
برنامه ۹۰ بدون هيچ ترديدي، يکي از بهترين و مؤثرترين توليدات صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران است. نهفقط در محدوده برنامههاي اختصاصي ورزشي بلکه در ميان همه توليدات تاريخ صدا و سيما. اولين قسمت اين برنامه روز ۲۳ مرداد ۱۳۷۸ پخش شد و از آن روز به بعد در همه اين سالها بهطور بيوقفه هر هفته (بهجز تعطيلي بين ليگها) روي آنتن رفته است. عادل فردوسيپور بهعنوان تهيهکننده و مجري برنامه ۹۰ نقش مهمي در ادامه حيات آن داشته است. مجري محبوب برنامه ۹۰ بهواسطه سلامت اخلاقي و حرفهاياش و مسئوليتي که روي دوش خودش حس ميکند توانسته در همه اين سالها برنامه را زنده نگه دارد.
در اين مدت مشکلات زيادي هم بر سر راه او و برنامهاش پيش آمده که ميتوانسته منجر به تعطيلي ۹۰ شود اما استقامت او، خواست و حمايت علاقهمندان برنامه و البته حمايت مديران سيما باعث شده که ۹۰ با همه دشواريهاي موجود زنده بماند. برنامه ۹۰ تأثيرات مهمي بر فوتبال ايران گذاشته است؛ البته که اوضاع مديريتي فوتبال در ايران خوب نيست اما به جرأت ميتوان گفت اگر اين برنامه توليد و پخش نميشد اتفاقات تلخ بيشتري در اين ورزش در ايران ميافتاد. بد نيست نگاهي به مهمترين برنامههاي ۹۰ در اين سالها بيندازيم. برنامههايي تأثيرات مهمي در فوتبال ايران برجا گذاشتهاند.
ايستادگي يکتنه در مقابل نمايندگان مجلس
يکي از مهمترين تأثيرات برنامه ۹۰ در فوتبال ايران جلوگيري از انتقال تيمها از شهري به شهر ديگر است. مهمترين نمونه از ايندست مربوط به پروژه ناکام انتقال اين باشگاه به اراک بود. در سال ۱۳۹۱ بود که اين بحث بهشدت داغ شده بود و عدهاي خارج از فوتبال و با دخالتهاي فراقانوني سعي داشتند اين باشگاه را به اراک ببرند. ظاهرا در آن دوران هيأتدولت در سفرهاي استاني مصوبهاي را براي انتقال نفت به اراک صادر کرده بود. مصوبهاي که بحث درباره آن به برنامه ۹۰ هم رسيد و نمايندگاني مانند احمديبيغش و لطفي که شديدا خواهان انتقال بودند بهدنبال اجراي آن بودند.
فردوسيپور با ارائه دلايل فراوان سعي داشت نشان بدهد که انتقال تيمها از شهري به شهر ديگر سبب نابودي آنها ميشود. او با مطرحکردن ماجرايي که براي پاس تهران اتفاق افتاد ميخواست جلوي انتقال تيم نفت را به اراک بگيرد. به نظر ميرسيد نمايندگان وقت اراک در مجلس از اين انتقال، اهدافي غيرورزشي را دنبال ميکردند. آنها ميخواستند خيلي بيسر و صدا پروژه انتقال را پيش ببرند اما با افشاگريهاي فردوسيپور ماجرا علني شد.
چند نفر از دستاندرکاران اين پروژه در برنامه ۳۰ فروردين ۱۳۹۰ بهصورت حضوري و تلفني در برنامه ۹۰ حاضر شدند و مناظره کردند. فردوسيپور اما يکتنه در مقابل آنها ايستاد و جانانه از ايدهاش دفاع کرد. نتيجه اين شد که عليرغم تهديدهايي که متوجه او شد، پروژه انتقال نفت به اراک انجام نشد. بدون ترديد اگر فردوسيپور وارد اين داستان نميشد نفت همان روزها به اراک ميرفت و بهدنبال آن ممکن بود تيمهاي ديگري هم جابهجا شوند اما عادل، جور مديران ورزش و فوتبال را کشيد و اجازه نداد اين کار غلط در فوتبال ايران باب شود.
