دانش به روز فوتبال، صراحت حرفه ای، صداقت رفتاری باعث به وجود آمدن مولفه ای می شود به نام محبوبیت، استمرار محبوبیت و گستره دامنه نفوذ در مخاطب تبدیل می شود به سرمایه اجتماعی. این کوتاه ترین شرحی است که می توان نوشت برای پسر بلند بالا و باریک چهره کرمانی. به همه این ها یک مولفه بزرگ دیگر باید اضافه کرد؛ مظلومیت!
جامعه وقتی او را – به هر دلیل و با هر تحلیل و با هر درصدی از حقیقت- در جایگاهی چنین تشخیص داد، با او همراه شد. چون صدایشان شنیده نشد از سوی مدیران صدا و سیما، او را فراموش نکردند و به گزینه های جایگزین دل ندادند و به نبود او و بود دیگران عادت نکردند. چنین بود که وقتی روزنه ای برای شنیدن صدایش پیدا کردند، تلویزیون را خاموش کردند و چشم شدند در صفحات کوچک گوشی همراه.
او هم انگار صدای خاموش مردم را از اقصای عالم شنید و دل داد به این شنیدن نگفتنی و بغض راه کلماتش را تنگ کرد. این هم یعنی مردم عادل را دوست دارند و عادل هم دل به این بوم و بر و مردمانش دارد. اگر نه این بود، سال ها پیش می رفت یا لااقل وقتی مدیر شبکه سه با او چنان کرد که دانیم راه خود را جدا می کرد. او حتی وقتی در نتیجه نظرسنجی بهترین برنامه هم با او، آن کردند که باز می دانیم هم به راه دیگر نرفت. همین هم او را به سرمایه ای اجتماعی مجهز کرده است که بسیاری در حسرت آن اند.
کاش متولیان تلویزیون، قدری به این ماجرا، دقت کنند و با تجزیه و تحلیل خواست مردم، ملی بودن رسانه در اختیار را امضایی احترام انگیز بگذارند. بپذیرند که رفتار پیشین را باید اصلاح کرد. باید سرمایه های اندوخته شده اجتماعی را نگهداشت. باید به خواست مردم احترام گذاشت که بدون نگاه مردم نه تلویزیون به مقصد می رسد و نه هیچ برنامه دیگری به نتیجه خواهد رسید. رکورد شکنی لایو فردوسی پور را "نمدمال" تحلیل های آنچنانی نکنند. مردم او را فرزند ایران می دانند و دوست دارند. او را دوست بدارد تلویزیون و با آشتی راه بازگشت او را باز کند و ذیل سیاست های حرفه ای – ورزشی از او توان او استفاده کند. او معصوم نیست اما چندان گناهی هم نمی توان به پایش نوشت که دستش از ظرفیت رسانه ملی کوتاه بماند....
غلامرضا بنی اسدی
- 10
- 4