورو ایکاردی و ماکسی لوپز
(سمپدوریا)
ایکاردی و لوپز در سمپدوریا دوستان بسیاری خوبی برای هم بودند، اما رابطه آن ها زمانی شکرآب شد که ایکاردی تصمیم گرفت با نامزد ماکسی لوپز ازدواج کند. دیری نگذشت که ایکاردی به اینتر رفت و ماکسی لوپز هم به تورینو پیوست. اما در مصاف این دو تیم، ماکس لوپز از دست دادن با ایکاردی خودداری کرد.
پس از بازی ایکاردی گفته بود: متاسفانه این اتفاق ها رخ می دهد و به فهم و شعور برخی افراد بستگی دارد. من ادب را رعایت کردم و با او دست دادم. اما ایکاردی که به قول خودش بسیار مودبانه رفتار کرده بود، طولی نکشید که این رفتار مثبت خود را با یک حرکت زشت خراب کرد. ایکاردی تصویر بچه های لوپز را روی بازویش تاتو کرد. واقعا کار زشتی بود آقای ایکاردی.
جان فاشانو و لوری سانچز
(ویمبلدون)
در فینال رقابت های جام حذفی انگلیس در سال ۱۹۸۸، یکی از عجیب ترین نتایج تاریخ این بازی ها رقم خورد و ویمبلدون با روحیه تیمی جنگنده و خشن توانست لیورپل را با یک گل شکست دهد. و به عنوان قهرمانی دست یابد، اما دور از چشم بینندگان و هواداران فاشانو و زننده تک گل قهرمانی و ویمبلدون یعنی لوری سانچز با یکدیگر درگیر شدند.
این دو حتی در جریان یکی از تمرینات هم بار دیگر به جان هم افتادند. علت درگیری دوباره آن ها ضربه محکمی بود که فاشانو به سانچز زد؛ ضربه ای که همه می گفتند آنقدر محکم بود که اسب را هم به زمین می زد. بعد از این اتفاق سانچز در حالی که از درد ناله می کرد، گفت: از همان لحظه اول که همدیگر را دیدیم، هر دو همدیگر را خوب می شناختیم. اما پاسخ فاشانو جالب بود. وقتی از او سوال شد که آیا از کار خود پشیمان نیست، کمی فکر کرد و گفت: چرا، پشیمانم که چرا او را زودتر نزدم. فاشانو واقعا باید نمادی جوانمردانه می شد.
ینس لمان و الیور کان
(تیم ملی آلمان)
یک ضرب المثل قدیمی می گوید دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند. حکایت دو دروازه بان نام دار تیم ملی آلمان یعنی اولیور کان و ینس لمان هم همین بود. دو دروازه بانی که مدام درباره همدیگر اظهارنظر می کردند و هر یک دیگری را لایق پوشیدن پیراهن شماره یک توپچی های لندن شد، اولیور کان جدی ترین رقیب خود در تیم ملی را مورد تمسخر قرار داده و با کنایه گفته بود: ینس لمان بیچاره!
ینس لمان هم در پاسخ دروازه بان بایرن مونیخ گفته بود مثل این که اولیور کان خیلی خودش را جدی گرفته است. ینس لمان که می خواست به هر نحوی از خجالت کان دربیاید، با حرف هایی طعنه آمیز به رابطه اولیور کان با یک خانم گارسون جوان اشاره کرد و گفته بود: من کسی نیستم که با یک دختر ۲۴ ساله رابطه داشته باشم. من زندگی کاملا متفاوتی دارم. و این حرف های لمان که رابطه پنهانی دروازه بان بایرن مونیخ را افشا کرد، برای اولی کان بسیار گران تمام شد.
آرین روبن و روبرت لواندوفسکی
(بایرن مونیخ)
آرین روبن هلندی فصل گذشته در مورد رابطه اش با مهاجم لهستانی بایرن مونیخ گفته بود: من و لواندوفسکی حتما باید از هم ایراد بگیریم و از یکدیگر انتقاد کنیم و رابطه دوستانه ای با هم نداشته باشیم؛ این مسئله هم به نفع تیم خواهدبود و هم به سودما دو نفر. ریشه اختلاف این دو بازیکن برجسته به دیدار بایرن مونیخ برابر اشتوتگارت در فصل گذشته بر می گردد که بایرن در آن دیدار با چهار گل به برتری رسید.
در طول بازی روبن مثل همیشه تک روی می کرد و در چندین صحنه که می توانست به لواندوفسکی پاس بدهد، از این کار خودداری کرد و به تک روی هایش ادامه داد. پس از این بازی مهاجم لهستانی به خبرنگار هفته نامه بیلد گفت: هیچ نظری ندارم. شما خودتان همه چیز را مشاهده کردید. این صحبت لواندوفسکی از سوی روبن بدون پاسخ نماند، و مهاجم هلندی هم در جواب هم تیمی خود اظهار داشت: در نیمه اول بازی هم خود لواندوفسکی در چند صحنه می توانست به من پاس بدهد که این کار را نکرد. پس حساب بی حساب.
لواندوفسکی واقعا از منطق روبن کیف کرده بود!
روماریو و ادموندو
(باشگاه واسکودو گاما و تیم ملی برزیل)
زمانی که بازیکن پرحاشیه برزیلی در سال ۱۹۹۹ هم زمان به واسکودوگاما پیوستند، هواداران تیم لقب خط حمله رویایی را برای تیمشان انتخاب کردند. اما همه چیز عکس انتظارات پیش رفت و حضور لقب خط حمله رویایی را برای تیمشان انتخاب کردند. اما همه چیز عکس انتظارات پیش رفت و حضور این دو بازیکن بیشتر به بحرانی تر شدن این تیم کمک کرد. بدبین ترین هوادار واسکودوگاما هم چنین شرایطی را برای این تیم پیش بینی نمی کرد.
روماریو اصلا نشانی از بازیکن گل زن و موفق بارسلونا را نداشت؛ بازیکنی که درباره خودش این گونه اظهارنظر کرده بود: وقتی به دنیا آمدم، مردی از آسمان به من اشاره کرد و گفت این نوزاد اماستاره درخشان سال های آینده خواهدبود.
هیچ چیز برای این دو بازیکن سخت تر از حضور در تمرینات تیم نبود، و بیشتر ترجیح می دادند تا در سواحل ریودوژانیرو والیبال ساحلی بازی کنند. اما سرانجام رابطه این دو مهاجم رویایی هم تیره تار شد. منشا اختلاف بسیار شدید دو بازیکن این بود که روماریو کاریکاتوری از ادموندو با چهره ای غمگین را روی در ورودی توالت زده بود و تصویر دیگری هم از نامزد او را رو به روی آن نصب کرد. و ادموندو از این شیرین کاری روماریو خونش به جوش آمد.
نمونه کامل یک شوخی برزیلی!
احمد تقی زاده
- 22
- 3