رسوايي جيووا و عاملانش
در آخرين روزهاي مديريت علي کفاشيان در فدراسيون فوتبال، قراردادي با شرکت نهچندان معتبر «جيووا» براي تأمين لباسهاي تيمهاي ملي ايران بسته شد. اما انتقادها از توليدات اين شرکت از همان روز رونمايي شروع شد. نهتنها کيفيت لباسهاي توليدي جيووا پايين بود بلکه ظاهر و نماي آن هم بهشدت توي ذوق ميزد. ابتدا جيووا اصلا زير بار اين مسئله نميرفت و از کيفيت توليداتش دفاع ميکرد. کار به جايي رسيد که چند باشگاه بزرگ مثل پرسپوليس هم اين شرکت را بهعنوان اسپانسر و تهيهکننده پوشاکشان انتخاب کردند اما چيزي نگذشت که کيفيت پايين توليدات جيووا به چشم آمد.
پيراهنها و جورابها بعد از يکبار شستوشو آب ميرفتند و رنگ ميدادند! يک شب در برنامه ۹۰ عادل فردوسيپور دست به افشاگري گستردهاي دراينباره زد. او هم از جزئيات تکاندهنده قرارداد فدراسيون با جيووا رونمايي کرد و هم با پخش يک ويدئوي دوربين مخفي از نمايندگيهاي جيووا برق از سر همه پراند. در همين برنامه بود که مهدي تاج روي خط تلفن آمد و گفت: «۲۳ ايراد از لباس جيووا گرفتيم! و گفتيم اگر رفع نشود قرارداد اين شرکت را فسخ ميکنيم. » بعد از اين برنامه بود که تاج ناچار شد قرارداد فدراسيون با جيووا را فسخ کند. بهدنبال آن بقيه باشگاههايي هم که با جيووا قرارداد داشتند با اين شرکت قطع همکاري کردند.
اما به نظر شما اگر عادل فردوسيپور به اين ماجرا ورود نميکرد اتفاقي ميافتاد؟ يقينا تيم ايران با همين شرکت و توليدات ضعيفش ادامه همکاري ميداد.
قرارداد ننگين بليتفروشي الکترونيک
ماجراي فروش بليت الکترونيک که شاهکار فدراسيونيها بود. فدراسيون با قراردادي ۱۱ ساله، کار فروش بليتهاي الکترونيک مسابقات باشگاهي و ملي را به شرکت برهان مبين واگذار کرده بود. بعد از مدتي که از شروع کار اين شرکت گذشت ايرادها آرامآرام خودشان را نشان دادند. رفتهرفته حساسيتها دراينباره بيشتر شد. با ورود فردوسيپور به اين ماجرا ابعاد شگفتآور آن مشخص شد. طبق قرارداد ۳۵ درصد از مبلغ فروش هر بليت به شرکت برهان مبين تعلق ميگرفت و اين مبلغ از درآمد باشگاهها هم بيشتر بود.
با يک دودوتا چهارتاي ساده مشخص شد اين شرکت کل سرمايهگذارياش را در يک سال برگردانده است! آنها نه هزينه زيادي براي رنگآميزي کرده بودند، نه براي کارکنان و نه براي تجهيز دستگاههاي الکترونيک بليتخوان که مشخص شد هر کدام را تا ۳۰ برابر قيمت فاکتور کردند و از فدراسيون و باشگاهها پول ميگيرند. ماجراي داربستهاي گرانقيمت هم ديگر نقطه اوج اين داستان بود! بعد از اين برنامه بود که نهادهاي نظارتي وارد ماجرا شدند و جزئيات بيشتري مشخص شد.
نتيجه اين شد که همين ديروز مهدي تاج اعلام کرد: «با مديران عامل دو باشگاه پرسپوليس و استقلال درباره فروش بليت اينترنتي به تفاهم رسيدهايم و قرار بر اين است که بليت فروشي اينترنتي به خود باشگاهها واگذار شود تا سهم خوبي را از اين مسئله ببرند. به سازمان ليگ اعلام کردهايم که خود را وارد اين کار نکند و سهم خودش را از بليتفروشي دريافت کند.» تصور کنيد اگر برنامه ۹۰ دراينباره افشاگري نميکرد پول بليتفروشي که حق مسلم باشگاههاست تا ۱۱ سال به جيب يک شرکت واسطه ميرفت!
ورزشگاه امام رضا(ع) بالاخره افتتاح ميشود
آخرين تأثير مشهود برنامه ۹۰ در فوتبال ايران مربوط به ورزشگاه امام رضا(ع) شهر مشهد است. اين ورزشگاه مدتهاست آماده بهرهبرداري شده اما مسئولان و مديران اجازه افتتاح و بهرهبرداري از آن را نميدادند. هفته گذشته برنامه ۹۰ گزارش کاملي از اين ورزشگاه تهيه کرد. تقريبا همه مديران و دستاندرکاران مربوط به اين ورزشگاه در پاسخ به اين سؤال که چرا به بهرهبرداري نميرسد، ميگفتند ما مشکلي نداريم! آنها مسئوليت را به گردن نهادهاي ديگري ميانداختند.
در نهايت هم در آن برنامه مشخص نشد که چرا ورزشگاه به اين زيبايي و با اين امکانات مدرن مورد استفاده قرار نميگيرد. اما افشاگريهاي فردوسيپور و توضيح خواستنهاي او از مديران و مسئولان بالاخره جواب داد. خبر رسيده که قرار است ورزشگاه امام رضا(ع) بهزودي افتتاح شود و مورد بهرهبرداري قرار بگيرد. اگر فردوسيپور در اين مورد هم حساسيت نشان نميداد، يقين بدانيد که خبري از افتتاح نبود!
وظيفه رسانه را انجام ميدهد
اينها چند نمونه از مهمترين تأثيرات برنامه ۹۰ در فوتبال ايران است. نمونههاي ديگري هم هست. مثلا افشاگري درباره فساد اخلاقي و مالي در فوتبال پايه، دخالت مديران در انتخابات هيأت فوتبال در شهرهاي مختلف، وضعيت جذب بازيکنان بيکيفيت خارجي توسط باشگاهها، مسائل مربوط به تباني در مسابقات دستههاي پايينتر و... ديگر مواردي است که فردوسيپور در برنامهاش به آنها پرداخته است. برخي از اين مشکلات بعد از طرحشدن در برنامه ۹۰ حل شد اما برخي ديگر اگر بهطور کامل رفع نشده باشد باعث شده متخلفان متوجه شوند که دستشان براي انجام تخلفات باز نيست.
شايد اگر بخواهيم منطقي و منصفانه نگاه کنيم عادل فردوسيپور در برنامهاش کار شاقي نکرده و دارد وظايف طبيعي و سازماني يک رسانه را انجام ميدهد. اما اين سؤال پيش ميآيد که چرا برنامهها و افراد ديگر که تريبون دارند در حوزه تخصصي خودشان اين کار را نميکنند؟ بههميندليل است که مجري برنامه ۹۰ بهخاطر کارهايي که در برنامهاش براي فوتبال ايران کرده شايسته تقدير است؛ البته حمايت صددرصدي او از مربياني مثل کارلوس کيروش و برانکو ايوانکوويچ، کمي شبههبرانگيز است و باعث شده برخي دراينزمينه به او خرده بگيرند. در موردي مثل پيامکهاي برنامه هم بارها سؤالها و شبهاتي پيش آمده که البته عادل هميشه آنها را رد کرده است.
اگر از اين موارد کوچک و قابل چشمپوشي بگذريم به اين نتيجه ميرسيم که فردوسيپور بر سر مصالح فوتبال مصالحه نميکند. او بدون ترس و واهمه از کسي از معادلات و ناپاکيهاي فوتبال در ايران پرده برميدارد؛ کاري که وظيفه مديران است نه يک تهيهکننده و مجري برنامه ورزشي!
- 15
- 5